فاطمه دوست داشتنی مافاطمه دوست داشتنی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

دخمل بلا , نور چشمی و عزیز دل مامان و بابا

آوای عزیزم رو دعا کنید.....

1392/9/16 12:30
3,114 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

سلام  فاطمه جونی عزیزم ,

 

 

تو که   توی دل مامانی  هستی  و  پاک  و معصومی  و  میدونم  که  خیلی مهربونی   ,

 

برای سلامتی دوست کوچولوت ,  آوا جون  ,

 

و اینکه  نیازی به عمل  جراحی  پیدا  نکنه  ,  دعا کن عزیز دلم .

 

 

 

 

قربون خنده های خوشگل  و  صورت  معصوم  و مهربونت  خانوم کوچولوی خوشگل

 

 

 

این عکس زیبا و خوشگل , متعلق به آوای خوشگل و نازنین ماست ,

 

آوای زیبا و دوست داشتنی مامان لی لی عزیزمون ,

 

دو روزی هست که آوا جونم  توی بیمارستان بستریه ,  به خاطر اتفاقی که براش افتاده ,

 

مامانیش خیلی بیتابی میکنه ,

 

 

 

دوستای گل و عزیزمون

 

 

برای سلامتی کامل آوای عزیز و نازمون که هر چه زودتر خوب بشه ,

 

و سالم و سلامت به آغوش مامانی خوبش برگرده ,

 

و اینکه دکتر بیمارستان امروز بعد از ویزیت , همه چیز رو خوب و رو به راه تشخیص بده , 

 

و آوای نازنینمون نیازی به عمل نداشته باشه ,

 

 

 


صلواتی از صمیم قلب و دل پاکتون بفرستید ,


و برای شفای دختر گل و عزیزمون از صمیم قلب دعا کنین .

 

 

 

 

خدایا


به حرمت 72 تن شهید کربلا ,

 

 

به حرمت شیرخواره کوچک و لب تشنه کربلا ,

 

 

به حرمت رقیه 3 ساله کربلا ,

 

 

آوای کوچولومون  رو  سالم  و  سلامت  به آغوش مادرش برگردون ,

 

و مادرش رو ناامید نکن .

 

 

 

 

 

پ . ن : امروز صبح یکشنبه است , آوای عزیزم هنوز بیمارستانه  ,  طبق آخرین خبری که از

 

وبلاگ مامان لی لی دارم  ,  امروز ساعت 2 بعد از ظهر  ,  قرار به تشکیل یه کمسیون پزشکیه .

 

 

گویا جواب سی تی اسکن این بوده که افتادن از پله ها تا به اینجا خداروشکر  ,  مشکلی  برای آوا

 

 

جون گلمون ایجاد نکرده ولی یه حفره مادرزادی توی سی تی اسکن نشون داده شده که قراره  چند

 

 

تا دکتر با هم کمسیون داشته باشن تا ببینن آوا جون  به خاطر وجود این مشکل مادرزاد , احتیاجی

 

 

به عمل داره یا نه ؟

 

 

باز هم التماس دعا

 

 

 

 

پ . ن :

 

 

الان عصر روز یکشنبه است , همین الان خبر دار شدم که آوا جون داره مرخص میشه ,

 


 

 

از نظر کمسیون پزشکی خبری ندارم  که چی بوده   , 

 

 

 

 

ولی هر چی که هست انشاالله که خیر بوده  ,

 

 

 

انشاالله که دیگه هیچ مشکلی پیدا نکنه آوا جونم و دیگه نیازی نباشه که به بیمارستان برگرده  .

 

الهی آمین

 

 

 

دوستای عزیزم , ممنون بابت دعاهاتون و ابراز محبت هاتون.

 

 

 

باز هم التماس دعا

 

 

 

برای شفای همه کوچولوهای مریض توی بیمارستانها  ,

 

 

و اینکه آوا جونم دیگه نیازی به برگشت به بیمارستان پیدا نکنه .

 

 

 

 

 

 

پ . ن :

 

امروز   ,  دوشنبه   ,  18 آذر ماهه .

 

 

 

خیلی خوشحالم که آوا جونم سلامته و دیشب از بیمارستان مرخص شده  و احتیاجی به جراحی پیدا

 

نکرده و نظر کمسیون پزشکی هم بر این بوده که انشاالله اون حفره مادرزاد هم  , تا چند سال آینده

 

خودش بسته خواهد شد  ,  به امید خدا .

 

 

خدایا هزاران بار شکر .

 

 

 


خدایا

 

 

 کودکان کوچکی که روی تخت بیمارستانها هستن رو ,

 

 

خودت به بزرگی و لطف بیکرانت , شفای عاجل عنایت بفرما .

 

 

 

 

 

دوستای عزیزم  ,   بازم ممنون بابت دعاهاتون و ابراز محبت هاتون.

ماچماچماچماچ


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (85)

سولماز
16 آذر 92 13:13
وای خدای من الهی بمیرم براش شماره لی لی جونو دارین ؟
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام سولماز جون عزیز و مهربونم نه عزیزم , شماره ای ندارم , الان فقط دعای شما دوستای گل و مهربونه که میتونه آرامبخش لی لی جون عزیزمون باشه و آوا جونمون رو کمک بکنه دوست خوب و مهربونم .
مامان ستاره
16 آذر 92 13:32
سلام عزیز دلم ... چی شده ؟ چرا رفت بیمارستان ؟
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون مهربونم گویا دو روز پیش از پله افتاده . البه توی وبلاگ خودشون توضیحش هست عزیزم. ممنون که اومدی اینجا دوست خوب من . التماس دعا عزیزم . انشاالله که به زودی بهتر بشه آوای گلمون .
مامان یاسمن و محمد پارسا
16 آذر 92 13:44
الهی بمیرم , انشاالله خدا شفای این دختر ناز رو میده , خدایا به امید تو .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم التماس دعا عزیزم , انشاالله با دعای شما دوستای خوبم همینطور باشه . خدایا به امید خودت .
پگاه مامان آرتین
16 آذر 92 13:49
عزیزم منم از صمیم قلب براش دعا می کنم. انشاالله سلامت باشه و مامانش به روزهای خوب گذشته برگرده . مساله عملم اگه خواست و اصرار دکتره , بهش اهمیت بدیم . به هرحال صاحب نظر اونان و با تمام توان در جهت بهبود آوا پیش میرن . اگه این مساله پیش اومد , شما به مامانش روحیه بدید و مطمئنش کنید به نفع دخترش و سلامتی اونه. ولی امیدوارم عمل لازم نباشه وهمه چیز به خوبی پیش بره .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنونم که اومدی اینجا عزیزم . التماس دعا گلم. انشاالله که با دعای شما دوستای خوب و گلمون احتیاجی به عمل پیدا نمیکنه . ساعت 5 قراره دکتر متخصص نظرش رو بگه , انشاالله که همه چی خوب باشه . امید به خدا , ما که فقط دعا از دستمون برمیاد .
مامان یاسمن و محمد پارسا
16 آذر 92 13:53
مامان ببخشید , وبلاگشون کجاست ؟
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست عزیز و مهربونم این آدرس ویلاگشونه عزیزم , http://tanhadarayim.niniweblog.com التماس دعا دوست خوب من .
فرشته
16 آذر 92 13:56
سلام , چی شده ؟ خیلی ناراحت شدم. خدا شفاش بده.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام فرشته جون مهربون و خوبم ممنون که اومدی اینجا عزیز دلم . گویا دو روز پیش از پله افتاده و سرش ضربه دیده عزیزم . التماس دعا دوست مهربونم . تو که دلت پاک و مهربونه برای دختر کوچولومون , آوا جون , دعا کن .
مامان بردیا شیطون
16 آذر 92 13:59
وای خدای من , خدا کنه خوب بشه و نیازی به عمل نداشته باشه , الهی بمیرم . 114 تا صلوات به نیت 114 سوره قرآن میفرستم که خدا شفاش بده و مادر مهربونش رو خوشحال ببینم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست عزیز و مهربونم انشاالله که با دعای شما دوستای گلم خوب میشه و نیازی به عمل پیدا نمیکنه . ممنون از قلب و نیت پاکت دوست گلم , قبول باشه عزیزم .
الهام مامان محیا
16 آذر 92 14:00
آره , منم الان وبش رو خوندم , خیلی ناراحت کننده است , تنم داره میلرزه , راست میگی به ذهنم نمیرسید که منم یه پست واسه بیشتر دعا کردن آوایی بذارم , ممنون , الان منم یه پست واسه طلب دعا براش میذارم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام الهام جون مهربون و خوبم ممنون که اومدی اینجا دوست گلم. التماس دعا عزیزم.
مامان آوا
16 آذر 92 14:30
سلام خیلی ناراحت شدم , انشاالله با خبر خوش بیاد .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست گل و خوب من انشاالله عزیزم. التماس دعا دوست گلم.
مامان كياراد
16 آذر 92 14:34
از ته دلم واسش آرزوی سلامتی ميكنم..... منتظر خبرهای خوب هستيم عزيزم....
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست گل و مهربون من ممنون که اومدی اینجا عزیزم. التماس دعا دوست گل من .
مامان بهاره مامان امیرمحمد
16 آذر 92 14:37
وای خدایا , من دیگه تحمل ندارم , از خدا می خوام که این نی نی ناز و خوشگل رو شفا بده . زهرا جون شما که خودت مستجاب الدعوة هستی , شما بیشتر دعا کن , خدایا هرچه زودتر این آوا جون رو با سلامتی به خونش برگردون , الهی آمین . برای سلامتی آوا کوچولو صلوات .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام بهاره جون خوب و مهربونم ممنون که اومدی اینجا عزیزم. من که کاری جز دعا از دستم برنمیاد , چشم , حتما دعا میکنم دوست گلم. الهی آمین بابت دعای خوبت عزیزم . التماس دعا عزیز دلم.
مامان حسنا
16 آذر 92 14:37
الهی بگردم , انشاالله که زود خوب بشه , انشاالله هیچ کسی مریضی بچش رو نبینه , خیلی سخته.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم انشاالله با دعای شما دوستای خوبم همینطور باشه عزیزم. ممنون که اومدی اینجا عزیزم , التماس دعا دوست خوبم .
مامان پسرا
16 آذر 92 14:52
خدایا! به حق این ایام ، تمام کودکان مریض رو شفا عنایت کن ! انشاالله آوا جون هم به زودی خوب میشه و مشکل جدی نداره !
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربون من انشاالله عزیزم با دعای شما دوستای گلم همینطور باشه . ممنون که اومدی اینجا دوست خوبم , التماس دعا عزیزم.
مامان الینا جونی
16 آذر 92 15:43
خدایا, خودت به این مادر و فرزند شادی دوباره ببخش , خدایا خدایا , ما مادرها تحمل نداریم ببینیم این روزهای سخت رو , کمک کن .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربون من ممنون که اومدی اینجا عزیزم. التماس دعا دوست گل من .
مامان حنانه زهرا
16 آذر 92 15:45
خدایا, به حق 6 ماهه ی امام حسین , خودت عنایتی کن , ما مادرها طاقت یه زخم کوچیک هم نداریم , چه برسه جراحی . یازهرا ادرکنی .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دویت گل و مهربونم ممنون که اومدی اینجا عزیز دلم . التماس دعا گلم .
مامان فاطمه
16 آذر 92 16:24
سلام صبح رفتم وبلاگش و مطلع شدم , از خدا میخوام هرچه زودتر شفا پیدا کنه و انشاالله نیازی به جراحی نباشه , خدایا به دل شکسته زینب(س) , دل مادرش لی لی جون رو هرچه زودتر بی غم کنه .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست عزیز و مهربونم ممنون که اومدی اینجا دوست گلم. التماس دعا عزیز دلم .
معصومه
16 آذر 92 16:38
واااااااااااااااااااای خداجون , شفاش بده .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام معصومه جون خوب و مهربون ممنون که اومدی اینجا دوست گلم. التماس دعا عزیزم .
♥ مینا مامان ثمین سادات ♥
16 آذر 92 16:43
سلام عزیزم , خیلی ناراحت شدم , امیدوارم این فرشته دوست داشتنی , هرچه زودتر سلامتیش رو به دست بیاره و حالش خوب خوب بشه , الهی آمین . خدایا خیلی سخته , امیدوارم نظر دکترش به بهبودی این نازنین باشه و نیازی به عمل جراحی نباشه . الهی بگردم , دل مامانش چه خبره.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مینا جون خوب و مهربونم ممنون که اومدی اینجا عزیز دلم . انشاالله که زودتر بهتر بشه عزیزم . الهی آمین برای دعای خوبت دوست گلم. التماس دعا عزیزم .
یاسمن مامان ترمه
16 آذر 92 17:43
از ته دل براش دعا میکنم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنونم که اومدی اینجا عزیز دلم . التماس دعا دوست گل و مهربونم .
مامان الینا جونی
16 آذر 92 18:33
خدایا چی شد ؟ یعنی دکتر تشخیص عمل رو داده ؟
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست گل و مهربونم ممنون عزیزم که میای و سر میزنی . فعلا که خبری نیست از مامانش عزیزم . من هم دلنگرانم ولی فعلا جز دعا کاری از دستم ساخته نیست . انشاالله که به خیر گذشته باشه. التماس دعا دوست مهربونم .
آزاده
16 آذر 92 19:07
سلام , خوبی ؟ الهی .......... خوب کردی که بهم خبر دادی , انشاالله که با خبر خوش از بیمارستان بیاد , از ته دل براش دعا میکنم , انشاالله که به سلامت مرخص بشه و نیازی به جراحی نباشه , منتظر خبرهای خوبت هستيم عزيزم , حتما خبرم کن . الهی آمین....
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام آزاده جون خوب و مهربونم ممنون که اومدی اینجا دوست عزیزم . التماس دعا دارم دوست خوب من . الهی آمین برای همه دعاهای خوبت دوست مهربونم .
مامان الینا
16 آذر 92 19:21
سلام عزیزم من و شما دوست مشترک مامان لی لی هستیم . حتما خبر داری که آوا جونم چی شده ؟ تنها چیزی که آرومم کرد این بود که یه ختم 14 هزار صلوات واسش نذر کنیم. هر چند تایی که می تونی بخونی رو بیا توی وبلاگم و بهم بگو. ممنون.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و عزیزم بله عزیزم , خبر دارم و خیلی هم ناراحتم . خیلی فکر خوبیه عزیزم , من هم از همین الان شروع میکنم به صلوات فرستادن . البته امروز توی روضه یه ختم 14 هزار تا گرفتیم ولی هر چی بیشتر , بهتر گلم . میام و بهت خبر میدم عزیزم . التماس دعا دوست خوب من .
مامان نیکا
16 آذر 92 19:32
سلام عزیزم الهی بمیرم براش , انشاالله که هر چه زودتر خوب میشه. ببخشید که دیر سر میزنم , کامپیوتر دم دستم نبود . خودت خوبی ؟ نی نی خوبه ؟ مواظب خودت و نی نی باش . ما هم آپیم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما عزیزم . ما خوبیم عزیزم با دعای شما دوستای گلم , خداروشکر . التماس دعا دوست خوب من .
مامان آدرینا
16 آذر 92 19:56
سلام خانومی من هر وقت که بیام تو اینترنت اولین جایی که سر میزنم وبلاگ قشنگ شماست . الان تا پیامت رو دیدم اومدم . من و آدرینا حتما برای این فرشته کوچولو دعا میکنیم . من حال این مادر رو میدونم , میدونم که چقدر ناراحته , چون من وقتی آدرینا فقط 24 روزش بود , به خاطر عفونت ریه 10 روز توی بیمارستان بستری بود و میتونم بگم که تلخ و سخت ترین لحظه های زندگیم بود . شب هاش صبح نمیشد , روزهاش شب , بدترین لحظه اش وقتی بود که هر دو روز , آدرینای کوچولوم رو که هنوز هم 3 کیلو نشده بود میبردن برای رگ گیری . انشاالله خدا همه کوچولوهای تو بیمارستانها رو شفا بده .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی مهربون و گل آدرینای خوشگلم عزیزم ممنون که اومدی پیشمون . تو نسبت به ما لطف داری دوست خوب من. خیلی سخته عزیزم , التماس دعا دوست مهربونم . فدات بشم , حتما که لحظات خیلی دردناک و سختی رو داشتی , خداروشکر که الان آدرینا جونم خوب و سرحاله . عزیزم از ته دلم برای دعای خوبی که کردی میگم الهی آمین .
مامان آوا
16 آذر 92 20:06
سلام نازنینم میبینی الی جون و دختر نازش به چه دردسری افتادن ؟ الهی بمیرم , براش چند روزه مرتب دارم دعا میکنم , خیلی ناراحتم , خدایا به الی و آوای من کمک کن .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مژده جون خوب و مهربونم انشاالله که هر چه زودتر خبر سلامتیش رو بشنویم عزیزم . دعای دوست گلی مثل تو , حتما که مستجابه عزیزم . برای همه دعاهای خوبت , از ته دلم میگم الهی آمین .
مامان ستاره
16 آذر 92 20:19
سلام عزیز دلم من توی وبلاگش قبلا تا اونجا خونده بودم که از پله افتاده , ولی اتفاقی براش نیفتاده و به خیر گذشته , بعد دیگه نتونستم بیام وب و امروز که این رو توی وبت دیدم , رفتم به وبش و خوندم و خیلی ناراحت شدم . انشاالله هر چه زودتر حالش خوب بشه عزیز دلم ... تو هم خیلی مراقب خودت باش عزیزم ... بوس .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون خوب و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما عزیز دلم . عزیزم آخه توی چند تا پست , توضیح این اتفاق نوشته شده بود , حتما به همین دلیل بوده دوست خوب من . مهم دعای تو دوست خوب و مهربونه که پشت سرشونه عزیز دلم . انشاالله زودتر خبر سلامتی آوا جون رو میشنویم عزیزم . ممنونم دوست گل من , چشم , حتما .
مامان مهراوه
16 آذر 92 20:47
الهی فداش شم , خیلی ناراحت شدم الهی به حق چهارده معصوم , شفا بده این فرشته رو , خدایا به خاطر دل مادرش و همه مادرها شفای عاجل بده . انشاالله به زودی خبر خوش سلامتیش رو برامون بزاری گلم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما عزیزم . التماس دعا دوست خوب من . از ته دلم برای همه دعاهای خوبت میگم الهی آمین . انشاالله عزیز دلم .
الهام مامان سلنا
16 آذر 92 23:09
انشاالله هرچه زودتر شفا پیدا کنه , خیلی ناراحت شدم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربون من انشاالله عزیزم . التماس دعا دوست نازنینم . ممنون که اومدی پیش ما عزیز دلم .
مامان مهرناز
16 آذر 92 23:47
عزیزم خدا همه مریضها رو شفا بده , مخصوصا بچه ها رو , واقعا معصومن . از ته دل برات دعا کردم , انشاالله خوب بشی آوای عزیزم . واقعا سخته , مهرناز منم 3روزه مریضه .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم انشاالله دوست عزیزم . برای همه دعاهای خوبت از ته دلم میگم الهی آمین . انشاالله دختر گلت هم هر چی زودتر خوب بشه عزیز دلم .
مامان الینا
17 آذر 92 0:39
ممنون دوست عزیزم , باشه , حتما . منم برای اولین بار بود که باهاش تماس گرفتم . گریه امون نداد , نتونستم خیلی دلداریش بدم . خیلی سخته , خیلی...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنونم عزیزم که بازم اومدی اینجا. آره , خیلی سخته , ولی باید دلداریش بدیم مامان لی لی مهربون رو , تا بتونه این لحظات سخت رو بهتر تحمل کنه عزیزم . به مامان لی لی بگو که همه دوستانش دعاگوشون هستن و انشاالله که خدا به حرمت همه دلهای پاک , دخترش رو زود شفا میده .
مامانی درسا
17 آذر 92 1:32
خدایا چشمان پر فروغ و این خنده زیبا رو برای لی لی جون و بابای عزیزش به سلامت نگه دار ........ انشاالله .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست عزیز و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما دوست خوب من . برای دعای خوبت از صمیم دلم میگم الهی آمین .
مامان زهره
17 آذر 92 1:35
سلام مامانی عزیز و مهربون من چند وقتی بود به وب سر نزده بودم , امشب رفتم بخوابم , هر چه کردم نشد , اومدم پای نت , خیلی ناراحت شدم , الهی نینیمون شفا پیدا کنه و خدا به مامانیش صبر بده . مامانی , شما هم خیلی مواظب خودت و فاطمه جونی باش .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما و بهمون سر زدی عزیزم . التماس دعا دوست خوب من . چشم , ممنونم دوست گل من .
کبری مامان آنیتا((آنیتا عسل مامان وبابا))
17 آذر 92 2:37
آمین یا رب العالمین , خدایا خودت کمکشون کن , تو رو به این شب عزیزت قسم , کمک کن یا رقیه(س).
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما دوست عزیزم . التماس دعا دوست خوب من .
مامان امیررضا
17 آذر 92 8:26
سلام عزیزم..... منم دیروز رفتم وبلاگش و مطلبش رو خوندم..... از صمیم قلب نارحت شدم و دست به دعا.... دیشب خونمون روضه حضرت رقیه بود.....آش شله زرد پختم.... برای آوای عزیز هم نذر کردم.... توی تمام مراسم یاد آوا بودم.... سه ساله کربلا دست های کوچیکش خیلی حاجت میده.... انشاالله حاجت ما رو هم میده.... مواظب خودت و فاطمه کوچولو باش.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما عزیزم . التماس دعا دوست خوب من . قبول باشه گلم . انشاالله همه نذر و دعاهای شما دوستای مهربون مستجاب بشه عزیزم. بازم ممنونم عزیزم , چشم , حتما عزیز دلم .
خاله الهام
17 آذر 92 9:07
سلام دوستم خيلی ناراحت شدم , انشاالله آواجون هر چه زودتر خوب بشه , جز دعا كاری از دستمون برنمياد , مرسی دوست مهربون كه اطلاع رسانی كردی .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنون که اومدی اینجا دوست خوب من . التماس دعا عزیزم . دعا بهترین کاریه که توی این لحظات میشه انجام داد گلم.
مامان مینا
17 آذر 92 10:15
انشاالله که زود خوب میشه و نیازی به عمل نداره...عزیز دلم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست عزیز و مهربون من انشاالله عزیزم . التماس دعا دوست خوبم. ممنون که اومدی پیش ما گلم.
مامان هدیه
17 آذر 92 11:44
الهی فداش بشم , انشاالله که زودی خوب بشه , براش دعا میکنم حتما .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربون من ممنون که اومدی پیش ما عزیز دلم . انشاالله عزیزم . التماس دعا دوست گل من .
مامان سما
17 آذر 92 12:01
از صمیم قلب برای دختر نازمون , آوای عزیز , دعا می کنم. انشاالله که احتیاج به عمل پیدا نکنه و زود زود خوب بشه و مامانش رو از نگرانی در بیاره . انشاالله .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست نازنین و عزیزم ممنون که اومدی پیش ما دوست گل و مهربونم . التماس دعا عزیز دلم. انشاالله , از ته دلم برای دعاهای خوبت میگم الهی آمین .
مامان سما
17 آذر 92 12:11
سلام مجدد دوست خوبم من هر چی دنبال وبلاگ آوای عزیز گشتم پیدا نکردم . لطفا لینکش رو برام بذار . ممنون .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام سما جون خوب و عزیزم لینکش رو برات کامنت گذاشتم توی وبلاگت دوست نازنینم .
معصومه
17 آذر 92 12:49
سلام زهرا جون خوبی ؟ چه خبرا ؟ دخمل نازت خوبه ؟ از خودت بی خبرمون نذار , به خدا درد کشیدن آوا و زجر کشیدن ما براش , دیگه بسمونه , شماها دیگه بی خبر نذارین .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام معصومه جون خوب و عزیزم ما خوبیم , حدا رو شکر. التماس دعا دوست خوب من . با دل پاکت برای آوا جون دعا کن . من هم خبر خاصی ندارم , روزها مثل همیشه در حال گذره عزیزم . اتفاقا صبح , همین حول و حوش که برام کامنت گذاشتی , من هم برات کامنت گذاشته بودم گلم . انشاالله که خبر سلامتی آوا جون , دل همه ما رو شاد میکنه عزیزم.
مامان آوا
17 آذر 92 16:14
سلام زهرا جانم خوبی عزیزم ؟ قراره یه نیم ساعت دیگه بهم خبر بده , وقتی خبر داد بهت میگم عزیزم . میدونم که خیلی براش دعا میکنی , دعای تو حتما گیراتره چون مامانم همیشه میگه که زن باردار دعاش خیلی زود مستجاب میشه . الهی هیچ مادر و فرزندی به این بلاها دچار نشن . زهرا خیلی براشون ناراحتم , میدونم چقدر زجر میکشن . خیلی این دختر بیچاره گناه داره , چقدر سختی کشیده , اصلا یه لحظه از خاطرم نمیرن .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مژده جون خوب و مهربونم حتما به من خبر بده , من منتظرم عزیز دلم . باز خوبه که تو با لی لی جون در تماسی عزیزم , خیلی بهش روحیه بده و بگو همگی ما داریم دعا میکنیم برای دختر نازش و بگو خیلی بیتابی و خودخوری نکنه , خدا با صابرینه گلم . حکمت و مصلحت خداست دیگه , فقط خودش خبر داره چی به چیه . براشون فقط دعا کن , همین بهترین کاریه که میتونیم انچام بدیم عزیزم . من هم اگه لایق باشم , حتما دعا میکنم دوست گل و مهربون من .
مامان مانلی
17 آذر 92 17:56
سلام خانومی خیلی ناراحت شدم , انشاالله به حق همه ائمه و معصومین , خدا بهش کمک کنه .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما عزیز دلم . التماس دعا دوست گلم . انشاالله عزیزم .
خاله ناهید
17 آذر 92 20:29
الهی بگردم واسه آوا جونم , الهی به حق فاطمه زهرا که زوده زود خوب بشه و بیاد خونه .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربون من عزیزم ممنون که اومدی و بهمون سر زدی . التماس دعا دارم دوست گل من . از صمیم دلم برای دعای زیبات میگم الهی آمین .
مامان آوا
17 آذر 92 21:39
سلام عزیزم ببخش منتظرت گذاشتم , مهمون داشتم عزیزم , نشد بیام پای نت , به الی اس دادم گفت خداروشکر خیلی مشکلش حاد نیست , شاید هم بعد از چند سال خودش خود به خود بسته شه , به قول دکتراش که اصلا این عمل قبل از 3 سالگی انجام نمیشه , هرچی خدا بخواد , انشاالله به زودی خودش میاد و خبر میده , بیچاره چنان خسته بود که دلم براش سوخت و زیاد مزاحمش نشدم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون آوایی خوشگلم ممنونم که با مشغله ای که داشتی اومدی پیش من عزیز دلم . حدس زدم که مهمون داشته باشی دوست نازنینم . خداروشکر که چیز خاص و حادی نبوده عزیزم , انشاالله تا 3 سالگی هم برطرف میشه به امید و یاری خدا , خدا خیلی بزرگه گلم . ممنون گلم بابت محبتت دوست مهربونم .
مامان گلی
17 آذر 92 23:34
سلام مامانی مهربون آخی بمیرم برای این دختر ناز . خدا خودش کمکش کنه . انشاالله دیگه اتفاقی براش نیفته و در پناه خداوند مهربون سالم و تندرست باشه . واقعا پی نوشت ها رو خوندم دلم آروم شد . چقدر برای اون مادر سخت و تلخ گذشت اون لحظات . انشاالله که هیچ مشکلی نداشته باشه . مامانی فاطمه جونی خوبه ؟؟؟ دیگه به هفته های آخر داری نزدیک میشی . انشاالله که به سلامتی این دوران رو طی کنی .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان گلی مهربون و نازنین دوقلوها عزیز دلم ممنون که اومدی پیش ما با همه مشغله ای که داری . انشاالله که با دعای شما دوستای نازنین و مهربونم , دیگه همیشه سالم و سلامت باشه آوای گلمون , انشاالله که همه کوچولوهای بیمار هم هر چی زودتر حالشون خوب بشه و پدر و مادرهاشون خوشحال بشن . بله , واقعا خیلی لحظات سختی رو داشت مادرش . خداروشکر که به خیر گذشت . ما هم خوبیم دوست نازنینم , دیگه هفته های پایانیه و سختی ها و شیرینیهای خودش رو داره عزیزم . ممنونم از ابراز لطف و محبتت , انشاالله با دعای شما دوستای عزیزم همینطور باشه.
مامان لي لي
18 آذر 92 3:49
يه نصيحت دوستانه: نگاهی رو باور كن كه وقتی ازش دور شدی منتظرت بمونه , درست مثل نگاه خودت كه منتظر من و آوايی موند ........ دوستت دارم💓
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی گل و دوست داشتنی آوا جونم چقدر خوشحالمممم که بازم اینجا میبینمت با کامنتای زیبات عزیز دلم . معلومه که منتظرتون بودیم دوست نازنین من . خدارو شکر که حال آوای گلم خوب شده عزیزم . منم خیلی دوستتون دارم .
مامان لي لي
18 آذر 92 3:50
سلام ... زهرا جونم , الهی فدات بشم كه واقعا من رو شرمنده كردی ... آخه چه جوری لطف هات رو جبران كنم... الهی فاطمه ی عزيزم صحيح و سالم به آغوشت مياد ..... اميدوارم هيچ وقت درد و رنج نكشی .......
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاممممممممم به روی ماهت , سلام مامان لی لی گل و دوست داشتنی آوای گلم عزیز دلم خیلی خوشحالم که بازم اینجا میبینمت , خیلییییییی عزیزم. خداروشکر که همه چیز به خیر گذشته عزیز دلم . من که کاری نکردم , با این حرفها شرمندم نکن , هر چی بوده وظیفه بوده . ممنونم دوست مهربونم , انشاالله با دعای شما دوستای خوب و گلم , فاطمه جونی من هم سالم و سلامت باشه عزیز دلم . خیلی دوستت دارم دوست خوب من .
مامان لي لي
18 آذر 92 3:50
خصوصی💕
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی عزیزم هر چی که هست خیره انشاالله عزیز دلم . انشاالله تا اون موقع هم دیگه همه چیز خوب و برطرف شده عزیز دلم , به دلت اصلا بد راه نده . خدا خیلی بزرگ و مهربون و کریمه دوست نازنینم. خوشحالم حال آوای گلم خوبه عزیزم .
مامان لي لي
18 آذر 92 3:54
... اول از همه واقعا شرمنده ام كردی با پست اختصاصی ات برای آوا... برای دعا و نذر و ...... ات برای آوا , ميدونم كه خيلی ناراحت بودی , الهی بميرم , شرمندتم بيشتر از بقيه چون تو بارداری و استرس اصلا برات خوب نيست , تورو خدا حلال كن ... از همسر مهربونت هم بابت دعا برای آوايی تشكر كن از طرف ما .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی گل و نازنین آوای خوشگلم اولا و دوما و سوما که من کاری نکردم و چیزی نبوده که تشکر لازم داشته باشه , وظیفه بوده گلم . دیگه بیشتر از این شرمندم نکن با این حرفها دوست خوب من . خداروشکر که حال آوا جونم خوبه , الان این مهمه که آوا جونم سلامته عزیزم و این هم به خاطر دلهای پاک و مهربونی بوده که دعاشون پشت سرتون بوده عزیز دلم . همسرم هم از شنیدن خبر سلامتی آوا جون و اینکه نیازی به عمل پیدا نکرد , خیلی خوشحال شد .
مامان لي لي
18 آذر 92 7:04
زهرا جون وب هر كدوم از بچه ها رفتم , ديدم سنگ تموم گذاشتی و تو وب خودم و خودت هم كه ديگه.......... عزيز دلم توی اين روزهای وصال خواهش ميكنم بيشتر مراقب خودت باش.... دلم لرزيد وقتی نوشته بودی مگه نميخواستی عكس های فاطمه رو ببينی .... زهرا واقعا از خدا ميخوام صحيح و سالم به آغوشت بياد و تا ابد كنارت بمونه , البته شوهرش بدی ها .... انشاالله عروس خودم ميشه اصلنشم .😉
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی دوست داشتنی آوای نازم بازم شرمنده میکنیا عزیز دلم . چشم نازنینم , سعی میکنم بیشتر مراقب باشم عزیزم . پس چی , باید خاله لی لی ببینه عکسهای فاطمه جونی رو دیگه , بعد از این همه انتظار . محتاج دعای تو دوست عزیزم که هستم , برای سلامتی کاملش خیلی دعا کن مهربونم . چه بهتر که عروس خاله لی لی مهربون و دلسوز بشهههههههههههه.
مامان لي لي
18 آذر 92 7:08
فاطمه جونی خاله قربونت بشه , مرسی كه آوايی من رو دعا كردی ... حالا ديگه خاله حرفم رو پس ميگيرم , شيطونی نكن و دست از لگد بردار , به اندازه ی كافی , مامانی به خاطر ما , اين چند روزه اذيت شده , تورو خدا تو ديگه بيشترش نكن ..... حسابی مواظب خودت باش تا مثل يه هلو بيای به آغوش مامانت كه خوب ميدونم چه استرسی داره و دل تو دلش نيست .... زهرا جونم تورو خدا قوی باش و استرس و انرژی های منفی رو از خودت دور كن .... فاطمه ی خوشگل من صحيح و سالم پا به دنيای مامان و باباش ميزاره و حسابی مامانی و بابايی بهش ميرسن تا يه عروس تُپُل مُپُل تحويلم بدن .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام خاله لی لی جون مهربون و عزیزم خدا نکنه خاله جون , من هم دوست کوچولوی خودم , آوا جونم رو دعا کردم دیگه , چشم خاله جون , سعی میکنم کمتر لگد بزنم , ولی من دختر خوبی هستم و هوای مامانیم رو دارم و اذیتش نمیکنم , فقط یه وقتایی لگد میزنم مامانی یادش باشه منم هستماااااااا. چشم دوست مهربونم , ممنون از این همه کامنتای پر محبتت عزیزم , استراحت میکردی , راضی نبودم با این همه خستگی , برای من این همه کامنت بزاری گلم . سعی میکنم بیشتر قوی باشم و مثبت اندیش , عزیز دلم . انشاالله که همینطوره دوست خوش قلب و نازنینم , چه مادرشوهر مهربونییییییییی داره این دخملی .
مامان لي لي
18 آذر 92 7:13
زهرا با تک تک كلماتت بهم آرامش دادی ....... واقعا برای من و آوا , خواهری رو تموم كردی ...... اميدوارم به هر چی كه آرزو داری برسی .... انشالله تمام در های غم به روت تا ابد بسته بشن و هيج دری جز خوشبختی به روی تو و خانواده ی گلت باز نباشه ......
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست نازنین و خوش قلب من , مامان لی لی عزیزم عزیز دلم بازم میگم , من که کاری نکردم , ولی خوشحالم که تونستم حداقل باعث آرامشت باشم عزیزم . خداروشکر که آوا جونم سالم و سلامته و تو هم آرومی گلم . بابت همه دعاهای خیرت در حق ما بینهایت ممنونم عزیز دلم .
مامان لي لي
18 آذر 92 7:13
خصوصی .💞💞💞💞
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست گل و نازنین من , مامان لی لی مهربون آوا جونم بابت اعتمادت ممنونم دوست خوش قلب من .
مامان لي لي
18 آذر 92 7:19
خصوصيييييييييی .🌸🌸🌸🌸
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی گل و مهربون آوای خوشگلم عزیز دلم باز هم بابت این همه اعتماد از طرف تو نسبت به من , ممنونم دوست خوش قلب من . خدا دختر خوشگل و نازت , آوا جون عزیزم رو برات حفظ کنه عزیز دلم .
مامان لي لي
18 آذر 92 7:22
وای خواهر , ٧:٢٠ صبحِ و من بعد از سه روز شب بيداری باز هم بيدارم , ميبينی جنبه استفاده درست از مرخصی ام رو هم ندارم , دلم ميخواد يه روز كامل مثل خرس ها به خواب زمستونی برم .😃😃😃😃 خوب خواهر , كمبود خواب دارم .😭😭😭😭😭😭😭😭 خيلی عزيزی , دوستت دارم هوارتا .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی گل و دوست داشتنی آوای خوشگلم عزیز دلم خوبه که دیشب برات کامنت گذاشتم که اومدی خونه و آوا جون رو خوابوندی , خودت هم بخواب و خوب استراحت کن عزیزم , عجب مامان لی لی حرف گوششششششش نکنیییییییی هستییییییییییی. عزیز دلم امروز رو خوب استراحت کن , کار که همیشه هست , باید قوی باشی و سرحال تا بتونی از دخملی خوشگلت مراقبت کنی دیگه عزیزم . خوب خواهری , هر کسی جای تو بود , کمبود خواب داشت گلم . منم خیلی دوستت دارم , هم تو رو و هم دختر نازنینت رو عزیزم .
مامان حنانه زهرا
18 آذر 92 12:04
آخیش , خداروشکر , خیالم راحت شد .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون حنانه زهرا جون واقعا خدارو شکر که حال آوای گلمون خوب شد . ممنون دوست گلم که اومدی اینجا و بهمون سر زدی عزیزم .
مامان بهاره مامان امیرمحمد
18 آذر 92 12:36
خدارو شکر که آوا جون با دعاهای شما به خونه برگشته , با سلامتی و شادی الحمدلله... امیدوارم سالیان سال در کنار مامانی و باباییش با خوشی و سلامتی زندگی بکنه و دیگه هیچ وقت دچار بیماری و ناراحتی نشه , الهی آمین . خانوم , ما رو هم دعا کنید , شما که دعاهاتون زود میگیره .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی مهربون و گل امیرمحمد کوچولو واقعا خداروشکر که حال آوای عزیزم خوب شده دوست نازنینم . البته از دعای دوستای گلی مثل شما بوده عزیز دلم . الهی آمین برای همه دعاهای قشنگت عزیزم . گلم این حرفها چیه , من که روسیاهتر از این حرفها هستم عزیزم .
معصومه
18 آذر 92 13:00
شکــــــــــــــــــــــــــــــــــــر خدا .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام معصومه جون خوب و مهربونم خدارو شکر , خدارو هزاران بار شکر . آرزو میکنم که تو , دوست عزیزم هم , هر چه زودتر به مراد دلت برسی گلم .
مامان مهراوه
18 آذر 92 14:43
خدا رو صد هزار بار شکر که آوا جون خوب شد .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی خوب و مهربون مهراوه جونم خدارو صد هزار بار شکر که آوا جونمون سلامته عزیزم . خدا دختر گل تو رو هم سالم و سلامت برات حفظ کنه عزیز دلم .
mahtab
18 آذر 92 15:40
سلام اللهم اشف کل مریض , اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مهتاب جون خوب و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما عزیزم . الهی آمین برای دعای خوبت دوست مهربونم . اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .
خاله پارمیدا
18 آذر 92 17:09
عزیزززززززمممممممممممم چقدر نازه , چشم حسود ازش دور باشه انشاالله , دعا میکنم از ته دل که خیلی خیلی خیلی خیلی زود خوب بشه . راستی ببخشید دیر اومدم , میسی عکس نی نی ما رو هم گذاشتین وبتون .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام خاله جون مهربون پارمیدا کوچولو ممنون عزیزم که اومدی پیش ما , خوشحالم کردی عزیزم . بینهایت هم ممنون از دعای خیرت گلم . خواهش میکنم خاله جون مهربون ,ممنون اجازه دادین عکس پارمیدا خوشگله رو بزاریم اینجا .
مامانی درسا
18 آذر 92 17:47
خدایا ممنون ممنون که دوباره نور امید رو به آسمون زندگیشون آوردی ..... آشیونتون سبز سبز .....دلاتون روشن روشن ....... و آسمون زندگی تون در پرتو نورافشان خورشید زندگیتون , آوا جون , آبی آبی .....
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی خوب و خوش قلب درسا کوچولوی خوشگلم عزیز دلم ممنون که بازم اومدی پیش ما عزیزم . از ابراز لطف و محبت خالصانت ممنونم دوست خوب من . خدا دختر نازت رو در پناه خودش , سالم و سلامت حفظ کنه دوست نازنینم .
مامان آوا
18 آذر 92 19:39
سلام عزیز دلم خوبی ؟ واسه چی رفتی دکتر عزیزم ؟ حتما دوباره رفتی ضربان قلب نازنینش رو گوش بدی . میدونی زهرا جونم باورم نمیشه که کمتر از یه ماه دیگه فاطمه گلی رو میبینم . حداقل اونو میبینیم و آرزوی تو رو دیدن رو چشم پوشی میکنیم . انشاالله که از دکتر برگشتی , زودی بهم خبر بده ببینیم کی نوبت سزارین زده برات عزیزم , میبوسمتون خیلی خیلی . هزار هزارتا ,
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین آوایی خوشگلم ممنون گل من که جویای احوال ما هستی دوست باوفای من . عزیزم دیروز دوباره رفتم دکتر برای چکاپ , چه کنم دیگه دلخوشی این روزهای من هم شنیدن صدای قلب نینی کوچولومه . دکتر که وقت دقیق سزارین من رو مشخص نکرد دوباره , دوست داشتم روز دقیقش رو میگفت ولی گفت که برای تعیین دقیق روز عمل هنوز زوده , قرار شد دو هفته دیگه یه سونو انجام بدم و برم دوباره پیشش تا وقت دقیقش رو بهم بگه , البته اگه باز هم بازی در نیاره و نگه که زوده, نمیگه من عجله دارم و صبرم تموم شده خواهر , خلاصه اینطوریاست , عزیز دلم آخه دیدن من هم شد آرزو دختر ؟ برای دیدن من باید بیای قم عزیزممممممممممم. خلاصه فکر کنم که وقت سزارین من , همون 14 یا 15 دی ماه میشه آخرش هم عزیز دلم , خودم از دکترا بهتر بلدم , هزار تا بوسسسسسسسس برای دوست و خواهر نازنینم و دخملی خوشگلش ,
مامان آوا
18 آذر 92 19:41
راستی زهرا جونم , فردا خواهرم یه عمل در پیش داره , براش دعا کن , کلی دچار استرس شده , با اینکه عملش سخت نیست ولی میترسه , تو که دلت پاکه و اونجا نزدیک به حضرت معصومه (س) هستی , واسش دعا کن . فدای قلب مهربونت بشم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین آوایی خوشگلم عزیز دلم انشاالله که خیره و عملش هم به خوبی و سلامتی انجام میشه و موفقیت آمیزه دوست گلم. عمل که یه کم ترس رو داره عزیزم , حتی اگه ساده باشه گلم , ولی تو که خواهر مهربون و دلسوزی هستی , سعی کن بهش آرامش بدی و روحیش رو قوی کنی و بهش بگو که چیز مهمی نیست و زودی حالش خوب خوب میشه . عزیزم من هم اگه لایق باشم , برای سلامتی خواهر گلت حتما دعا میکنم. عزیز دلم , نتیجه عمل رو به من هم خبر بده دوست مهربونم .
مامان ستاره
19 آذر 92 1:51
سلام عزیزم ... خوبی ... ؟ از بابت کامنت هات بی نهایت ممنونم عزیزم , خیلی شرمنده می کنی عزیزم ... عروس گلم رو ببوس ... زهرا جون من اومدم تا ازت خدا حافظی کنم چون دیگه نمی خوام به وبلاگ نویسیم ادامه بدم , وبلاگمو حذف نمی کنم ولی دیگه پست هم نمی خوام بزارم ... چقدر به خودم بابت نی نی امیدواری بدم , شاید بگی هر چی خدا بخواد , درسته عزیزم ولی تا کسی جای من نباشه نمی تونه این خلا رو احساس کنه ... میام و به وبلاگاتون سر می زنم ولی دیگه چیزی نمی نویسم تا زمانی که نی نی بیاد توی دلم و بیام خبر خوش بزارم ... عزیز دلم حالم خوبه , شاد شاد هستم , فقط نمی خوام دیگه پست بزارم . از اینکه توی این مدت دوستای خوب و گل و مهربونی مثل شماها پیدا کردم خدا رو شکر می کنم , بازم می گم که میام سر می زنم ولی پست نمیزارم , پس به خاطراینکه شرمنده محبتهاتون نشم و دلگیر نشین از من , دیگه برام نظر نزارید , چون جواب نمیدم . عزیزم , فقط خودم میام به وبلاگ های شما و براتون نظر میزارم ... خیلی خیلی خیلی دوستتون دارم ... اگه بدی از من دیدی حلالم کن عزیزم , بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون خوب و مهربونم برای جواب کامنتت میام پیشت عزیز دلم , الان که نمیدونم چی بگم . من هم خیلی دوستت دارم عزیز دلم . آرزو میکنم که هر چه زودتر به مراد دلت برسی و صاحب یه نی نی ناز بشی دوست نازنینم و خلا زندگیت پر بشه گلم . همیشه , اینجا منتظرت هستم دوست خوب من . من که جز خوبی از تو چیزی ندیدم عزیزم . میام پیشت الان دوست خوب من .
مامان لي لي
19 آذر 92 3:55
توی صورت آدمها, که یه زمانی صمیمیت و صداقت رو روایت میکرد ، روزگاری آینه ای بود به نام چشم ! آینه ای که همه اونچه که باید می فهمیدی , توش پیدا بود ، اما حالا , نمیدونم , اون آینه زنگار گرفته ، یا واقعا دیگه چیزی برای فهمیدن تو دلها نیست ! نمیدونم دیگه چشمها چشم نیستن ، یا دلها دل نیستن !
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی گل و مهربون آوای گلم از کامنت بسیار زیبات ممنونم دوست نازنینم .
مامان لي لي
19 آذر 92 3:56
سلام خواهری , خوبی ؟؟؟ دكتر چی گفت ؟؟؟ انشاالله كه هر دو خوبين ؟؟؟؟؟؟ وقت زايمان كی شد ؟؟؟ ببخش من رو با اين همه سوال , يه كم استرس داشتم . 😔😔😔😔😔
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی گل و دوست داشتنی آوای خوشگلم خوبم خواهر گلم . عزیز دلم همه چی که ظاهرا خوب بود , خداروشکر , وقت دقیقی که دوباره مشخص نکرد دکترم و گفت زوده برای عمل از الان نوبت بزنم , قراره آخر هفته 36 برم سونو و بعدش هم نوبت بزنه برای سزارین , ممنون که با همه خستگی چند روزت , جویای حال ما بودی دوست با وفای من . خیلی دوستت دارم عزیزم , قربونت برم که استرس داشتی عزیز دلم . اومدم پیشت و کامنت هم گذاشتم برات دوست نازنینم .
مامان لي لي
19 آذر 92 4:01
الهی فدات شم كه برام اين همه زمان ميزاری و اين كامنت های طولانی رو ميزاری , زهرا جون به خدا شرمندم ميكنی هميشه..... امروز خوب استراحت كردم و از فردا دوباره شروع كار , خداروشكر خيلی بهترم اما يه كم از نظر روحی ضعيف شدم .... آوايی هم خوبه , خداروشكر .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی خوش قلب و دوست داشتنی آوای گلم خواهش میکنم گلم , من که کاری نمیکنم عزیز دلم . خداروشکر که تونستی استراحت کنی دوست نازنینم . حالا که حال آوا جونم بهتره , دیگه به چیزهای منفی کمتر فکر کن و به خودت آرامش بده عزیز دلم , خدا با تو هستش عزیزم , پس روحیت رو نباز گلم . خداروشکر که آوای نازنینم هم خوبه .
مامان ستاره
19 آذر 92 13:35
عزیز دلم سلام ... خوبی ؟ نی نی توی دلت خوبه .... ؟ عزیز دلم با کامنتت من رو خیلی شرمنده کردی .... من فقط دیگه به وبلاگ خودم نمیام ولی به وبلاگهای شما دوستای گل و نازم میام و سر میزنم عزیز دلم .... فراموشتون نمی کنم و خیلی دوستتون دارم ..... نظرات در وبلاگم فقط تایید میشه و جواب رو اینجا برات دارم می نویسم گلم , ناراحت نشید ... من از اینکه همسر خوب و دوستای خوبی مثل شما دارم , خدارو شکر می کنم و یه علت دیگه که فعلا نمیخوام به وبلاگم بیام , اینه که این مدت که وبلاگ داشتم , مجبور بودم که مدت زیادی رو پشت سیستم بگذرونم و به خاطر همین سردرد های میگرنیم دوباره عود کرده و کماکان اذیتم می کنه , مخصوصا زمانی که به صفحه مانیتور نگاه می کنم , خیلی اذیت میشم , خواستم یه مدت دور باشم تا شاید بهتر بشم , چون خیلی برام ضرر داره اینکه مدام پشت سیستم هستم , حتی یک ساعت هم که میشینم کلی بهم فشار میاد عزیزم ... پس مطمئن باش دلیل دیگه ای نداره , جز سلامتیم که داره به خطر می افته عزیزم ... دوستت دارم خیلی زیاد و میام بهتون سر میزنم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون خوب و مهربونم ما خوبیم دوست نازنینم , خداروشکر . عزیز دلم مهم سلامتیته که نباید به خطر بیفته , اگه اینطوری برای سلامتیت بهتره که کار خوبی رو انجام دادی , هیچی مهمتر از سلامتی نیست عزیز دلم . من از خدا برای تو بهترینها رو آرزو میکنم . هر وقت تونستی بیا پیش ما عزیزم , من همیشه منتظر کامنتات هستم دوست مهربونم . من هم خیلی دوستت دارم ستاره جون خوب و مهربون .
معصومه
19 آذر 92 18:44
عززززززززززززیززززم ممنون از حضور گرمت ... به چی دلخوش کنم با این همه درد , اما خداروشکر که پدر و مادر و برادر و شوهرم رو دارم , همینا دلخوشی منن ... خدا حفظشون کنه تا حداقل با اینا خوش باشم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام معصومه جون خوب و نازنینم خدا برات حفظشون کنه همگیشون رو عزیزم . انشاالله که خدا به زودی همه دردهات رو برطرف بکنه دوست گل من و به مراد دلت برسی عزیزم.
مامان آوا
19 آذر 92 23:10
سلام عزیز دلم خوبی ؟ ببخش منتظرت گذاشتم عزیز من . خودت چطوری ؟ فاطمه گلم چطوره؟ دکتر خواهرم مثل اینکه یه مشکلی واسش پیش اومده بود و نتونست امروز عملش رو انجام بده و عمل رو به هفته آینده موکول کرده , باورت میشه تمام دیشب رو بیدار بودم و نخوابیدم , بازم یه روز دیگه رو باید اینجوری سپری کنم . خلاصه اینکه اینم از دکترها , فدای تو دوست مهربونم بشم که بهم لطف داشتی عزیزم . در پناه حق , مواظب فاطمه عزیزم باش , دیگه چیزی نمونده , روز شمار دیدن فاطمه جونی رو از همین الان آغاز میکنیم , هرچند از خیلی وقت پیش شروع کرده بودیم , ولی الان دیگه روزهای حساس پایانیه عزیزم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست نازنینم , مامانی نازنین و مهربون آوای خوشگلم ما خوبیم عزیز دلم , خداروشکر . پس عمل خواهرت موند برای هفته بعد , حتما که خیری بوده در این تاخیر عزیز دلم , خیلی به خواهرت روحیه بده توی این مدت , اگه میتونی تنهاش نزار , روحیه داشتن قبل از عمل , از خود عمل مهمتره گلم , قربونت برم که اینقدر دلسوز و مهربونی , حتما همه دیشب رو دعا کردی براش , از خدا بهترینها رو برای تو دوست مهربونم میخوام , آخه خیلی خوش قلبی عزیز دلم . آره دیگه , روزشمارش شروع شده ولی روزشماری کردن انگار بدتره و بیشتر آدم رو اذیت میکنه و دیرتر میگذره , دیگه طاقتم تموم شده . دوستت دارم مهربونم . ممنون با همه خستگی و مشغله ای که داشتی , اومدی پیشم دوست خوب من .
نازنین
19 آذر 92 23:21
آخی ... خیلی ناراحت شدم . انشاالله که هرچی زودتر حال همه بیمارها خوب بشه ، حال آوا جونم هم همینطور . از شما هم ممنونم که اطلاع رسانی کردید .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام نازنین جون خوب و مهربونم ممنون که اومدی پیش ما عزیز دلم . انشاالله همینطور باشه عزیزم . حال آوا جون هم خداروشکر خوبه گلم . بازم ممنون از دعای خیرت نازنین جون مهربون .
مامان ستاره
20 آذر 92 2:09
عزیز دلم اومدم بهت سربزنم ... من تنهات نمیزارم , نی نی خوشملتم میبینم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون خوب و مهربونم ممنون که به یاد مایی و بهمون سر میزنی عزیزم . خوشحالم که تنهامون نمیزاری دوست خوب من . مراقب خودت باش عزیز دلم .
مامان روژینا
20 آذر 92 10:21
سلام عزیز دلم , خیلی خوب کاری کردی که قبل از به دنیا اومدن عسلت , واسش وبلاگ ساختی , می دونم الان چه حالی داری , انشاالله که نی نی گلت سلامت و باهوش باهوش باشه , واسه آوای گلم خیلی دعا می کنم , به وبلاگ گل دخمل منم سر بزن عزیزم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون روژینا جون ممنون عزیزم که به ما سر زدی و کامنت گذاشتی . از همه دعاهای خوبت بینهایت ممنونم دوست خوب من . چشم , در اولین فرصت میام به وبلاگتون عزیزم .
رزیتا مادر آرمیتا
20 آذر 92 12:05
سلام زهرای عزیز و مهربونم ، دوست خوب و باوفایم , از اینکه اینقدر دیر اومدم به بزرگی خودت منو ببخش . گل مهربونم از صمیم قلب واسه آوا کوچولو دعا کردم . امیدوارم که نه آوای کوچولو و نه هیچ کوچولوی دیگه ای روی تخت بیمارستان نباشه . آمیــــــــــــــــــن . عزیز دلم میبوسمت و واسه خودت و فاطمه نازنینم آرزوی سلامتی دارم . بـــــــــــــــــــــوس . باز هم ببخشید .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام رزیتا جون عزیزم , مامانی خوب و مهربون آرمیتا جون و نینی توراهی عزیز دلم میدونم که شرایط سختی داری و درکت میکنم عزیزم . ممنون که با این همه مشغله و با وجود نینی توراهی اومدی پیش ما گلم . بابت همه دعاهای خیری که کردی از صمیم دلم ممنونم و میگم الهی آمین . بوسسسسسسسسسس برای آرمیتا جون و مامانی گلش .
مامان آوا
20 آذر 92 14:17
سلام زهراجونم خوبی عزیز دلم ؟ نازنین من چطوره ؟ اوضاع واحوالتون خوبه ؟ انشاالله به خوبی و خوشی سپری میشه عزیزم . 8 ماه و چند روز تحمل کردی و این چند روزه هم روش , فدای طاقت و توانت بشم که داره کم میشه , ولی راهیه که همه رفتن و دیگه کاریش هم نمیشه کرد , کاش پیشت بودم و کمی بهت کمک میکردم , حداقل برات غذا درست میکردم تا این چند روز هم سپری میشد و دیگه خیال هممون راحت میشد , خدا پشت و پناهتون عزیزم . دوستت دارم به وسعت بیکران اقیانوسها .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین آوای خوشگلم عزیزم از این همه لطف و محبتت که نسبت به من داری ممنونم. ما خوبیم عزیز دلم , خداروشکر . ممنون که تنهام نمیزاری و باعث دلگرمی من هستی عزیز دلم . آره دیگه , فقط باید صبر داشته باشم که این روزهای پایانی هم به خوبی بگذره دوست خوب من . منم خیلی دوستت دارمممممم , هم تورو و هم دختر نازنینت رو عزیزم .
مامان پارسا و پرهام
20 آذر 92 14:51
سلام دوست عزیز من و شما از دوستای مشترک ستاره جون هستیم , چون ستاره جون دیگه نمیخواد تو وبش مطلب بزاره , من براش یه پست توی صفحه خودم گذاشتم , خیلی خوشحال میشم بیای و نظرت رو بنویسی تا ستاره جونم ببینه ما چقدر دوستش داریم.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم خیلی کار خوبی کردی عزیزم , اومدم و کامنت گذاشتم عزیز دلم تا ستاره جون بدونه که ما همیشه به یادش هستیم و دوستش داریم .
مامان الینا جونی
20 آذر 92 21:27
برای شمردن جوجه های آخر پاییز , فقط 10 روز فرصت دارید !!!! پیشایش یلدا مبارک .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی مهربون و گل الینا جونم ممنون که اومدی پیش ما و بهمون سر زدی دوست عزیزم . پیشاپیش , یلدا بر شما هم مبارک .
مامان لي لي
21 آذر 92 3:17
خدايا ! سرده اين پايين ، از اون بالا تماشا کن ، اگه ميشه فقط گاهی بيا , دست منو "ها" کن ! خدايا ! سرده اين پايين ، ببين دستامو ميلرزه ، ديگه حتی همه دنيا به اين دوری نمی ارزه ! کسی اينجا نمیبينه ، که دنيا زير چشماته ، يه عمره يادمون رفته ، زمين دار مکافاته ! خدايا ! وقت برگشتن ، يه کم با من مدارا کن ، شنيدم گرمه آغوشت ، اگه ميشه منم جاکن !
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی گل و دوست داشتنی آوای خوشگلم چه کامنت زیبا و دلنشینی برای من گذاشتی , ممنونم دوست نازنینم .
مامان لي لي
21 آذر 92 3:19
سلام زهرای عزيزم دل منم برات تنگ شده بود اما واقعا حوصله نت اومدن رو نداشتم , اما به جون آوام خيلی به فكرت بودم .... كامنتهات مثل هميشه زيبا و پر محتوا و آرام بخش بود برام , الهی فدای دل پاک و مهربونت بشم كه با كلماتت هم , بهم آرامش ميدی .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست نازنینم , مامان لی لی گل و دوست داشتنی آوای خوشگلم وای نمیدونی که چقدر دلم برات تنگ شده بود و منتظر کامنت از طرف تو بودم عزیزم . میدونم که حوصله نداشتی گلم , درکت میکنم دوست خوب من , حق داری عزیزم . خیلی خوشحالم کردی با کامنتات عزیز دلم . خدا آوای خوشگل و عزیزت رو برات حفظ کنه نازنینم . فدات بشم , من فقط حرف دلم رو زدم عزیزم , خوشحالم که تا حدودی آرومت میکنه حرفام عزیز دلم .
مامان لي لي
21 آذر 92 3:23
من و آوايی خداروشكر خوبيم ........ خوشحالم كه صدای قلب فاطمه جونم رو شنيدی ... اميدوارم آرومتر شده باشی .... زهرا ميدونم ايمانت قويه پس لطفا به دلت أصلا بد راه نده , ديگه كمتر از يک ماه مونده تا نفسمون به دنيا بياد , بی صبرانه روز شماری ميكنم . امروز كه پنج شنبه است خواهر , ما به اميد خدا ميريم زيارت امام زاده صالح , ميخوام آوايی رو ببرم , حتما تو و فاطمه جون تو ذهنمين و اولين دعا رو برای فرشته توی دل تو ميكنم , اگر خدا من رو قابل بدونه .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی گل و نازنین آوای عزیزم خداروشکر عزیز دلم که هر دو خوبین . آره گلم , شنیدن صدای قلبش خیلی به من آرامش میده عزیزم , دعا کن که جواب سونوی هفته بعدمون هم خوب باشه , اینطوری آرومتر هم میشم عزیز دلم . چشم عزیزم , ایمان من که قوی نیست و این نظر لطفته گلم ولی بیشتر سعی میکنم که هم بد به دلم راه ندم و هم خیلی خودم رو اذیت نکنم دوست مهربونم . پس امروز با آوا جونم میرین زیارت , قبول باشه عزیزم , خیلی کار خوبی میکنی , برای روحیه خودت هم خیلی عالیه عزیز دلم , ممنون از دل و قلب پاک و مهربونت که برای ما و مخصوصا فاطمه کوچولوم , اونم به عنوان نفر اول , دعا میکنی . قربونت برم دوست خوش قلب من .
مامان لي لي
21 آذر 92 3:25
خيلی مواظب خودت و فاطمه جونم باش لطفا ..... همه جوره استراحت كن و أصلا استرس به خودت راه نده ..... راستی حديث شريف كساءرو هفت بار بخون , خيلی آرامش ميده و برای حاجت رواشدن عاليه ., تو هم برای سلامت به دنيا اومدن فاطمه جونم بخون , من واسه آوايی توی بيمارستان خيلی خوندم خواهر .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست نازنینم , مامان لی لی گل و دوست داشتنی آوا جونم چشم عزیزم , سعی میکنم بیشتر مراقب باشم دوست خوب من , ممنون که اینقدر به فکر ما هستی عزیز دلم . حتما میخونمش گلم , ممنون از راهنماییت عزیزم . حتما که همینطوره دوست نازنینم . ممنون از این همه لطف و محبتت نسبت به من و فاطمه جونم .
مامان لي لي
21 آذر 92 3:27
ببخش كم بودن هام رو توی دنيای مجازی , دنبال آرامش بودم , اما واقعا با سؤالهای بی مربوط خسته شدم , خيلی كمتر ميام , اما مطمئن باش تا بيام , اول پيش تو ميام.... خيلي دوستتون دارم........ انشالله گل دخترم صحيح و سالم به آغوشت مياد.......
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست نازنینم , مامان لی لی خوب و مهربون آوا جونم عزیز دلم مهم آرامش داشتن تو و آوا جونه , اگه اومدن توی این فضای مجازی آرامشت رو به هم میزنه , یه چند وقتی کمتر بیا عزیز دلم , اما بدون که من همیشه به یاد تو و آوای خوشگلم هستم و برای سعادتتون دعا میکنم خوب من . ولی دوست دارم این رو بهت بگم عزیز دلم که همیشه و همه جا , چه توی دنیای حقیقی و چه مجازی , نگاههای نا به جا , قضاوتهای عجولانه و کنجکاویهای بیمورد , هست و مهم پیدا کردن یک راه حل مناسب برای رویارویی با اونهاست , اون هم به طوری که کمترین ضرر و آسیب متوجه خودت بشه دوست گل من . مهم درستی راهیه که بهش ایمان داری و انتخاب کردی , پس خودت رو با چیزهایی که ارزش فکر کردن و اهمیت دادن ندارن , آزار نده و به راه درست زندگیت ادامه بده . فکر کردن و بها دادن به بعضی چیزها , فقط زندگی خودمون رو خراب میکنه و آرامشمون رو از دستمون میگیره عزیز دلم . باز هم اگه فکر میکنی اینطوری آرومتری کمتر بیا توی این فضا عزیزم تا کمی آرومتر بشی گلم و فکر و اعصاب خودت رو خیلی درگیر نکن نازنین من و به کوچولوی دوست داشتنیت برس و از داشتنش لذت ببر . منم خیلی دوستتون دارم . از دعای خیرت ممنونم دوست خوش قلب من .
مامان نگین
24 آذر 92 13:54
ماشاالله چه دخمل نازیه , خدا برای مامانیش نگهش داره گلم , موفق باشی .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی خوب و مهربون نگار عسلی ممنونم از ابراز لطفت دوست خوبم . خیلی هم ممنون که به ما سر زدی و کامنت گذاشتی عزیزم .
مائده(ني ني بوس)
11 دی 92 23:23
من كه خيلي براش دعا كردم.خدا رو شكر كه خوب شد.خدايا ممنونم.خدايا خودت همه بچه ها رو حفظ كن