شعرهایی برای کودکان
سلام فاطمه جونی مامان , دختر ناز و خوشگل مامان
چطوری خانوم خانوما ؟ ناز نازی مامان و بابا
این هفته توی هفته 22 هستیم مامانی . چند روزه تکون خوردنات خیلی بهتر از چند وقت پیش شده و بهتر تکون میخوری خوشگلم . حالت که خوبه مامانی ؟ دعا میکنم خوب خوب خوب باشی دخترکم .
مامانیت احتمالا یکشنبه میره سونوگرافی تا تورو ببینه , اونم سونوی سه بعدی . دوست دارم زود ببینمت و صدای قلب کوچولوت رو بشنوم و دکتر بگه که تو سالم سالمی و هیچ مشکلی نداری و حالت خوبه فدات بشم الهی .
چند روز پیش رفتم دکتر و صدای قلبتو اونجا توی مطب شنیدم که تند تند میزد . قربون قلب کوچولو و مهربونت بره مامانی که تند تند میزد . دوستت دارم نازنینم .
میبوسمتتتتتتتتتتتت عزیز دل من
عزیز دلم , امروز میخوام چند تا شعر کودکانه توی وبلاگت برات بزارم تا وقتی به دنیا اومدی و کمی بزرگ شدی برات بخونم و هم اینکه اینجا به یادگاری داشته باشی این شعرها رو و دیگه اینکه دوستای گلمون که میان اینجا از این شعرها برای کوچولوهای گل و خوشگلشون استفاده کنن البته اگر دوست داشته باشن این شعرهارو.
شعر ( 1 )
( بچه خوب صبحونه میخوره )
اتل متل , توتوله
بچه ی خوب چه جوره؟
بچه ی خوب صبح زود
از خواب ناز پا میشه
می خنده مثل غنچه
لبای اون وا میشه
سلام داره به مامان
سلامی هم به بابا
میخوره صبحونه رو
با میل و با اشتها
اتل متل , توتوله
بچه ی خوب می دونه
خوردن شیر مفیده
شیر می ریزه تو لیوان
میگه رنگش سفیده
شیر میخوره , سیر میشه
قوی مثل شیر میشه
شعر (2)
زنگوله پا ، کنار جو , راه می ره
زیر درختهای هلو , راه می ره
جست می زنه روی دو پا
می زنه زیر شاخه ها
از رو درخت ، چندتا هلو
گیر می کنه به شاخ او
باغ هلو که ساکته همیشه
پر از صدای حرف و خنده می شه
زنگوله پا ، باغ رو بهم می زنه
شده درختی که قدم می زنه
شعر (3)
دویدم و دویدم
به یک اطو رسیدم
گفتم چه دم درازی
میای با من , تو بازی
با دست به من جواب داد
خطر داره , بازی با من
نشو تو هم بازی با من
تنم , همیشه داغه
یه چشم دارم چراغه
پیف می کنم , پاف می کنم
پیرهنتو صاف می کنم
اگه به من یه روزی
دست بزنی , می سوزی
شعر (4)
چوپونه کجاست؟
تو صحراست
مواظب گله هاس
گله باید چرا کنه
بع وبع و بع صدا کنه
یونجه و شبدر , بخوره
علفهای تر , بخوره
چوپون باید , زرنگ باشه
قوی و اهل جنگ باشه
جنگ با کی ؟ با گرگا
صدآفرین , ماشالله