فاطمه دوست داشتنی مافاطمه دوست داشتنی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

دخمل بلا , نور چشمی و عزیز دل مامان و بابا

فاطمه جونیم 40 روزگیت مبارککککککک دختر نازنینم

1392/11/27 22:32
2,007 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام فاطمه جونی عزیز و دوست داشتنی مامان و بابا  ,  سلام نفس و جیگررررررر مامان و بابا

بغلماچماچبغل

 

 

الهی دورت بگرده مامان ماچ, نمیدونی چقدر دوستت دارم عزیزمبغل , وقتی نگاهت میکنم کیف میکنم عزیز دلم خیال باطل, این روزها کولیکت خیلی اذیتت میکنه و بیشتر روز رو وقتی بیدار باشی دل درد داری و گریه و یا بیقراری میکنی افسوس , مامانی فدات بشه مژه, درد و بلات به جونم گل خوش بوی من چشم , و به دلیل همین دردهایی که داری وقتی بیداری خیلی نمتونیم عشق بین هم رد و بدل کنیم ماه من چشم, نمیدونم چرا داروها و شربت هات اثری نداره عزیز دلم آخ, من که توی غذاهام خیلی رعایت میکنم و چند نوع قطره و دارو هم امتحان کردم ولی تو همچنان نفخ زیادی داری و خیلی درد میکشی نازنین دخترم متفکر,


گرچه من در حال گریه هم خیلی قربون صدقت میرم بغلو باهات حرف میزنم و سعی میکنم با بغل کردن و حرف زدن با تو , بدونی و احساس کنی که پیش من هستی بغلو احساس آرامش و امنیت کنی و کمتر دل دردت رو حس کنی دختر گل من قلب , ولی خیلی وقتها این راه جواب نمیده و تو اونقدر درد داری که فقط به خودت میپیچی و منم به دنبال آروم کردن و خوابوندن و دارو دادن به تو هستم بیشتر اوقات ماچ, اما وقتی خوابی و میزارمت روی شونم تا آروغ بزنی و یا وقتی خودتو فرو میبری توی بغلم و سرت رو میزاری روی سینم  و خوابت میبره , اونقدر احساساتی میشم و دلم برات غش میره که دلم میخواد محکم فشارت بدم و محکم چند تا بوست کنم خوشگلممممممممممم ماچماچماچ , ولی به خاطر اذیت نشدنت به یه بوس کوچولو از سرت اکتفا میکنم و توی دلم قربونت میرم قلب , خیلی عاشقتم ماچ, تو خیلی خوشگل و نازی عزیزم قلب , با اون چشمای نازت که وقتی داری نگاهم میکنی و دست و پاهت رو تکون میدی از نگاهش سیر نمیشم گل دختر من بغل . صورتت مثل ماه میمونه حتی با اون جوشهای ریزی که زده و من دارم سعی میکنم تا خوبشون کنم نازنازی من بغلماچبغل.

 

 

 

این پست رو مخصوص 40 روزگیت ( 24  بهمن ماه 1392 ) گذاشتم دختر زیبا و خوش قلب و مهربون من  قلب ,  ولی طبق معمول با تاخیری چند روزه خجالت , و دلیلش هم که معلومه دیگهخجالت , مامانی وقت نکرده و همه وقت و انرژیش به رسیدگی به تو اختصاص پیدا کرده عزیزترینم قلب ,

البته این پست هم با عرض معذرت طبق معمول طولانیه , خجالت چون به خاطر کمبود وقتم برای گذاشتن مداوم پستاوه مژه , مطالب و عکسها طی چند روز و همگی با هم توی این پست قرار گرفته دوستای گل و مهربونم . قلب

 


هورا دختر خوشگل مامان 40 روزگیییییییییییت مبارککککککککککککککککهورا

بغلماچماچماچ بغل

 

 

باورم نمیشه که 40 روزه پیش ماییییییییییییییی . خیال باطلبغلخیال باطل

 

 

هر روز زیباتر از قبل میشی و هر روز توی دل برو تر میشی خوشگلم ماچ, بابایی مهربون امروز که اومده بود خونه کلی قربون صدقت رفت و کلی از دخملی نازش تعریف و تمجید کرد قلب , بابایی خیلیییییییی دوستت داره عسل خانوم قلب , الانم بابایی داره با یه وسواس خاصی با دوربین از تو که خوابیدی عکس میگیره نفسسسسسسسسسسس مژه.

 

 

این روزها بنا به توصیه مامانی مهربون آدرینا جون و مامانی مهربون گیسو جون که گفته بودن صدای سشوار برای آروم کردن بچه هایی که کولیک دارن خوبه تعجب, ما هم امتحان کردیم و شما به صدای سشوار جواب مثبت دادیخنده و بیشتر اوقات با چند دقیقه روشن کردنش به خواب میریمژه البته فقط وقتی دل درد داری مژه و مواقع دیگه از صداش میترسی تعجب و برای من خیلی عجیبه این مورد متفکر , وقتی هم که با صدای سشوار خوابت میبره ,  بعدش باید کلی روی شونمون یا روی سینمون نگهت داریم نیشخند تا خوابت سنگین بشه و بیدار نشی وقتی میزاریمت زمین بغل, دل دردات هم که خیلی شدید باشه باید بهت پستونک بدیم تا خوابت سنگین بشه و به جای عادت مک زدن زیاد سینه , اون رو مک بزنی فدات بشم و شیر اضافی نخوری که دلت بیشتر درد بگیره لبخند , ولی تا چشمات میخواد بسته بشه ازت میگیرم فندق کوچولو چشمک , چون نگرانم برات مضر باشه خانوم خانومااااااااااااااا و نمیخوام  خیلی بهش عادت کنی نازنینم ماچ . تازه وقتی پمپرزت رو برات عوض میکنم متفکر و تو حوصلش رو نداری و گریه میکنی نیشخند و به خصوص وقت تعویض لباسهات که اصلا دوست نداری و جیغهای بنفشی میزنی متفکر, مجبور به دادن پستونک هستم از خود راضی که البته این هم فقط گاهی جواب میده نیشخند و بعضی وقتها با زبونت میندازیش بیرون زبان و دیگه نمیخواییش و گریه میکنی نیشخند , عجب بلایی  تو دخترررررررررررر مژه

ماچماچماچ


امان از این ناز و اداهات جیگر 40 روزه من . قلبماچقلب

 

پنجشنبه 24 بهمن ماه که برای 40 روزگیت رفته بودیم مرکز بهداشت , وزنت 4 کیلو و 500 گرم , قدت 55 , و دور سرت 37 بود عزیزکم , نمودار رشدت عالی بوده قشنگمممممممممم.بغل

 

 

 

 

 این دخملی 40 روزه منه وقتی حمامش کردم و خوابونمدش

این اولین بار بود که مامانی تنهایی میبردت حمام دخترکممممممممممممم

عافیت باشه حمام 40 روزگیت دخملیییییییی من بغلماچبغل

 

 

 

 

 

چه گلی شدی بعد از حمام نازنین دخترمممممممممماچماچماچ

مامانی کلی دل شوره داشت که نکنه تنهایی از عهده شستنت برنیاد ,

ولی خدا کمک کرد و بابایی گل هم همراهی کرد البته قلببغلقلب

 

 

 

 

 

 

 

این دخمل بلا دستاش حتما باید بیرون از پتوش باشه ,لبخند

حتی توی خواب عمیق بعد از حمامش هم که باشه , شده به زور میاره بیرون دستاش روتعجب ,

وگرنه گریه میکنه تا یکی به دادش برسهههههههههه نیشخند چشمک

 

 

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

خیال باطل و امااااااااااااااااااااااا دو تا عکس ویژه از 40 روزگی دخمل بلا , فاطمه جونی ما خیال باطل

 

 

این دخمل خوشگل که همراه فاطمه جونی توی این دو تا عکس پایینه , اگه گفتین کیهههههه ؟ قلب

دختر عموی خوش زبون و دوست داشتنی و زیبای خانوم فاطمه است به نام زهرا جون ,ماچ

 

 

زهرا جون مهربون , خیلی فاطمه کوچولوی ما رو دوست داره ,بغل

تا جایی که به فاطمه میگه عشق من , عزیز دل من ,قلبقلبقلب

 

 

زهراجون خوب ما , فاطمه جونی از محبتی که نسبت بهش داری ممنونه ,ماچقلب

و من و عمو محمد هم همینطورعزیزم ماچقلب

 

 

 

فاطمه جونی 40 روزه و زهرا جون 5 سال و نیمه در کنار هم بغلقلببغل

 

 

 

 

 

 

فاطمه جونی هم شما رو دوست داره زهرا جون , ببین چطوری داره نگاهت میکنه ,ماچماچماچ

( بزال ببینم این دختل عموی ما که خیلی مهلبونه و میگن منو خیلی دوست داله کیه ) قلبقلبقلب

 

 

 

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

دخمل 41 روزه من ,

بابایی گلت کلی لالایی خونده و چرخونده تورو تا بخوابی , لبخند

بعد از کلی وقت , اونوقت شما برگشتی و اینطوری با چشمای باز نگاهش میکنی  ,آخ

خواب بی خواب بابایی خوب و مهربونم نیشخندخنده


 

 

 

 -----------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

این چند تا عکس پایینی آخرین ورژن از فاطمه جونی تا به حاله فرشته

 

 

تقدیم به مامان جون فاطمه کوچولو که میخواد ببینه از وقتی رفته , دخملی چقدر بزرگ شده قلب

 

 

ماچ دختر 41 روزه مامان که جیگررررررررررررر مامانشه ماچ

 

 

 

 

 

 

ببین چطوری آروم خوابیده عشق من قلب ,  این دخمل به این آرومی مگه گریه هم بلده آخه مژه

 

 

 

 

 

 

اینم یه عکس دیگه از فاطمه نازنین من که توی 41 روزگی روی سینه باباییش خوابیده بغل

اگه تا فردا صبجم اینجا باشی , عمیق خوابیدی , ولی به محض اینکه بزاریمت زمین بیداری تعجب

قربون ناز و اداهات بشممممممممممممم دخترررررررررررررررماچماچماچ

 

 

 

 

 

 

فاطمه 42 روزه من که بعد از تعویض پمپرز اینطوری ژست گرفته مژه

آخیششششش راحت شدم مامانی فرشته

 

 

 

 

 

حالا که پمپرزم عوض شد , دیگه راحت میخوابممممممم خمیازه

البته با کمک شربت گریپ واتر مامانی نیشخند

دخمل عسل و نفس 42 روزه مامانی خواب

 

 

 

 

 

 

 

اینم دخترک 43 روزه من ,ماچ

در حال تعویض پمپرزش هستم و خوشحاله ,فرشته

البته وقتی بخوام ببندمش خوشحالیش تموم میشه و اصلا خوشش نمیاد عصبانی

و اونقدر تکون میخوره و دست و پا میزنه که نگو  مژه

از دست این دخملی بلا چشمک

 

 

 

 

 

 

( بزال ببینم چی کال کنم که مامانیم نتونه پمپلزمو ببنده ) خجالت

فرشته کوچولوی 43 روزه من دوستت دارم با همه ناز و اداهات ماچماچماچ

 

 

 

 

 ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

این دخمل نازنازی 39 روزه منه ماچ

که از صبح زود بیدار شده بود و همینطور بی تابی و بی قراری کرده بود تا عصر ,مژه

منم دیگه حسابی خسته شدم و نشستم ,اوه

و تا اومدم از بی قراریش عکس بگیرم ,  اینطوری زل زد به من تعجب

 

 

 

 

 

 

 توروخدا میبینی , تا الان داشت گریه میکردا تعجب خنده

ناگفته نماند که بعد از گرفته شدن این عکس , مراسم گریه کنون مجددا آغاز شد نیشخند

 

 

 

 

 

مراسم گریه و بی قراریهای دخملی تا شب ادامه پیدا کرد اوه , امروز از اون روزها بودا از خود راضی,

شب بابایی مهربون به خاطر همین موضوع حرم نرفت و خونه موند , قلب

چون مامانی دیگه حسابی سرگیجه گرفته بود و داشت میخورد زمین فرشته کوچولوی ما فرشته,

 آخر شب هم کار به ماشین سواری کشید , ابله

توی ماشین خوابیدی ولی تا میموندیم توی ترافیک از خواب بیدار میشدی و غر میزدی متفکر,

ای بابا نیشخند , عجب اوضاعی ابله , این مدلیش رو ندیده بودیم مادرنیشخند ,

بابایی مهربون برامون پیراشکی خرید خوشمزه,

من که نفهمیدم چی خوردم دورت بگردم من الهی خیال باطل

فدات بشم که این جور مواقع خودت هم خیلی اذیت میشی فرشته کوچولوی من چشم

میبوسمت تا خوب بشی , آخه تو عاشق بوس و بغل و لالایی و نوازش کردنای مامانی ماچماچماچ

 

 

 

 

توی این عکس مراسم پوست کنون ( کنده شدن پوست مامانی نیشخند )  چند دقیقه ای متوقف شدهخنده

آخه شما خوابیدی عزیز دل مامان ماچ , سر و صدا نکنین که دخملی خوابه و بیدار میشه ساکت

مامانی هم از فرصت سوء استفاده کرده و به قول بابایی روغن کاریت کرده حسابی نیشخند

آخه به صورتت روغن بادوم میزنم که به خاطر جوشهای ریزت خشک نشه ماچ

قربون صورتت برم دخملی 39 روزه من بغلماچماچبغل

 

 

 

 

 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

بغلماچبغل   فدای دخملی عسل خودم بشم من , بغلماچبغل

توی این عکس های پایین 38 روزه هستی  , قلب

22 بهمن 1392 , داریم میریم اولین گردش 3 نفرمونقلب

قربونت برم که امروز اینقدر ماه و خانوم بودی  , بغلقلببغل

اصلا بیقراری و گریه نکردی ,تشویق

از اولش که رفتیم بیرون , تا موقع خوردن ناهار و برگشتن , شما خواب بودی و ساکت نازنینمماچ

هورا این اولین پیک نیک من و تو و بابایی توی یه روز تعطیل بود ,هورا

بعد از این همه مدت خیلی چسبید و تجدید قوا و روحیه خوبی بود , لبخند

البته این فکر از طرف بابایی گل و مهربون شما بود , متفکر

رفتیم  شهر کهک که از شهر های کوچیک اطراف قم هستش , لبخند

بهش ( نوفل لوشاتو ) هم میگن تعجب , جالبه نه ؟ از خود راضی

آخه نوفل لوشاتو  یه جای معروف توی فرانسه است عزیزممممم ,لبخند

کهک شهریه که ملاصدرا هم در اون زندگی کرده عزیز دلم .لبخند

ناهار رو ربروی امامزاده کهک خوردیم خوشمزه, البته مهمون بابایی مهربونت بودیماااااااااااااااهورا,

خیلی منظرش هم جالب بود خیال باطل, کوهها پر از برف و زیبا بود ,خیال باطل

بعد هم رفتیم روستای میم , بابایی اصالتا اهل اونجاست , نزدیک کهک هستش ,لبخند

چای رو هم اونجا خوردیم خوشمزه, توی اون هوا واقعا میچسبید چایی داغ ,هیپنوتیزم

البته من و تو , توی ماشین بودیم به خاظر سردی هوا قهر ,

ولی بابایی پیاده شد و چاییش رو بیرون از ماشین خورد مژه ,از داخل ماشین از بابایی که در حال خوردن چایی روبروی ماشین بود عکس گرفتم قلب, خوشگل شدن عکساش قلب , ولی اجازه نمیده که بزارم توی وبلاگت ماه پیشونی منمشغول تلفن .

 

 

 

 

نفس 38 روزه مامان وقتی آماده شده برای رفتن به اولین گردش و پیک نیک ماچماچماچ

 

 

 

 

 

 

این عکس رو موقع خوردن ناهار گرفتم خوشمزه مامان بغلماچبغل

 

 

 

 

 

 

اینجا هم داخل ماشین توی خواب نازی عسللللللللللللللللللللل قلب

قربونت برم که وقتی آروم و راحت میخوابی و دلت درد نمیکنه ,

انگار خودم آرومم و درد ندارم ناز من ,ماچماچماچ

 

 

 

 

 

 

اینجا هم از پیک نیک برگشتییییییییییییممممممممممممم  هورا

( آخ که چه سفل طولانی بودا  ,  چقدی خسته شدم  مامانی ) خمیازه

 

 

 

 

 

 

این هم یه نما از ورودی روستای میم توی یه روز زمستونیه خیال باطل

 

 

 

 

 

این هم یه عکس از مناظر اطرافه که چون گوشی بابایی کیفیت عکسش خوب نیست خیلی جالب نشد ولی من میزارم برای یادگاری ابله

کوههای عقب پر از برفه ولی توی عکس پیدا نیست خیال باطل

 

 

 

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

دخمل ناس ناسی37 روزه من قلب ,

که توی گهوارش خوابیده خواب و حسابی هم خواب رفته  گلم ساکت و مامانی رو خوشحال کرده هورا

 

 

 

 

 

 مامانی جای عکس گرفتن , بدو برو به کارهای عقب افتادت برس , مژه

الان بیدار میشماااااااااااا مامانی نیشخند

 

 

 

 

 

مامانی برو دیگه  مژه , میدونی که من خوابم خرگوشیه خواب ,

خوشحالیت موقتیه هاااااااا مامان , نیشخند

گفته باشم نیشخند

 

 

 

 

---------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

اینم دخمل مهربون 35 روزه من که آماده شده تا مامانیش رو ببره دکتر بغلماچبغل

 

 

 

 

 

بعد از یه ماشین سواری حسابی , چه کیفی داره خواب مامانی فرشته

 

 

 

 

 

خوشگل خانوم نازنینم کاش توی مطب دکتر اینطوری میخوابیدی ,خیال باطل

تا مجبور نباشم 3 بار اونجا بهت شیر بدم تعجبنیشخند

 

 

 

 

 

( آخ آخ مامانی , چقدی دکتل رفتن خسته کننده بودا آخ , از بس شلوغ بود کلافه شدما نیشخند)

 

 

 

-------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

مراحل مختلف خوابیدن دخمل بلای ناز من در 34 روزگی

 

 

 

اولش که خوابیدی , پتو روی شما کشیدم تا سرما نخوری یه وقت گل خوشبوی من لبخند

چون شبه و هوا سردتره  نازنینم مژه

 

 

 

 

 

 

حالا یه لبخند میزنی و لابد پیش خودت میگی ( روی من پتو میکشی مامانی ؟نیشخند )

( من باید دستام همیشه بیرون باشه چشمک , وگرنه حوصلم سر میره مامان نیشخند )

 

 

 

 

 

 

قربون اون لبخندهای خوشگل توی خوابت بشم من عزیزززززززززز دلممممممممم ماچبغل

 

 

 

 

 

 

( حالا پتو رو زدمممم کناررررر دیگه نیشخند , آخیشششش مژه, دستام اومد بیرون , راحت شدمخجالت )

 

 

 

 

 

( جدیدا هم یاد گرفتم که از روی بالش خودم رو پرت کنم پایین و جیغ بزنم بعدش نیشخند )

خیلیییییییی عاشقتممممممممم دختر دوست داشتنی من بغلماچماچبغل

 

 

 

عزیز دلم خیلی دوستت دارم , با همه بی تابیهات , بی قراریهات , با همه شب بیداریها دوستت دارم.ماچماچبغلماچماچ

با همه ناز و اداهات , با همه دلبری کردنات , با همه شیرینیهات , دوستت دارم ماه من .ماچماچماچ

تو گل خوش بوی باغ زندگی ما هستی لبخند, امیدوارم لایق مادری کردن برای تو باشم و به خوبی و شایستگی برات مادری کنم عزیزترینم .مژه وقتی توی بغلم فرو میری و میخوابی و به صورت ماه و ناز و زیبات نگاه میکنم و معصومیت توش موج میزنه , برای داشتنت خدا رو شکر میکنم و دلم برات غش میره قلب ,

وقتی توی بغلم بیداری و صورتت رو میاری بالا تا صورت من رو ببینی و با اون چشمهای بینهایت زیبات , من رو نگاه میکنی و بهم زل میزنی ماچ و حتی وقتی موقع گریه کردن با اون چشمهای نازت  به صورت نیمه باز بهم نگاه میکنی , حس میکنم چقدر به تو وابسته ام ماچ و تو نفس و جون و عشق منی نازم ماچ و اینجاست که حس میکنم که تو هم به من وابسته ای و من رو دوست داری و این همه امید مادری منه .لبخند

 

 

من رو بابت کوتاهیهام در حقت ببخش قلب.


تا همیشه دوستت دارمممممممممممممممممم و عاشقتمممممممممم بغلماچماچبغل.

پسندها (3)

نظرات (99)

افسانه(مامان فاطمه)
28 بهمن 92 0:35
سلام سلام کلی انرژی مثبت گرفتم با دیدن عکسای فاطمه جون جونی چه جالب فاطمه منم دوست نداره دستاش زیر پتو باشه از همون یه روزگیش بلد بود دستاشو بده بیرون عجب عجوبه ای هستن این بچه هااااا
افسانه(مامان فاطمه)
28 بهمن 92 0:43
واسه کولیکاش خودتو ناراحت نکن گذریه ولی درکت میکنم که وقتی میبینی درد میکشه تو هم بیتاب میشی و دوست داری بشینی گریه کنی فاطمه من تا آخرای دو ماهگی کولیک داشت ولی داروهای دکتر رو که میدادیم یه کم بهتر میشد و یادم نمیره که شبا مجبور بودم تا یک و دو تو خونه راه ببرمش تا بخوابه طوری که من بعد یه مدت دچار زانودرد و دست درد شدم کلی هم پرهیز غذایی میکردم ولی تاثیر خاصی نداشت خلاصه که این نیز بگذرد
افسانه(مامان فاطمه)
28 بهمن 92 0:46
سشوارم بیشتر وقتی جواب میده که تو حاملگی زیاد ازش استفاده کرده باشی کلا هر صوتی که تو حاملگی خیلی گوش کرده باشی و ترجیحا باهاش به آرامش رسیده باشی به بچت هم آرامش میده ولی بیشتر صدای قلب خودت واسش آشناتره و آرومش میکنه
مامان ستاره
28 بهمن 92 1:04
سلام زهرای مهربونم خسته نباشی عزیزم دخمل گلت خوشگل بود و هر چی میگذره خوشگل تر هم میشه عزیزم فدای این دخمل خوشگل بشم من الهی خیلی ماهه به خدا ... خدا حفظش کنه انشاالله هر چه زودتر مشکل کولیک فاطمه جونی حل شه و خوب خوب بشه ... چرا دچار کولیک میشن بچه ها ؟ به رژیم دوران بارداری بستگی داره این که چه نوع غذا هایی می خوری ؟ یا نه برای همه بچه ها هست ؟ آخه اینطوری که بیچاره نی نی خیلی عذاب می کشه انشاالله همیشه به شادی و گردش عزیزم.... وقتی اومدم دیدم پست جدید گذاشتی کلی ذوق کردم دلم برای فاطمه جون تنگ شده بود ... راستی چقدر برام جالب بود که وقتی دل درد داره با صدای سشوار آروم میشه واقعا چرا ؟؟؟؟؟ خیلی جالبه .... 40 روزگیت هم خیلی مبارک باشه فاطمه جون وای چقدر با حال تو خواب می خنده فداش بشم من عزیزم دو تا عکس منظره هم خیلی زیبا بود و برفاش هم قشنگ مشخص بود عزیزم خیلی دوستتون دارم زهرا جون و فاطمه عزیزم ... مراقب خودتوون باشید زهرا جونم ...
خاله شيدا و روشا
28 بهمن 92 7:51
سلام مامانييييي قربون فاطمه ملوسم برم من هميشه به گردش و شادي،آفرين به فاطمه جون كه دخمل خوب و ملوسي بوده و ماماني و بابايي رو اذيت نكرده
رزیتا مادر آرمیتا
28 بهمن 92 9:54
فاطمه ناز و خوشگل چهل روزگیت مبارک . هزار الله اکبر روز به روز خوشگل تر و شیرین تر میشه . ایشالا خدا نگهش داره ..........
معصومه
28 بهمن 92 18:52
عزیزم قربونت برم خاله جووووووووووووون.فدای صورت نازت بشم که توی یکی از عکسات افتاد توی کف دستت جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننمممممممممممممممم عاشقتم من.وای که تمومه عکس ها رو با استرس میبینم و میترسم تموم شه
مامانی
28 بهمن 92 22:40
خدا حفظش کنه اگر مایل بودید به وبلاگ من سری بزنید من شمارو لینک کردم
مامان مهرناز
28 بهمن 92 23:34
40 روزگیت مبارک خوشکل خانم ان شالله هر چه زودتر دل دردات تموم بشن عکسا خیلی ناز بودن قربون لبخندات گلم
مامان مهرناز
28 بهمن 92 23:37
مام صادق(علیه السلام)درباره گریه وخنده بی‌دلیل کودکان فرمودند:هیچ طفلی نیست مگرآنکه امام(زمانش)رازیارت میکندوبااومناجات ورازونیازمی‌نماید.پس گریه اوبرای جدایی ازامام است وخنده‌اش هنگامی است که امام سوی او روی می‌آورد.این سعادت تازمانی است که کودک به زبان بیاید.ازآن زمان به بعداین در رحمت به رویش بسته و بردل وجانش مهر فراموشی زده میشود. وقتی این حدیث رو خوندم اشک توی چشمهام نشست و آرزو می کردم کاش اون روزها که مهرنازکوچیک بود این رو می دونستم تا وقتی توی خواب می خنده یه سلامی به آقا بدم می دونم که شما حتما این حدیث رو شنیدی فقط خواستم دوباره متذکر بشم که قدر بدونین خوش به سعادتتون
زن دایی آرزو
29 بهمن 92 0:50
سلام عزیز دلم.فدات بشم.ماشالله چه ناز شدی.دلم خیلی تنگ شده.از اون لپای تپلت هزارتا بوووووووس میکنم
مامان آوا
29 بهمن 92 12:59
عشقم 40 روزگیت مبارککککککککککککککککککککککک ماشاالله خیلی ناز شده مامانش براش اسپند دود کن
مامان آوا
30 بهمن 92 18:23
پروردگارا آرامش را همچون دانه های برف آرام و بیصدا به سرزمین قلب کسانیکه برایم عزیزند بباران
مامان روژینا
1 اسفند 92 9:56
عزیز دلم40 روزگی دخمل نازت مبارکایشالا سالهای سال در کنار عسل بانو خوشبخت و شاد باشینپیش ما بیا
الهام مامان سلنا
1 اسفند 92 14:18
سلام دوست خوبم چقدر خوشگله این دخمل الهی فداش بشم دست ها و پاهای کوشولوشو میبوسم
مامان فاطمه
2 اسفند 92 17:15
سلاااااااام فاطمه جونی خودم....خوبی خاله جون؟زهرا جون چطوری؟ 40 روزگیت با تاخیر مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــ ای جونم چقدر خوردنی تر شده دخملمونماشالله چقده نازه چه دماغ خوشملی داره.قربونش برم
مامان فاطمه
2 اسفند 92 17:18
ای خدا خنده تو خوابشو ببین چقدر با نمکهفدای این دخمل بلایی که با مامان و باباش رفته پیک نیک.چه خوب که با سشوار آروم میشه.ایشالله دل دردش تا آخر دوماهگیش خوب خوب میشه اصلا نگران نباش عزیزم
مامان الینا جونی
2 اسفند 92 20:55
سلام خوشگلم سلام مامان جونیییییییی حسابی درگیری ها دیگه بدجور سرتون شلوغ شده یادمه قبلنا خیلی میومدید پیشمون چون یه طورایی کار نداشتید اما حالا از دست این دخمل شیرین دیگه نیم تونید انشاا... این روزهای شیرین به شیرینی هرچه تمام تر بگذره خوش و سلامت باشید ببوس خوشگلموووووووووو اون لپاشو و اون مماخشو با دوتا انگشتت یه فشار کوچولو بده بدجور به دلم مونده
مامان یاسمن و محمد پارسا
3 اسفند 92 13:30
سلام خاله جون من امروز می رم برنامه مداد رنگی اگه دوست داشتی برنامه من و ببین یاسمن
مامان یاسمن و محمد پارسا
3 اسفند 92 13:42
فدای نازی خانم که اینقده شیرینه
یاسمن مامان ترمه
3 اسفند 92 13:49
مامانی مهربون الکی نگو من که باور نمیکنم فاطمه گلی گریه کنه و جیغ بکشه
مامان ماهان
3 اسفند 92 23:09
هزار الله اکبر هزار ماشالله الهی قربونت بشمعجب عسلی شده خاله فدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااات
مامان ماهان
3 اسفند 92 23:10
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
5 اسفند 92 5:49
دیشب تو فکرت بودم که یه قطره اشک از چشمهام جاری شد از اشک پرسیدم چرا اومدی؟ گفت اخه تو چشمهات کسی هست که دیگه جای من نیست
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
5 اسفند 92 6:32
فردا مفصل ميام پيشت
مامان ستاره
5 اسفند 92 15:59
رمز پست جدیدم بنابه دلایلی تغییر کرد اگه خواستی بخونی برو تو خصوصی برات گذاشتم عزیزم ....
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
6 اسفند 92 3:52
نعمت آسمان فقط باران نيست،گاهي خدا دوستي را نازل ميكند"به زلالي باران" درست مثل تو...
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
6 اسفند 92 3:56
سلام خواهر جون ببخش دير اومدم اوايي تب داشت خيلي اذيتم كرد.... چهل روزگي گل دختر مبارك باشه..... عكس هاش مثل هميشه زيبا خدا حفظش كنه..... خودت خوبي خواهر ..؟؟؟؟ فاطمه جوني بهتر شده؟؟؟؟ كوليك اش چي؟؟؟ جوش هاي صورتش چي؟؟؟؟ انشالله هردو سلامت باشين..... فكر كنم اب حمام چله رو سرش ريخته شده يكم اروم تر شده.... انشالله كه همين طور باشه،.... خيلي دوستون دارم مواظب خودتون باشين... بووووووووس
مامان امیررضا
6 اسفند 92 18:23
سلام چهل روزگی مبارک.........دیگه دخمل ما بزرگ شده.......ناز شده..........آفرین به مامانی شجاع که دخملی رو خودش تهنا برده حمومهمیشه به گردش..........ماشالله زود رفتین اولین تفریح سه نفره رو.........ایشالله سالیان سال در کنار هم خوب و خوش و شاد باشین
پگاه مامان آرتین
7 اسفند 92 12:10
عزیزم بالاخره اومدی مبارکه قدمات گلبارون زهرا جون ماشالا خیلی نازه.ببوسش شیرین ودوست داشتنی منو
معصومه
8 اسفند 92 11:32
جونه دلم چرا مامان عکست رو نمیذاره؟منتظره عروس شی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
معصومه
9 اسفند 92 16:17
نگرانتونم کجایی پس نه وبلاگ من میای و نه وبلاگ خودت هستی چرا؟انشالله خیره
مامان هدیه
12 اسفند 92 1:05
سلام عزیزم خوبین؟ ماشالله هزار ماشالله به خانوم شیرینو خوشگلو نازمون ایشالا به زودی از شر این دل دردا راحت میشین خواهر ماساژ هم خیلی خوبه بهتره امتحانش کنی در مواقع عادی که سر حاله خوب همه جاشو ماساژ بده همه نقاط کف پاشو خوب با روغن زیتون ماساز بده و فشارش بده. یاد 40 روزگی هدیه افتادم که منم اونو برا اولین بار تو 40 روزگیش بردم حموم
سولماز
12 اسفند 92 23:49
قربونش برم من دوست دارم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
13 اسفند 92 14:38
دیوار کوتاهی دارد خانه ما وقت امدن غم ها و قاصدک ها ، دیوار بلندی دارد خانه ما وقت رفتن اشک ها و گلایه ها
مامان ماهان
14 اسفند 92 1:25
¨€¨€▒▒▒¨€¨€ ،،،،،،،،¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€ ،،،،،،،،¨€▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€ ،،،،،،¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€¨€،،،،¨€ ،،،،،،¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒¨€،،،،،،¨€ ،،،،¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€،،،،،،¨€ ،،،،¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€،،،،،،¨€ ،،،،¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€،،¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€ ،،،،¨€¨€▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€،،¨€¨€¨€¨€¨€،،،،¨€ ،،،،،،¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€ ،،،،،،¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€ ،،،،¨€¨€¨€¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€ ،،¨€¨€▒▒¨€¨€▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒▒¨€¨€ ¨€¨€▒▒▒▒¨€¨€▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒¨€¨€ ¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒¨€ ¨€▒▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒¨€¨€ ¨€¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒¨€¨€¨€ ،،¨€¨€▒▒▒▒▒¨€¨€¨€▒¨€¨€▒▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒¨€¨€ ،،،،¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒▒¨€¨€▒▒▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€ ،،،،،،،،،،،،¨€▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€ ،،،،،،،،،،،،¨€¨€▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€ ،،،،،،،،،،،،،،¨€¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€ ،،،،،،،،،،،،،،،،¨€¨€▒▒▒▒¨€¨€ ،،،،،،،،،،،،،،،،،،¨€ ¨€¨€¨€¨€
مامان کیان
15 اسفند 92 0:52
سلم عزیز دلم ابشالا که شما و فاطمه جوووووووووووونی خوب باشین. قربونش برمماشالا چقدر بزرگ شده مثل ماه شب 14 می درخشه.از طرف من ماچ ماچبش کن حسابی
مامان کیان
15 اسفند 92 1:12
فاطمه جووووون به داشتم مامان نمونه ای مثل شما افتخار می کنه که انقدر قشنگ و با جزئیات براش می نویسی.عکساش رو که دیگه نگو مثل فرشته ها می مونم عزیز دلم با ادرس وب جدید کیان نظر گذاشتم خوشحال می شم بهمون سر بزنید ماهم نی نی وبلاگی شدیم
فرشته
16 اسفند 92 17:50
سلام آبجی جونممممممممممم الهی من فدای فاطمه جونم بشممممممممم چقدر ناز شده ماشاالله
مامان حنانه زهرا
18 اسفند 92 13:05
عزیزدلم قربونش برم ماشالله چه زود داره میگذره.درپناه حق ایشالله از مشهدالرضا نایب الزیاره هستم خصوصی گلم
مامان سویل و اراز
20 اسفند 92 1:18
وای وای وای مامانی این دختر چقدر ناز شده ماشالله تو رو خدا براش اسفند دود کن خیلی خوردنی شده قربونش برم معلومه سرتو گرم کرده ها هم سراغ ما نمیای هم مطلب جدید نمیذاری الهی همیشه کنار هم شاد و سلامت باشین ببوس فاطمه جونمو
مامان آوا
21 اسفند 92 14:55
__??_?? سلام _??___?? آپم _??___??_________????آپم _??___??_______??___????آپم _??__??_______?___??___??آپم __??__?______?__??__???__??آپم ___??__?____?__??_____??__?آپم ____??_??__??_??________??آپم ____??___??__??آپم ___?___________?آپم __?_____________?آپم _?_____@ ____@ __?آپم _?___///___@__\\__?آپم _?___\\\______///__?آپم ___?______W____?آپم _____??_____??آپم زود بیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ………..|”"”"”"”"”"”"”"” ” “”"”"”"”|\|_ ………..|……*اینم وسیله * بیا ….|||”|”"\___ ………..|________________ _ |||_|___|) ………..!(@)’(@)”"”"**!(@ )(@)***!(@) منتظرمااااااااا بدو بیا
madarkhanomi
21 اسفند 92 19:22
ای جان مبارکه خانوم خانوما از طرف من ببوس این نازنین دخمل رو
پ
24 اسفند 92 12:50
کم پیدایی عزیزممم/فاطمه جون خوبه ببوسش
پگاه مامان آرتین
24 اسفند 92 12:51
عزیزم ازش عکس جدید بذاردلمون تنگ شده
معصومه
24 اسفند 92 13:10
روزی دوبار نام یک بار رو حتما میام شاید از شما خبری باشه اما دریغ و افسوس خبری نیست که نیست انشالله خوش باشید و اتفاق ناگواری نباشه این وسطا نگرانتونم اما اگه بی دلیل رفته باشی و بی خبرم گذاشته باشی خیلی ناراحت میشم فاطمه جونو ببوس
مامان الی و محیابانو
26 اسفند 92 10:29
واااااااااااااااااااااااای ماسالله چه خووووووووووووووووووردنی شده
مامان الی و محیابانو
26 اسفند 92 10:30
مناسبتها را بهانه ای کنیم تا از آنان که دوستشان داریم یادی کنیم . نامت در اندیشه ام و مهرت در قلب من است. دوستت دارم سال نو مبارک ... آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری ، آغاز روزهایی باشد که آرزو داری ...
آوايي ... (لي لي)
27 اسفند 92 9:43
سلام زهرا خوبي؟؟؟ فاطمه خوبه؟؟؟؟ كجايي؟؟؟؟ حتي واسه دوماهگي فاطمه ام پست نگذاشتي
آوايي ... (لي لي)
27 اسفند 92 9:44
تق تق فش فشه، فاصلمون كم بشه!... 
هيزم و نفت و آتيش، دوستت دارم خداييش...... 
سيب زمينی به سيخه، عكس گلت به ميخه!
.... غماتو بيار فوتش كن،كينه داری شوتش كن!
.... هوا بهاری ميشه، سرما فراری ميشه!
....زردی ازت دور بشه، هر چی ميخوای جور بشه..... ۴ شنبه سوری مبارک خواهر جونم...... به علت ناز كردن نت هنگام سال تحويل پيشاپيش سال نو مبارك.. سالي شاد،پرپول،پرپول،پرپول براتون آرزومندم شما هم لطفا همينارو واسه من آرزو كنيد..... (لي لي دوستدار هميشگي شما)
مامان آوا
27 اسفند 92 13:36
دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمرجاویدان بماند خدارا میدهم سوگند برعشق هرآن خواهی برایت آن بماند بپایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند تنت سالم سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند
سولماز
28 اسفند 92 9:44
سلام عزیزم بهترینارو براتون آرزو میکنم و امیدوارم همیشه لبتون خندون و تنتون سلامت و جیبتون پر پول عیدت مبارک http://upload7.ir/imgs/2014-03/85004335594484271002.jpg
♥ مینا مامان ثمین سادات ♥
1 فروردین 93 1:51
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند. .
مامان سویل و اراز
1 فروردین 93 10:14
دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمرجاویدان بماند خدارا میدهم سوگند برعشق هر آن خواهی برایت آن بماند برایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند تنت سالم سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند
مامان فاطمه
1 فروردین 93 16:40
عیدت مبارک دوست نازنینم ایشالله سال خوب و خوشی داشته باشی
مامان گیسو جون
2 فروردین 93 4:00
سلام گلم سال نو مبارک امیدوارم بهترین سال رو پیش رو داشته باشی
مامان فاطمه
3 فروردین 93 23:45
سلام ماشالله چه دختر ناز و ملوسی چقدرم عکسهای قشنگ داری نمیخای بیای به فاطمه هم سر یزنی؟
مامان امیررضا
4 فروردین 93 18:20
سال 92 با تمام ادعاهاش رفیق نیمه راه از آب در اومد امیدوارم سال 93 مثل اجدادش نارفیق نباشه و با ظهور آقا رفاقت خودش رو ابدی کنه به امید ظهور آقا ، سال نو مبارک
ریحانه
7 فروردین 93 17:09
سلام سلام... یه خبر مهم عکس صدرا رو گذاشتم بیا ببین بگو خشگله یانه.....عیدتون هم مبارک
مامانی درسا
9 فروردین 93 1:36
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . . . نوروزت مبارک و بهارت گلباران دوست من
پگاه مامان آرتین
9 فروردین 93 1:48
ا خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد سال نو مبارک
آوايي ... ( لي لي )
12 فروردین 93 4:16
// // // // // &// // // // // // // // // // // // // // // اینا سبزه ی سیزده بدره اون وسطی رو برای رسیدن تو به همه ی آرزوهات گره زدم... "13بدر مبارک عزیزم" چيه خووووووووو ميخواستم اولين نفري باشم كه بت تبريك گفتم
آوايي ... ( لي لي )
12 فروردین 93 4:17
سلام زهرا خوبي؟؟؟ فاطمه خوبه ؟؟؟؟ معلوم هست كجايين ؟؟؟؟؟ نگرانتون شدم بي سابقه است غيبتت تورو خدا يه خبر از خودت بده
madarkhanomi
14 فروردین 93 14:55
سیزدتون بدر، دشمناتون دربدر، رفقاتون گل به سر، خوشیهاتون صد برابر.
افسانه(مامان فاطمه)
15 فروردین 93 23:11
خانم گل عیدت مبارک زهرا جون اولین عید کنار دخمل بلا خیلی چسبید نه؟
مامان سینا
16 فروردین 93 22:45
عزیزم ماشالا چقدر ناز شده در ضمن عیدتون هم مبارک
مامان كياراد
19 فروردین 93 10:03
كجاييد ماماني و فاطمه جون.....؟؟؟
مامان كياراد
21 فروردین 93 11:16
روزگارت بر مراد / روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک جسم و روحت پاک پاک دیدگانت از همیشه شادتر / شهر قلبت زنده و آبادتر غصه هایت دم به دم ای مهربان / در گذرگاه زمان بر بادتر آرزو ميكنم روزهاي خوبي را پيش رو داشته باشيد دوست من....
مامان آوایی
21 فروردین 93 23:28
سلام عزیزم خوبی؟ من دوماه نبودم.گفتم چقد این زهرا بی وفا بوده که حتی یه کامنت واسم نذاشته!!!!!!!!!!!!!1 پس بگو خودت هم نبودی! کجایی عزیزم؟خوبی؟چه خبرا؟ زود بیا از خودت خبر برامون بیار فاطمه جونم چطوره؟الان دیگه وارد 4ماهگی شده وخداروشکر که دیگه دل دردهاش بهتر شده بیا زود عزیزم
مامان ستاره
22 فروردین 93 13:11
دلم برای فاطمه جونی تنگ شد هر روز میام به وبش سر میزنم تا شاید عکس جدیدش رو ببینم ولی هیچ خبری ازش نیست .... سلام عزیزم .. حالت خوبه دل دردای فاطمه جونی خوب شد ؟؟؟ بی خوابی هاش برطرف شد ؟؟ دلم برات تنگ شد
معصومه
22 فروردین 93 20:43
بخدا دیگه طاقتم تموم شده اگه دروغ بگم کور شم هر وبهتون سر میزنم اما دیگه حرف تکراری نمینویسم من الان نگرانتونم اگه ممکنه خبر بده از خودت و دخترت غیبت طولانی شده ها
مامان فاطمه
23 فروردین 93 11:11
سلام زهرا جون خوبی؟کجایی؟فاطمه کوچولو خوبه؟بابا دخملمون 3 ماهش هم تموم شده ولی هنوز آخرین پستت واسه چهل روزگیشهمعلومه شما کجایین؟ اصلا فکرش رو هم نمی کردم تویی که انقده به همه سر میزد یهو اینجوری نایاب بشه!!!! دلمون واستون تنگ شده بی معرفت دوستون دارم
مامان آترین
24 فروردین 93 10:55
سلام دوست خوبم خدا دختر نازتو برات حفظ کنه همیشه و همیشه در کنار هم شاد باشید.
پگاه مامان آرتین
24 فروردین 93 21:44
عزیزم کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟
♪ناناز♪
27 فروردین 93 11:20
سلام گلم وبت عسلی داری انشالله همیشه زنده باشید و خوشخبت زندگی کنید تبریک میگم عزیزم موفق باشی
madarkhanomi
27 فروردین 93 12:18
بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود بیخودی حرص زدیم سهم مان کم نشود ماخدا را با خود سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم ما به هم بد کردیم ، ما به هم بدگفتیم ما حقیقتها را زیر پا له کردیم و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم روی هرحادثه ای حرفی از پول زدیم از شما میپرسم ما که را گول زدیم ؟
آوايي ( لي لي )
29 فروردین 93 23:22
کسانی که تو پيوندهاي من هستن همه چیزشون خاصه: لبخندهاشون, گریه هاشون , تیپشون , رفتارشون, اخلاقشون, احساساتشون, دوست داشتنشون, اینا مخاطب نبودن که خاص باشن خاص بودن ک مخاطب شدن..."تقدیم به تو دوست خوبم"
مامان آوا
30 فروردین 93 12:57
باید از عشق بسازم غزلی قابل تو غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد سبز باشی و دلت خانه پاییز مباد روز مادربر همه مادران که فرشتگان اهل زمینند مبارک
مامان الی و محیا بانو
30 فروردین 93 18:54
واااااااای چه جوری تا حالا این بچه رو نخوردی مامانیخیلی جیره با اون لب هاش. بخورمش
مامان الی و محیا بانو
30 فروردین 93 18:54
زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است ، سـرچشمه محبت و الطاف داور است بهر صفا و لطف خدا عشق مظهر است ، بعد از خدا به سجده بود زآنکه مادر است . . . دوست خوبم روزت مبارک
ماما ن مهراوه
31 فروردین 93 0:47
سلام عزیزم. اولین سالیه که مادر شدی....روز مادرو ویژه بهت تبریک میگم گلم. دوست نازنینم پس شما کجایین. هم دلتنگیم و هم نگران. زود خبری از خودتون بده
مامان آوایی
31 فروردین 93 12:12
کمترین آرزویم اینست : هرگز با چشمان مهربانت نامهربانی روزگار را نبینی ناز بانو! روزت مبارک دوست همیشگی ام خیلی نگرانتم عزیزم کجایی؟
الهام مامان سلنا
31 فروردین 93 15:01
خوشبختی یعنی خداوند انقدر عزیزت کند که وجودت آرامبخش دیگران باشد و تو انقدر خوشبختی که خداوند تو را مادر آفرید. روزت مبارک
معصومه
1 اردیبهشت 93 13:31
سلام عزیزم.ممنونم اومدی و خبرم کردی.واقعا یه لحظه چشمام وامونده بود داشتم خیره خیره نظرت رو میخوندم دیگه ناامید شده بودم واقعا فک میکردم زبونم لال اتفاقی افتاده براتون.شکرررررررررررررررررررخدااااااااایییییی مهربون بازم مهربونیشو ثابت کرد و شما سالمید.من هر روز یک الی دو بار بهت سر میزدم بلا اغراق و روزهایی که نبودم و نت نمیومدم فقط بهت سر نزدم همین.حتی عید هم یادت بودم.شکر خدا دخترت خوبه و خودت و همسرت هم سالم و خوشحالید همین برای من کافیه.ولی واقعا نگرانت بودم و دوست داشتم اومدی باهات قهر کنم بخاطر غیبتت.ولی واقعا دلشو ندارم. دختر گلت رو ببوس انشالله هرچه زودتر بهتر بشه و تو بتونی آرومی هاشو و بازی کردناشو ببینی و کیف کنی و خستگیات در بشه. بعلللللللللللللله نی نی نازه منم دخمله یه دخمله ناناز که خیلی دوسش دارم و تازه تازه ها داره تو دلم حباب میترکونه که مامان منم هستم و من عاشقش میشم هرروز بیشتر از قبل.دعا کن سالم بیاد بغلم و صالح باشه. سیسمونی هم هنوز کامل نیست انشالله تا دو هفته ی دیگه میخرم که توی ماه رمضون به دردسر نیفتم.با تشنگی و گشنگی برم خرید.ماه آخرم که سنگین میشم و دیگه نمیشه خرید کنم منم حسابی گرماییم و فصل گرما زیاد بیرون نمیرم برم هم باید فقط آب بخورم.و دستشویی لازم میشممممممم انشالله عکسای جدید میذارم گلم از سیسمونی و من بیصبرانه منتظر عکس عشق کوچولوم فاطمه جونیم هستم پس تاخیرت رو به عکسای فاطمه جون میبخشیم
آوايي ( لي لي )
1 اردیبهشت 93 16:03
اصلاً نميدونم چي بنويسم .... از وقتي برام كامنت گذاشتي صفحت جلوم بازه اما كلمه ها ياريم نميده خيلي خيلي بهم ريختم .... دلم براتون به جون آوا يه ذره شده بود ... سال نوت مبارك خواهر ... ميشه اينجا ننويسم ؟؟؟!!!! ادامه اش تو خصوصي
آوايي ( لي لي )
1 اردیبهشت 93 18:10
خواهر برات كلي نوشته بودم منتها حواسم نبود خصوصي بزنم و تاييد شده بود به مديريت گزارش دادم و اونا زحمت كشيدن پاكش كردن خواهر تورو خدا نظرات و بزار رو پس تاييد نميدوني چقدر استرس كشيدم
مامان گیسو جون
1 اردیبهشت 93 19:27
عزیز دلم روزت با تاخیر مبارک
آوايي ( لي لي )
2 اردیبهشت 93 5:29
فرشته هاهميشه وجوددارن، امابعضي وقتهاچون بال ندارند بهشون ميگيم "دوست" تقديم به فرشته بي بالم كه به داشتنش ميبالم،
‏.
آوايي ( لي لي )
2 اردیبهشت 93 5:30
خواهري فردا مفصل ميام پيشت الان دارم از خواب غش ميكنم
مامان ستاره
2 اردیبهشت 93 13:04
سلام زهرای عزیزم .... جواب کامنتت رو هم اینجا گذاشتم هم تو وبم تا راحت باشی گلم ... منم دلم خیلی تنگ شد برات مخصوصا دخمل نانازت ... آخی دیدم پیدات نیست هر روز میام تو وبت به امید دیدن پست جدید ولی می بینم خبری نیست نه عزیزم این چه حرفیه مگه طلب دارم اگر هم میای لطف می کنی عزیزم ..پام پیچ خورد رباط پام پاره شد الان پام تو گچ هست تا دو هفته دیگه ... الحمدالله .. درد دارم ولی دکتر می گه طبیعیه باید تحمل کنی تا خوب شه ... الهی فدات شم عزیزم خیلی مهربونی ... انشاالله فاطمه جونی هم زودی خوب شه گلم ... چشات خوشگل میبینن عزیزم ... خواهش می کنم .... منتظر عکسای جدید دخملیت هستم ها
لــــي لـــــي
2 اردیبهشت 93 15:42
دلم برات تنگ شده بوددددد... راستي ديشب رفتم معصومه رو ديدم.... جات خيلي خيلي خالي بود ... رمز و با ......... برات تو خصوصي گذاشتم خواهر .... فاطمه ي عزيزم و ببوس ..... اگر يه بار ديگه بگي تا هميشه نت نمياي قهر ميشم خواهر بات....... تو نباشي دلم ميگيره
لــــي لــــي
3 اردیبهشت 93 4:13
سلام خواهر نازم كامنت هات رو خوندم و كلي حرف باهات دارم آجي اما الان اصلاً خوب نيستم براي نوشتن فردا ميام پيشت
لــــي لــــي
3 اردیبهشت 93 21:06
بیادتم!حتی اگرقرار باشد شبی بی چراغ تمام دنیارا درحسرت یافتنت قدم بزنم
مامان آوایی
4 اردیبهشت 93 0:46
سلام ناااااااااااااااااااااااااااااااازنیم خوبی؟ سلامتی؟چه خبر دختر مردم از بس انتظارت رو کشیدم وقتی که من نبودم واومدم دیدم ازت هیچ کامنتی برام نبود شوکه شدم وگفتم چرا زهرا اصن بهم سر نزد و....... بله زهرا ازما کم پیدا تر بود چه خبرا خیلی دلم برات تنگ شده بود عزیزم 33 روز از سال جدید گذشته ولی هنوز هم تازه س عزیزم....عیدت مبارک خانوم گل گل ناز کچولوی من چطوره؟خوبه؟من فکر میکردم نفخش دیگه خوب شده وگفتم الان زهرا دیگه راحت شده از گریه های شبانه روزی دخملیش.فدات بشم نمیدونی چقد دلم هواتو میکرد همیشه ولی به نت هم دسترسی نداشتم منم نتم قطع بود ولی خدارو شکر که خوبین وسلامت همین واسه من کفایت میکنه دوستت دارم دوست جونیم
لـــي لـــي
4 اردیبهشت 93 1:14
سلام زهراي عزيز و مهربونم... دلم براي ديدن فاطمه لك زده تورو خدا يه عكس ازش بزار دلم پوسيد.... من شرمندتم خواهر كه به خاطر حواس پرت من ميخواي نظرات رو از رو خود تاييد برداري ... واي زهرا چي كشيدم اون روز مديريت وبلاگ به دادم رسيد و كامنت رو حذف كرد ... هيچ جوره بت دسترسي نداشتم و ... هنگ كرده بودم ... ديگه واسه كم كردن استرس زنگ زدم به معصومه و .... كلاً بحث اصلي فراموشمون شد و سر از خونه معصومه در اورديم .... مسئله ي گوشي رو هم خودت و ناراحت نكن خواهر لااقل تند تند بيا نت به قران دلم ميگيره نيستي... واقعاً جات خالي بود معصومه و شوهرش خيلي خاكي و مهربون بودن ... خداروشكر هم معصوم هم ني نيش خوب بودن و .... مرسي مهربونم تو تو قلب من حك شدي چه با كادو چه بي كادو عزيزدلم .... خيلي خيلي خيلي خيلي دوستتتت دارم زهرا..... خيلي خيلي ازت ممنونم كه تحت هرشرايطي به فكر مني و برام كلي وقت ميزاري و كامنت ميزاري خواهرم
لـــي لـــي
4 اردیبهشت 93 1:15
حالا يك خصوصي در پيش داري خواهر جانننن
لـــي لــــي
4 اردیبهشت 93 1:49
و باز هم خصوصي
لـــي لــــي
4 اردیبهشت 93 1:59
بازم چندين عدد خصوصي
الهام مامان سلنا
7 اردیبهشت 93 0:50
سلام مهربونم , ممنونم که به وب ما سر میزنی , فدای این دخمل خوشگل هم بشم , ماشاالله خیلی ناز و خوردنیه
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین سلنای خوشگلم ممنونم بابت ابراز لطف و محبتت نسبت به فاطمه کوچولوی من. بازم منتظرت هستم دوست گلم.