فاطمه دوست داشتنی مافاطمه دوست داشتنی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

دخمل بلا , نور چشمی و عزیز دل مامان و بابا

چند تا شعر و لالایی کودکانه

1392/6/31 18:34
33,463 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل خوشگل و قشنگم  ,  فاطمه جونی  من  و  بابایی

 

بغلماچماچبغل

 

 

امروز میخوام چند تا شعر و لالایی بهت هدیه بدم ناز نازی من

 

 

14.gif

                  6.gif                        

کی میشه تو به دنیا بیای و من اینجوری تابت بدم و شعر و لالایی و قصه بخونم تا بخوابی

ماچماچماچ

 

 

 

 

قبل از اینکه بخوام برات شعر و لالایی بنویسم , اول از همه بریم سر حرفا و درد دلای مادر دختری

 

 

این هفته , خیلی هفته شلوغی داشتیم دختر خوشگل من . لبخند


چند روزی که به آزمایش رفتن و سونو گرافی  گذشت ,  دیگه تقریبا از صبح تا ظهر وقتمون رو میگرفت . وقتی هم که برمیگشتم ,  هم  من خیلی  خسته شده بودم , هم تو قشنگ من . بغل


 

ولی خوب خدارو شکر که همه چیز خوب بود تا به اینجا  ماچ . امروز هم باید برم جواب آزمایشاتم رو بگیرم و از اونجا بریم پیش دکتر و هم جواب سونو گرافی و هم جواب آزمایشات رو نشونش بدیم.


گل من دعا کن که جواب آزمایشات هم خوب باشه و یه وقت دیابت بارداری نداشته باشم چشم . گرچه توی دوره بارداری خیلی شیرینیجات مصرف نکردم ولی خوب میگن ربطی به این مساله نداره و ممکنه که دیابت بارداری از 6 ماه به بعد توی بدن خانوم باردار به وجود بیاد . حالا هم توکل بر خدا , انشاالله که اینطور نشه و حال هر دومون خوب خوب باشه مژه .

 

 

دعا یادت نرههههههههههه دخملییییییییییییییییییی مامان و بابا.

بغلماچبغل


 

البته توی این هفته علاوه بر دکتر و این حرفا , کارای خوب و هیجان انگیز هم با هم انجام دادیما فاطمه جونی  .  اگه گفتی چه کارییییییییییییییی؟  قلبقلب

 

با همدیگه رفتیم خواستگارییییییییییییییییییییییی؟ تعجبتعجب ماچماچ

 

شب ولادت امام رضا ,  یکی از همسایه های خیلی خوبمون به من زنگ زد و گفت برای پسرم میخواییم بریم خواستگاری و دوست داریم تو هم باشی لبخند.


خیلی جالب بود ,  من خیلی تجربه خواستگاری رفتن نداشتم لبخند ,  ولی خوب بعد از مشورت با بابایی و اجازه گرفتن از ایشون خلاصه ساعت 5 بعد از ظهر با همدیگه رفتیم خواستگاری. قلبقلب


برای من از همه جالب تر این بود که با هم میرفتیم قشنگم , من و تو با هم میرفتیم برای یه امر خیر.  قربون قدمات برم که نیومده میره واسه کار خیربغلماچبغل

 

 

خلاصه رفتیم و خیلی هم خوش گذشت و دخمل خانوم رو هم پسندیدیم و تا یه حدی هم جواب مثبت گرفته شد . تشویقتشویق  قربونت برم که این همه خوش قدمی  ماه من . ماچماچ

 

 

 البته خوش قدمی شما ثابت شده است کوچولوی مامان . از وقتی اومدی پیش مامانی و بابایی کلی اتفاقات خوب افتاده . تازه پیش ما اومده بودی که دو تا از پسرعموهای خوبت به فاصله یکی دو ماه ازهم دوماد شدن تشویقتشویقتشویق . البته اون موقع غیر من و بابایی کسی از اومدنت خبر نداشت فندق من  لبخند ماچ . بعد از اینکه بقیه هم فهمیدن که عمه جون ( عمه فاطمه ) عروووووووووووووس شد .تشویقتشویق

هوراهوراهورا

 

 

تازه یه چیز یواشکی مادر دختری هم بهت بگم , اونم اینکه وقتی ما تازه تصمیم گرفتیم که از خدا بخواییم تورو بیاره پیش من و بابایی مژه, یه دفعه بدون هیچ برنامه ریزی قبلی واسه خرید آپارتمان , وقتی میخواستیم به خاطر اومدن شما خونه قبلیمون رو عوض کنیم , خدا خواست و همه چی جور شد و  یه آپارتمان خریدیم مژه و بعد از چند وقت از خریدش هم , شما اومدی پیش من و بابایی قربونت برممممممم.ماچبغل

 

 

قربون قدمهات برم که یکی از یکیش خیرتره نازنازی مامان و بابا.        

 ماچماچماچ

 

 

دیروز هم که جمعه بود ,  یه کار هیجان انگیز دیگه کردیم . آخآخ

 

 

 

اونم آشپزخونه تکونیییییییییییی بود ؟ نیشخندنیشخندنیشخند خنده

 

 

بگو چه کار هیجان انگیزیم بوده  قهرقهر خنده  .  این که کار هر روزته مامانی من . خنده خجالتخجالت


 

قربونت برم که نیومده ازت این همه کار میکشم . ببخششششششش منو . ماچماچ

 

 

 

ببخش دخمل ماه من اگه دیروز خیلی اذیت شدی و خیلی خستت کردم ماچ .  باور کن چاره ای نبود . تویی و یه مامان دست تنها دیگه مژهمژه . ولی یه تمیز کاری اساسی  میخواست انصافا نیشخند . امیدوارم خیلی بهت سخت نگذشته باشه کوکولوی من بغلماچبغل.  گرچه من که خیلی خسته شده بودم  .  توام اصلا  تکون نمیخوردی  . 

یا خیلی خسته شده بودی , یا فکر کنم رفته بودی قایم شده بودی فدای تو بشم الهی . ماچ قلب ماچقلب


 

دیگه حرفای مادر دختری بسه عزیزم .  مژهمژه


بریم سراغ شعر و لالایی که میدونم خیلی دوست داری . بغلماچبغل

 

 

امیدوارم دوستای گلمون هم که میان اینجا , از این شعر و لالاییها خوششون بیاد و استفاده کنن برای نینی های گلشون . قلبقلب ماچ ماچ

 

 

شعر ( 1 )


baby30.gif  

 

ببین   چقدر    قشنگم   ,   قشنگم
چه  باهوش  و  زرنگم  ,  زرنگم


چقدر         چشمام        ملوسه
زلفام          مثل          عروسه


دستام       کوچولو     و     پاک
به  پام   نیست    یه   ذره  خاک


از    بس    که      من      تمیزم
پیش            همه          عزیزم 

 

 

 

شعر ( 2 )

 

ه

 


ای  زنبور  طلایی   /   نیش  می زنی  بلایی
پاشو   پاشو  بهاره  /  گل   وا  شده  دوباره


زمستونو  خوابیدی   /   خواب گلها رو دیدی
پاشو  پاشو  بهاره   /   عسل  بساز  دوباره

کندو داری تو صحرا / سر می زنی به هرجا
بنشین  به روی  گلها  / شادی  از بوی آنها


تو صحرا و در و دشت  /  گل خوشبو روییده
پاشو  پاشو   بهاره  /   عسل   بساز  دوباره

 

 

 

شعر ( 3 )

 

مورچه    سیاه    کوچولو

کار می کنه ،  بار می بره

 

دونه ها  رو جمع می کنه

داخل      انبار    می بره



مورچه    سیاه    کوچولو

زیرِ    زمین   لونه   داره


تو   لونه ی   زیرِ   زمین

یه   عالمه    دونه    داره


مورچه    سیاه    کوچولو

عاشق  کار   و   کوششه


تابستون    و   فصل  بهار

همیشه  زحمت  می کشه

 

مورچه    سیاه   کوچولو

خوشحاله  و  غم   نداره


فصل  زمستون  که  بیاد

آب   و   غذا   کم   نداره 

 

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

لالایی ( 1 )

 

 

لالا   لالا     ,    لالا   لایی

 

بخواب   ای   غرق  زیبایی
 
چرا ای خواب گرم و خوش
 
به    چشمونش   نمی آیی ؟
 
 
 
لالا ،  خواب  خوش  و شیرین

تو    پاورچین    و    پاورچین

بیا       مثل       حریر      گل

به   روی   چشم   او   بنشین

 
دو   تا   مهتاب   ,  لالا  لالا

یکی   پایین   ,   یکی   بالا

یکی  رو  دست  شب  خوابه

یکی  رو  دست  من  ،  لالا

 
لا لا یی     صورتت     ماهه

که    نورش   توی   درگاهه

دو  چشمونت   که   وا میشه

طلوع     صبح      بی  گاهه

 
لالا    ,     لالا     گل       زیره

چرا      خوابت         نمی گیره


بخواب    ای    نازنین     من

مامان     قربون    تو     میره

 
 
لا  لا    لا   لا     گل    لادن
 
لا  لا   کن    در    کنار  من

که    دستی    اومده    کرده

چراغ     ماه   رو     روشن
9.gif
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دختر قشنگم این پست رو دیروز نوشتم عزیزم  ,  یعنی روز شنبه نوشتم لبخند , ولی به دلیل اینکه  مشغله داشتم و همینطور به خاطر اینکه رفتم دکتر نتونستم بیام و توی وبلاگت بزارم عزیزم. امروز با یک روز تاخیر این پست رو توی وبلاگت میزارم خوشگلم .لبخند
 
خدارو شکر جواب آزمایشات و سونوگرافی خوب بود و مشکلی نداشتیم هیچکدوم , فقط من خیلی کم خونی داشتم که دکتر برام دارو تجویز کرد و چند تا توصیه که چی بخورم و چی نخورم.ماچ
 
 
لالایی هم چند تا دیگه میخواستم بنویسم اما وقت نشد آخه بابایی با اینترنت کار داره و باید دیگه کامپیوتر رو بزارم در اختیارش.مژه
 
 
توی پستای بعدی بازم برات لالایی و شعر مینویسم قشنگم. میبوسمتتتتتتتتتتتت گل من
بغلماچماچماچبغل
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (46)

معصومه
31 شهریور 92 19:10
خوشگل خانووم خدا رو شکر که سالمی و من مطمئنم صالح هم هستی
خاله جون با اون قدمای کوچولوت میشه بری از خدا خواهش کنی که فرشته منو بفرسته ؟
مرسی خانوم گلم
مامان خانوم شما چطوری ؟ خوبی الحمدلله خدا ایشالله همیشه باهات باشه خواهرم


سلام خاله معصومه جووووووون مهربون
چشم خاله جون . براتون دعا میکنم . هممون براتون دعا میکنیمممممممم . خیالتون راحت
معصومه جونم منم خوبم خداروشکر . ممنونم عزیزم. امیدوارم توام خوب باشی خواهر گلم. انشاالله خبرای خوبی به زودی ازت بشنوم . نگران نباش و توکلت به خدا باشه
مامان آوا
31 شهریور 92 20:06
سلام مامانی جون پس بگو چرا ایقد کم پیدا بودی حسابی مشغول بودی

آفرین به این مامان زرنگ فاطمه جونم که هم میره خواستگاری.........هم آشپزخونه تکونی میکنه هم نی نی حمل میکنه خسته نباشی گلم.

همین الان حسابی خونه تکونی کن که نازگل خانمی وقتی اومد دیگه واست بیکاری نمیزاره .
چقد لالایی هات به دلم نشست , الهی که همه ی اینهارو به زودی واسه دخملی بخونی .
راستی مامانی اگه دوست داشتی اسم نازنینت رو بهم بگو. دیگه بیشتر از این وقتت رو نمیگیرم خسته میشی عزیزم .از اینکه به من همیشه سر میزنی ممنونم . حس خوبیه با شما بودن


سلام مامانی مهربون و گل آوا جون
خوشحالم که لالایی که نوشته بودم رو دوست داشتی عزیزم.
ممنونم عزیزم . انشاالله با دعای شما دخترم صحیح و سالم بیاد و واسش اینارو بخونم .
اسم من زهراست عزیزم .
برای منم حس خوبیه دیدن شما اینجا خانومی
مامان مهرناز
31 شهریور 92 22:58
سلام عزیز خاله خوشحالم که حالت خوبه
قربون خوش قدم خانم برم من
مامانی خسته نباشی مواظب خودت باش , این کارا همیشه هست و تمومی هم نداره , خودتو اذیت نکن


سلام مامانی خوب مهرناز جون
خیلی ممنون خاله جون مهربون , انشاالله با دعای شما.
آره این کارا که همیشه هست و هیچ وقتم تموم نمیشه ولی خوب چاره ای هم نیست البته سعی میکنم به خودم فشار نیارم و اذیت نکنم خودمو , چشم
مامان آوا
1 مهر 92 9:35
سلام مامانی . دوباره اومدم پیشت . خوبی؟


سلام مامانی آوا جون . ممنون دوباره اومدی عزیزم. آره خوبم خانومی. دیروز بعد از گذاشتن پست دیگه نتونستم بیام چون همسرم با اینترنت کار داشت . پاسخ کامنتت طول کشید عزیزم . ببخشید
مامان آوا
1 مهر 92 11:17
سلام مامان فاطمه جون.
خداروشکر که حالتون خوبه . مواظب دختر گلمون باش .بووووووووووووووووووووووس برای فاطمه جونم


سلام مامانییییی آوا جووووووووووونم
چشم خاله جون مهربوووووووون . مواظبمممممممم.
اینممممممممممم بوووووووووووس برای شما و آوا جونننننننم
مامان ثریا
1 مهر 92 13:11
سلام عزیزم ...
وای چه مامان با ذوقی , من که هنوز هیچی لالایی بلد نیستم , عجب مامانیم ها!
فاطمه جون خوبه؟
آره دیگه ایشالا پاییز رسیده و کم مونده از بارداری مون...
خیلی ضد حال خوردم اما کلی خوشحال بودم که برم دکتر از این به بعد ویزیتام میشه هر دو هفته و زودتر از حال گلم با خبر میشم اما آزمایشمو که بردم دکترم گفت قندت رفته بالا یکم و برام قند 4ساعته نوشت من خیلی مراعات میکنم , نمیدونم چرا قندم رفت بالا از اول بارداری حواسم بودا


سلام مامانی مهربون بنیتا کوچولوی تو راهی
منم خیلی بلد نیستم مامانی مهربون , غصه نخور , کم کم یاد میگیریم , خیل چیزا هست که باید دیگه یاد بگیریم مگه نه؟
فاطمه جونی هم خوبه عزیزم .
نگران نباش خانومی , کمی بالا رفتن قند مشکلی نداره , توی ماههای 6 به بعد اتفاق می افته گاهی . کمی توی غذات رعایت کنی سریع میاد پایین , ماکارونی و برنج کمتر مصرف کن و سعی کن به جای قندهای صنعتی و مصنوعی از قند طبیعی استفاده کنی. اصلا نگران نباش .از اقوام ما هم توی بارداری کمی قندش رفت بالا , با رژیم خیلی زود کنترل شد .
برات آرزوی سلامتی دارم عزیزم
بازم پیش ما بیا
مامان آدرینا
1 مهر 92 13:41
سلام عزیزم.
خیلی خوشحالم که جواب آزمایشات خوبه.
باید خیلی مراقب خودت باشی , کارای سنگین نکن , اشتباه منو نکن , من مثل شما تمام کارای سختو به تنهایی میکردم و هرچی بابای آدرینا میگفت خودتو خسته نکن , میگفتم نه خوبم , همین باعث شده بود آدرینای من با وزن کم به دنیا بیاد .
اما حرفای خوب
ما دیگه منتظریم سیسمونی خانوم کوچولوی شما رو ببینیم یه پیشنهاد دارم هر وقت هر چیزی که برای پرنسس کوچولومون گرفتی عکسشو بزار و ماجرای خریدشو برامون بنویس


سلام مامانی مهربون آدرینای خوشگلم
آره حق با شماست . باید بیشتر مراقبت کنم و حواسم باشه.از راهنمایت ممنونم عزیزم. منم مامانی حرف گوش نکنی هستم.
انشاالله عکسای سیسمونی فاطمه جونی رو میزارم البته من چون قبلا توی بارداری قبلیم تخت و کمد و یه سری چیزا خریده بودم و اصلا ازشون استفاده نکردم از همونا برای دخملیم استفاده میکنم ولی لباس و کفش و چیزای دیگه باید براش بخرم چون هر چی دارم همه پسرونه است . البته به امید خدا اگه بشه یه گهواره کوچولو هم میخوام بخرم براش که ماههای اول بغل تخت خودمون بزارم و بعد از تخت خودش استفاده کنم.

ببینیم این بابایی دخمل بلا کی با ما همکاری میکنه و میبرتمون خرید.
ممنونم مامانی مهربون بهمون سر زدی بازم منتظرتونم.

مامان مهراوه
1 مهر 92 14:02
سلام خوبین عزیزم؟
من همیشه میام بهتون سر میزنم ولی این روزا گل دخترم حسابی شیطونی میکنه و وقتی برام نمیزاره , هر وقت میام وبتون اول نگاه میکنم ببینم نازنین فاطمه چندوقتشه و کی میاد پیشمون !
راستی برا خواهر منم دعا کن خدا بهش یه نی نی بده و اونم خوشحال بشه خیلی غصه داره و منم غصه اونو.... مرسی عزیزم


سلام خانومی
خیلی ممنون که بهم سر میزنی و حواست به فاطمه جونیم هست. محتاج دعای شما خیلی هستیم عزیزم.
زود به زود به دیدن ما بیا خانوم گل.
چشم حتما براش دعا میکنم.
انشاالله خدا یه کوچولوی سالم و صالح بهش عطا کنه به حق خانوم فاطمه زهرا.

مامان فاطمه
1 مهر 92 15:52
سلام به مامانی و نی نی کوچولوی نازش
خیلی خوشحالم که جواب سونوت خوب بوده.باید خیلی مراقب خودت باشی عزیزم.
راستی یه پیشنهاد دارم برات:میگم حالا که اسم دخملی رو گذاشتین *فــــــاطمه* و تو وبتون هم اینقده اشعار قشنگ درباره امام رضا(ع)نوشتی کاش آهنگ وبت رو عوض می کردی و یه آهنگ کودکانه یا ملایم میذاشتی.

این فقط یه پیشنهاد دوستانه بود امیدوارم ناراحت نشده باشی عزیزم



به ما هم سر بزن


سلام مامانی خوب فاطمه جون
ممنون بازم اومدی پیش ما عزیزم.
از پیشنهادت ممنونم.
خودم هم در فکرش بودم. اگر کد آهنگ زیبایی سراغ داشتی حتما بهم اطلاع بده.
فاطمه کوچولو رو ببوس
مامان سما
2 مهر 92 9:55
سلام مامان فاطمه عزیز.
وای که چه دختر خوش قدمی داری شما.
منو آترینم مثل حالای شما یه بار رفتیم خواستگاری با هم و اتفاقنم بله گرفتیم.
برای فاطمه عزیز آرزو می کنم که زندگیش سرشار از خیر و برکت باشه و برای خانوادش قاصد شادی و زیبایی باشه.
از اینکه به وبلاگ ما سر می زنید ممنونم و خوشحالم تا وبلاگ باعث شد تا دوست خوبی مثل شما رو داشته باشم.


سلام مامانی آترین کوچولو
چه جالب که شما هم همچین تجربه ای داشتین.
از آرزوی قشنگت ممنونم عزیزم.
منم از داشتن دوستای خوبی مثل شما خوشحالم .
معصومه
2 مهر 92 12:59
سلام ببخشید که میخوام باهات بد حرف بزنم
1-من دوست ناامید نمیخوام
2-خدای من بنده ناشکر نمیخواد
3- فاطمه جونی من مامان بد نمیخواد
خواهر گلم تو حق نداری به خاطر از دست دادن پسرت حق دخترت رو پایمال کنی , اون فرشته شده پرواز کرده پیش خدای خودش , مصلحتت این بوده و حکمتی داشته حتما که من و تو بی خبریم , یعنی تو این حدها نیستیم بتونیم حکمت و قسمت رو بفهمیم.
عزیزم تو همردیف پیغمبر خدا شدی که فرزندت دختر شده و قدر این نعمت رو بدون , میدونم از دست دادن گل پسرت سخته و هیچوقت فراموش نخواهد شد , اما تو الان مادر یه جوجوی دیگه ای که احتیاج داره زیر پر و بالت گرم بشه و تو حق نداری گریه کنی و اشک بریزی و جای اون رو تنگ و غیر قابل تحمل کنی .
عزیزم تو پسرت رو ازدست دادی اما درهای رحمت به روت بسته نشده و یه فرشته دیگه اومده پیشت و تو نباید کوتاهی کنی.
مقصر فوت کسی ،کسی دیگه نیست بخدا , قسمت طرفه . مگه یه مادر دوست داره جگرگوشه اش از دست بره ؟ پس خودتو سرزنش نکن , تو بهترین مادر و بهترین مادری که دوباره لیاقت داشتی که فرشته ای کوچولو بیاد توی دلت ,
قربون دلت بشم من الهی


سلام معصومه جون خوبم
حق با تو هستش عزیزم.
ممنون که به حرفام گوش کردی و برام کلی یادگاری گذاشتی.
خودت میدونی که من چقدر عاشق فاطمه جونیم هستم و دوستش دارم و همیشه از خدا سپاسگزارم به خاطر این نعمتی که به من داده ولی خوب گاهی اوقات هم دلتنگ میشم دیگه . شاید بیشتر دلتنگیم هم از نگرانی برای فاطمه کوچولوم باشه . چون دوست ندارم هرگز یه وقتی براش اتفاقی بیفته.
ولی حق با تو هستش خاله جون مهربون . باید بیشتر مراقب فاطمه جونیم باشم و دلتنگی و غم و غصه رو فراموش کنم .
ممنون خاله مهربون از حرفای قشنگت

معصومه
2 مهر 92 13:00
دوست داشتی قبلی رو حذف کن عزیزمبه فکر نی نی باش که تو راهه


دوباره سلام خانومی
یادگاری یه دوست و خواهر و خاله مهربون رو که نباید حذف کرد.
چشم عزیزم . توام مراقب خودت باش
معصومه
2 مهر 92 13:58
به افتخار شما و فاطمه جونی زدم به تریپ بیخیالی و یه بشقاب برنج خوردم و الانم نشستم پشت نت با کلی میوه که منتظرن بخورمشون
عزیزم دوستت دارم هم تورو و هم دخملت رو , جیگرشو .

الهی به حق پنج تن بیام یه روزی توی نت و تو نباشی , دوباره بیام نباشی , دوباره بیام نباشی , بعد از سه روز بیام ببینم نوشتی فاطمه جون دنیا اومد و عکسای نازش رو برامون بذاری و من حسابی قربون صدقه اش برم


سلام معصومه جون
آفرین خاله مهربون که رفتی و غذا خوردی.
ما هم شمارو دوست داریم معصومه جان .
ممنون از آرزوی قشنگت , انشاالله که برآورده شه .
منم دعا میکنم به حق فاطمه زهرا که یه روزی بیام نت و بیام توی وبلاگت و ببینم که نوشتی یه فرشته کوچولو اومده پیشت و مامانی شدی.
وای که چه ذوقی بکنممممممممممم
یاسمن مامان ترمه
2 مهر 92 16:51
خیلی خوبه که داری نهایت لذت رو از مادر شدنت میبری


سلام مامانی ترمه جون
ممنون بازم اومدی پیش ما عزیزم.
خاله پارمیدا
3 مهر 92 12:42


سلام خاله جون پارمیدا
ممنون به ما سر زدی
فرشته
3 مهر 92 13:54
سلاااااااااااااام
خوشحالم که همه چی خوبه وتو هم سرحالی
دلم برات تنگ میشهههههههنمیدونم چرا
لالایی هات زیباست
کاش منم.......


سلام خاله فرشته مهربوووووووووون
ممنونم خاله جون
منم دلم برات تنگ میشه عزیزم.
آرزو دارم به حق خانوم فاطمه زهرا , خدا یه کوچولوی سالم و خوشگل بهت عطا کنه و لالایی هایی که بلدی رو براش بخونی.
معصومه
3 مهر 92 14:51








بعد از خوندن پیامت تمام احساسم به تو و دخترت رو با شکلک بهت نشون دادم . امیدوارم بتونی عمقش رو درک کنی عزیزم . خیلی دوستت دارم و برات آرزوی موفقیت دارم. میبوسمت عزیزدلم


سلام خاله معصومه جون مهربون
منم تمام احساسم رو به شما با همین شکلک ها نشون میدم عزیزم












نازنین
3 مهر 92 20:40
ای جوووووونم...
انشاالله که وقتی به دنیا اومد براش تک تک این لالایی هارو بخونید.
متاسفانه من نمیتونم نظرات خصوصی رو ببینم.
یعنی هرکاری کردم نشد.اصلا بلدم نیستم.
نمیدونم چجوری باید ببینم نظرات خصوصی رو.


سلام نازنین جان عزیزم
ممنون بازم اومدی اینجا.
عزیزم توی میز کار وبلاگت که میری , روی قسمت ارتباطات کلیلک کن , بعد روی قسمت آخرین نظرات خوانندگان کلیلک کنی همه نظرات رو چه مخفی و خصوصی و چه بقیه نظرات رو همه رو میاره.
اگر دقت کنی میبینی پایین نظرات خصوصی نوشته شده نظر مخفی.
فرشته
3 مهر 92 20:59



سلام خاله فرشته جون
ممنون که میایین و به ما سر میزنین
نازنین
3 مهر 92 22:34
خصوصی...



سلام نازنین جون عزیزم
از خوندن نظرت خوشحال شدم عزیزم.
خوشحالم که نظرم برات مهم بود عزیزم .

نازنین
3 مهر 92 22:50
راستی تو نی نی گپ براتون درخواست فرستادم.


سلام نازنین جون عزیزم
ممنونم خانومی از لطفت
حالا باید چی کار کنم؟ من وارد نیستم . خودت راهنماییم کن.
پریسا
4 مهر 92 0:51




ممنون مامانی مهربون نورا جون که به ما سر زدی
فاطمه مامان الینا جونی
4 مهر 92 7:23
سلاممم به مامان جونی فاطمه جونی .
خوبید ؟ انشاا... که همیشه خوش قدم و با خیر و برکت باشه عزیزم .
واقعا این فرشته های نازززز با خودشون خیرو برکت میارن تو خونه هامون , الینا هم وقتی فرشته خونمون شد صاحب یه واحد از آپارتمان شدیم وخدارو شکر همه چیز خوبه
مامانی وقتی میبینیم اینقد این فرشته ها خوش یمن وبا برکت هستند , آدم دوست داره همش نی نی بیاره , پیش خودمون باشه .



سلام مامانی مهربون الینا جون
آره واقعا این فرشته های آسمونی پر خیر و برکتند.
خدا همه بچه ها رو برای پدرو مادرها و همه بابایی ها و مامانیها رو برای بچه ها حفظ کنه .

به نظر منم وقتی این همه پر خیرو و برکتن این کوکولوها, چرا که نه , بازم نینی میاریم
مامان آوا
4 مهر 92 10:28
سلام خاله جونم خوبی ؟
این دو سه روز دنبال یه آموزشگاه بودم که راه اندازی کنم ودوباره مشغول بکار بشم.
ولی آوایی من هیچ جوره نمیخواد با من همکاری کنه , اصلا مهد نمی ایسته و منم فعلا کلافه ام ونمی دونم چیکار کنم , از یه طرف قرداد بستیم و با چندتا استاد هماهنگ کردیم و از یه طرفم آوا خیلی بدعنق شده ومن هم موندم با یه دنیا مشغله فکری......... به فاطمه جونم بگو واسه خاله دعا کنه , راستی راجع به اسم خودتون کاملا درست حدس زده بودم .دوستتون دارم به وسعت بی کران اقیانوسها


سلام مامانی خوب آوا جون
دعا میکنم که توی کارتون موفق باشین عزیزم.
آوا جونم هم انشاالله کم کم همکاری میکنه و عادت میکنه عزیزم.
خاله جون مهربون فاطمه جونی هم براتون دعا میکنه که همه چی زود رو به راه بشه.
منم شما رو دوست دارم

مامان هدیه
4 مهر 92 10:34
مامانی روزها از پی هم به زودی میگذرن و دخملی میاد بغلتون
اینبارم اونقدر تو بغلتون میمونه که کمر درد و گردن درد میگیرین
اگه به شمام وابسته باشه که از بغلتون , بغل هیچ کسی نمیره , اینبار مچ دردم به باقی دردا اضافه میشه مثل بنده
اونوقته که دعا میکنین ای خدا این دخمل بلا کی از بغلم پایین میاد و مستقل میشه
در هر حالت خداروشکر که این دخملارو داریم
لالایی هاتونم قشنگ بودن
قربون قدمهای دخملی بشم که اینقده خوش یمنن


سلام مامانی خوب هدیه جون
بله خدارو شکر که این دخملی ها رو داریم , البته با همه گردن دردها و مچ دردها و کمر دردها و باقی قضایا

خدا انشاالله کمک کنه و توفیق بده تا مامانهای خوبی باشیم و بچه هارو خوب تربیت کنیم.

مهسا مامان نورا
4 مهر 92 11:07
خیلی زیبا نوشتی , امیدوارم که دوستهای خوبی واسه هم باشیم و آرزو میکنم که هر دو سالم وسلامت باشید و به سلامتی نی نی خوشکلمون دنیا بیاد



سلام مامانی مهربون نورا جون
ممنونم خانومی . لطف داری.
خوشحالم که دوست خوبی مثل شما پیدا کردم.
از دعای خیرت بینهایت ممنونم عزیزم.


مامان آوا
4 مهر 92 11:14
آموزشگاه تخصصی علمی ، کارخوب و ارزنده ایه , خودم قبلا سابقه تدریس توی آموزشگاه کامپیوتر رو داشتم و شوهرم هم مجبور میشه دانش آموزاشو بیاره توی خونه و خیلی از دوستان و همکاراش که توی دانشگاه هم تدریس میکنن حاضر به همکاری با ما شدن .
خودم مکانهای علمی رو خیلی دوست دارم , سال گذشته هم که دوباره مشغول به کار شدم , اونقدر آوایی توی مهد گریه میکرد که من کارمو کنار گذاشتم , نمی دونم چیکار کنم خیلی سختمه.......
راستی کدآهنگ جدیدی که گذاشتی واسه وبلاگت رو برام میفرستی یا اینکه اسمشو برام بزن فکر کنم محمد اصفهانی باشه آره ؟ تا خودم دانلودش کنم , تشکر عزیز دلم


سلام مامانی آوا جون
انشاالله که موقعیت جور بشه و توی کارت موفق باشی .
آوا جون هم اگه خدا بخواد همکاری میکنه با مامانیش.
توی فضای علمی بودن واقعا شیرینه و تدریس هم کار خیلی خوب و مفید و در عین حال سختیه. موفق باشی گلم.

کد آهنگ رو برات کامنت گذاشتم توی وبلاگت . این آهنگ از علی فانی هست به نام ( به طاها , به یاسین ) , توی گوگل بزنی برات فایل دانلودش رو میاره عزیزم.


مهسا مامان نورا
4 مهر 92 11:51
ما هم شما رو لینکیدیم


سلام مامانی نورا جون

از لینکت ممنون . شما هم جزو لینک دوستان مایی.
مهسا مامان نورا
4 مهر 92 11:56
سلام.
ببخشید یه خواهش دارم , بابای نورا این نوا رو که روی وبلاگت گذاشتی خیلی دوست داره و تا الان نتونستیم دانلودش کنیم , میشه راهنماییم کنی و اسم آهنگ و خواننده اش رو برام پیام بذاری . به نظرم محمد اصفهانی باشه؟


سلام عزیزم
کد این آهنگ رو تو وبلاگت برات کامنت گذاشتم خانومی.
این نوا به نام ( به طاها , به یاسین ) از علی فانی هست , توی گوگل بزنی برات فایل دانلودش رو میاره عزیزم.
مامان آوا
4 مهر 92 14:31
ممنونم مامانی گل فاطمه جونی . رفته بودم دور ناهار درست کردن دیر شدازت تشکر کنم.











سلام عزیزم
خواهش میکنم . کاری نکردم خانومی
مامان كياراد
4 مهر 92 15:25
سلام ماماني مهربون....ببخشيد كه من دير به دير بهتون سر ميزنم , ولي مطمئن باشيد كه هميشه به يادتون هستم و براتون آرزوي سلامتي ميكنم...
راستي چه لالايي هاي قشنگي , مطمئنم وقتي اينا رو واسه فاطمه جون بخوني دوست داره . مثل كياراد من كه الان ديگه خودش ميگه كه چي براش بخونم ....ماماني مراقب خودتون باشيد....


سلام مامانی کیاراد کوچولو
خوشحالم بازم اینجا میبینمت.
دوست دارم زود به زود بیای پیش ما . ممنون عزیزم که به یاد ما هستی .
خوشحالم از لالایی و شعرها خوشتون اومده. امیدوارم فاطمه جونیم هم دوست داشته باشه .
شما هم مراقب خودتون باشین

مامان امیررضا
4 مهر 92 15:53
سلام به مامان منتظر.....
این دوران پر استرس خیلی زود میگذره و وقتی که پا به این دنیا گذاشت میگی چقدر زود گذشت
انشاالله فاطمه جونی به دنیا میاد و زیر سایه آقا امام زمان(عج) و مامان و بابای گلش سالم و صالح بزرگ میشه.
عزیزم خوشحال میشم فاطمه جونی به جمع دوستای امیررضا جون بپیونده , اگه شما هم دوست داشتین به ما سر بزنید و یه ندا بدین تا همدیگه رو لینک کنیم.
منتظرتونیم.



سلام مامانی مهربون امیر رضا کوچولو
ممنون به وبلاگ ما اومدی و یادگاری گذاشتی.
از دعای خیرت بینهایت ممنون عزیزم.
شما و امیر رضا جزو لینک دوستان ما شدید امیدوارم ما هم جزو دوستان خوب شما قرار بگیریم.
حتما میام و بهتون سر میزنم .
معصومه
4 مهر 92 20:06
عزیزم دلم برات تنگ شده کجایی


سلام معصومه جانم
منم دلم برات تنگ شده خانومی
میام پیشت به زودی
بابای آمیتیس
4 مهر 92 20:13
سلام
از لطفتون ممنون . امیدوارم شما هم زودتر

خانواده تون کامل بشه


سلام
ممنون که به وبلاگ ما اومدین.
امیدوارم آمیتیس کوچولو هر چه زودتر سلامتی کاملش رو به دست بیاره.
مامان آوا
4 مهر 92 23:08
سلام اومدم توی وب , گفتم اول بیام پیش دخمل بلا و مامانش ,بعد برم آوایی


سلام خاله جون مهربون
ممنووووووووووون . شما خیلی به ما لطف داری.
ما هم الان میایم پیشتون
مامان زیبا
4 مهر 92 23:41
سلام عزیزم . ممنون که به ما سر می زنی .
منم درگیر این دو قلو ها هستم , یه 25 روزی خونه نبودم. خونه ی مامانم وقت نمیکردم به اینترنت بیام, شرمنده عزیزم , خدا گل دختر خوش قدمتو واست حفظ کنه


سلام مامانی مهربون دو قلوها
ممنونم با همه مشغلت اومدی و به ما سر زدی.
همیشه از دیدنت خوشحال میشم.
خدا کوچولوهای گل شما رو هم برات حفظ کنه عزیزم.
بازم پیش ما بیا.

مامان آوا
5 مهر 92 13:23
سلام عزیزم . انشالله مبارکش باشه به خوشی وشادی .ازمن میشنوی الان هم زیاد واسش لباس نخر , چونکه بچه توی رشده..میبینی این هفته سه دست لباس می گیری واسش ,هفته دیگه نمی تونی بکنی تن نازنینش , دیگه توی 4 تا 5 ماه که بره اونوقت رشد خیلی زیاد نداره .
الهی قربونش بشم, بعد هرچی دلت بخواد واسش می خری .
من که واسه آوا اینقد لباس شماره صفر گرفتم , نو موندن و گذاشته بودم واسه بعدی...ولی خوب......
میدونم چه شور و شوقی داری که هر چه زودتر لباساشو بکنی تنش . آوا که دنیا نیومده بود , روزی صد بار لباساشو در میاوردم , نگاه میکردم , بوس میکردم , ای خدا چه حس خوبی بود.انشاالله با فاطمه جونی ببینمت .
خداواسه همدیگه حفظتون کنه. میبوسمتون



سلام مامانی مهربون آوا جونم
شما درست میگی عزیزم.
منم فعلا چیز زیادی نخریدم . منتظرم مامان و خواهرم بیان با اونا برم خرید.
منم خیلی ذوق دارم . وقتی میرم توی سیسمونی فروشی دوست دارم فقط خرید کنم. ولی حق با شماست . حتما سعی میکنم رعایت کنم خاله جون مهربون.
اوا کوچولو رو ببوس
مامان گلی
5 مهر 92 23:27
مامانی سلامممممممممممممممم
الهی چقدر کارهای هیجانی . بابا خاستگاری هم رفتی که ماشاالله این دخملی رو کجاها که نمیبری . هزار ماشاالله خوش قدم هستا
انشاالله وقتی سالم بدنیا بیاد , زندگیتون پر از برکت بشه.
به به چقدر شعرهای خوشگلی.چه لالایی هایی نوشتینا.واقعا از خوندشون کیف کردمدستتون طلا.
خداروشکر تا اینجا همه چیز روبراهه.انشاالله تا زایمان به همین منوال سپری کنی و راحت نی نی رو بدنیا بیاری


سلاممممممممم مامانی مهربون دوقلوها

ممنون اومدی بازم پیش ما.
طاها جون و تارا جون چطورن؟
من و فاطمه جونی کلا کارای هیجان انگیز رو دوست داریم خاله جون.
خوشحالم از شعرها و لالایی خوشتون اومده .
از دعای خیرت ممنون.
بازم پیش ما بیا
مامان آوا
6 مهر 92 10:13
مامانی سلاممممممممممممممممممممممممممممممم


سلاممممممممممممممم به روی ماهتتتتتتتتتت
رزیتا مادر آرمیتا
6 مهر 92 12:23
به به چه نی نی خوش قدمی .
انشاالله وقتی یه دنیا اومدی همینطور قدمهات خیر باشه و با مامان و بابا همیشه شاد باشید و بخندید .

مامانی خوب و مهربون توروخدا مواظب خودت باش .............


سلام مامانی مهربون آرمیتا جون
از دعای خیرت بینهایت ممنون.
شماهم مراقب خودتون و آرمیتا و کوچولوی توراهی باشین .
ممنون به ما سر زدین عزیزم

مامان حنانه زهرا
6 مهر 92 18:50
سلام به یه مامانی خیلی خیلی ناز ودوست داشتنی.
خیلی دوستت دارم گلم
خداروشکر که جفتتون خوبین.باید حسابی مراقب خودت باشی عزیزم
این همه لالایی رو ازکجا اوردی عزیزم.
خیلی قشنگ بودن
گلم دخمل من خیلی بلا شده , خیلی گریه میکنه و اصلا دوست نداره ازش جداشم , حسابی درگیرشم ببخش دیر اومدم


سلام مامانی گل حنانه زهرای خوشگلمون
منم شما و دخملیتون رو دوست دارم عزیزم.
ممنون با همه درگیریهاتون بهم سر میزنین مامانی مهربون.
دخمل بلا و شیطونتو ببوس از طرف من .

خوشحالم از لالایی و شعرها خوشت اومده.
بازم پیش ما بیا هر وقت که فرصت کردی.
آبجی حنانه
6 مهر 92 22:15
سلام مامانیــــــــــــ
واای مامانی ببخشید تو رو خدا خیلی بی معرفت شدم
البته بهم حق بدین . باید سه سال طوفانی بخونم برای کنکور



سلاممممممممم آبجی حنانه مهربون
اشکالی نداره عزیزم.
من دوست دارم زود به زود ببینمت ولی چون مشغول درس خوندنی , اون واجبتره خانومی.
موفق باشی عزیزم
هروقت تونستی پیش ما بیا بزام
پریسا
7 مهر 92 16:15
سلام مامان چشم انتظار
آهنگ وبلاگت عالیه
ممنون


سلام مامانی خوب نورا جون
خوشحالم که این آهنگ رو دوست داری.
ممنون به ما سر میزنی .
رزیتا مادر آرمیتا
7 مهر 92 19:58
دوست خوبم سلام
مرسی از اینکه ما رو لینک کردید . راستشو بخوای من زودتر از اینها میخواستم با اجازه تون شما رو لینک کنم اما اینترنتمون هی قطع میشد . حالا من هم با افتخار شمارو لینک میکنم .

خداروشکر خوبم فقط مدام خوابم میآد و این مورد اذیتم میکنه ......

گل قشنگم ، فاطمه کوچولوی عزیزتو میبوسم و براتون آرزوی سلامتی دارم .


سلام مامانی خوب آرمیتا جون
از اینکه مارو لینک کردی ممنونم.
انشاالله که خودت و نینی سالم و سر حال باشین , خواب به خاطر ویارته اونم درست میشه نگران نباش.
بازم خواب از تهوع و استفراغ خیلی بهتره .

توام آرمیتا جون رو ببوس عزیزم.
بازم منتظرتون هستم
غزل
17 اسفند 92 19:34
سلام من بااین که12سالمه ازاین لالایی خیلی خوشم اومده خیلی قشنگه من اونوتویه برگه نوشتم ومیخوام حفظش کنم ایشالا منم یه روزمادرمیشم واین لالایی روبرای بچم میخونم
آرزو
20 بهمن 96 16:21
U I B