فاطمه دوست داشتنی مافاطمه دوست داشتنی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

دخمل بلا , نور چشمی و عزیز دل مامان و بابا

آش دندونی و دخملی سه دندونی من

1393/7/10 0:0
4,831 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلاااااااااااااام عشق مامان , دخملی نازنازی و مااااااااااااااااااااه من

قربون این نگاه نافذ و گیراتتتتتتتتت بره مامان , خوردنی من

 

 

 

 


الان که دارم این پست رو برات مینویسم  , 2 مهرماهه , اما کی تمومش کنم و بزارمش توی وبلاگت گیج , دیگه خدا میدونه خندونک بستگی به همکاری شما داره متفکر , فعلا که توی بغلم نشستی و با علاقه زل زدی به مانیتور زیبا , البته بازیگوشیت همچنان ادامه داره ... خندونک , گاهی سرت رو میزاری روی سینم و بهم تکیه میدی که من عاششق این لحظه ام آخه وقتی که میبینم توی آغوش من آرومی , منم آرومم , و البته گاهی هم چشماتو میمالی چون دیگه داره خوابت میگیره خواب آلود , یه وقتایی هم سرت رو برمیگردونی و به من نگاه میکنی و یه لبخند ملیح تحویلم میدی و فرو میری توی بغلم بغل و میخندی و من میخواممممممممممم گازگازیت کنم خوشمزه , و دقیقا الان هم شیر خواستی بخوری زبان ,

کلا فکر کنم من در حکم زنگ تفریحم برات خندونک , فداااااااااااااااااااات بشممممممممممممممممم آخه جیییییییییییییییییییگررررررر ,

 

 

دقیقا الان 8 ماه و 18 روزته و 3 تا دندون داری ناااااااااااااااااااازنین من , دو تا دندون جلو از پایین و یه دندون جلو از بالا  , چند روزیه دوباره کمی بهونه گیر شدی و مدام میخوای بغلم باشی بدبو  و تا میخوام کارهامو انجام بدم گریه میکنی شاکی , حدسم اینه که دوباره داری دندون درمیاری متفکر , تازه بدجور هم این سه تا دندونت رو هم به میمالی و یه قرچ و قوروچی راه میندازی که نگو نه , همش نگرانم که نکنه آسیبی به دندونات برسه غمگین, بس که محکم و با صدا به هم میمالیشون اجازه, حریفتم نمیشم که این کارو انجام ندی متفکر , دندونگیرت رو هم نمیخوری و گاهی حسااااااااابی من رو عصبانی و کلافههههههه میکنیییییی .... عصبانی

 

 

شاید دومین دندون جلوییت از بالا باشه که میخواد بیرون بیاد و خودنمایی کنه  , نمیدونم والا  راضی , در حد حدس و گمانه ...

 

 

دندون اولت درست در 2 شهریور و در 7 ماه و نیمه گیت دراومد( دندون جلو از سمت چپت و پایین),

درست یک هفته بعد , یعنی در آخرین هفته هفت ماهه بودنت , دندون دومت هم خود نمایی کرد ( دندون جلو از سمت راست و پایین)  , دیگه به این زودی منتظر دندون بعدیت نبودم متنظر , اما باز هم یک هفته بعد , هنوز چند روزی از 8 ماهه شدنت نگذشته بود که   متوجه شدم تاول دندون جلوییت , از بالا و سمت چپ , حسابی بزرگ شده   , بعد هم فهمیدم که نوک دندونت از زیر همین تاول زده بیرون فرشته ( یعنی در هفته اول ورودت به ماه نهم زندگیت ) ,  آخه من قربون این هیکلت و دندونااااااااااااات برممممم دخترممممم ... ,

3 تا دندون در عرض یک ماه درآوردی و دخملی سه دندونی من شدییییییییی ...  

 

 

 

دقیقا الان که در حال نوشتنم میدونی داری چی کار میکنی نازدونه خانوم ؟؟؟  , همینطور که روی پای مامانی  نشستی و البته برگشتی به سمت من , داری روی پام به سرعت بالا پایین میپری و خودتو پرت میکنی روی من   و بلند بلند ذوق میکنی و جیغ جیغ میکنی تعجب ,

اینجوری با مشقت من پست مینویسم و میزارم خندونک , یه همچین مامانی زحمتکشی هستم من ....خندونک

 

 

 

وااااااااااااااااای عزیزممممممممممم میدونی الان دیگه داری چی کار میکنی ؟  , همین الان یعنی در 8 ماه و 18 روزگیت , برای اولین بار یه چند قدمیییییییییی چهار دست و پا رفتییییییییییی ,

آخه چند وقتیه که وقتی داری سینه خیز میری , علاوه بر حرکات ورزشی ذکر شده در پست قبلی چشمک , یه دفعه وسط راه با یه حالت عجیب و غریب و پرشی تعجب , پاهات رو جمع میکنی زیر شکمت بغل, خیلی سعی داری چهار دست و پا بری عزیز دلممممممممممممممم بوسبوسبوس , اما الان دیگه چند قدمی موفق شدی بری فدای تو بشه مامان , ولی دوباره افتادی و به سینه خیز رفتنت ادامه دادی عروسکممممم ... بغل

ای دخملی پر تلاش من بغل.

 

 

اینجای نوشتنم که رسیدم متنظر , پستم ناقص موند خندونک , و تا امروز که 10 مهره و 8 ماه و 26 روزته , وقت نکردممممممممم ادامش رو بنویسمممممممم شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز ,

من یه همچین مامانی زرنگی هستمممممممممم خندونک , البته اینم بگم که تو هم یه همچین دخمل شیطون و بازیگوشی هستییییییییی .....niniweblog.com

 

 

 

این  تقریبا یه هفته ای که تاخیر افتاد توی نوشتنم زیبا , یه پیشرفتهای کوچیکی توی چهار دست و پا رفتنت داشتی تشویق, دیگه یه کمی میتونی چهار دست و پا بری جلوبوس , اما خیلیییییییی زود قاطی میکنی چشمک و میفتی روی شکمت و دوباره مثل جتتتتتتتتت سینه خیز میری بغل ,

همش باید از این گوشه و اون گوشه خونه جمعت کنم و بگیرمت خندونک , من نمیدونم چه علاقه ای به کندن داری آخه تو دختررررررررر شاکی , هر چیزی دم دستت باشه با انگشتات پوستش رو میکنی , چرم مبلام , گل دمپاییهای من بدبو , زیر انداز ضربه گیر خود جنابعالی که به اون خوشگلب بودبدبو, و البته بازوی مامانی در هنگام شیر خوردن تعجب , از دست تو در امان نیستن بلاااااااااااا خااااااااااااااانووووووووووووم بغل, پوست دست من رو که کندی و خون انداختی دیگه گریه

یه همچین دخملی پوست کنی هستی شما ....خندونک , 

یه وقتایی از دست شیطنت های تو دخمل بلا , اینطوری میشماااااااااااااااااااا عصبانی... لا اله الا الله ...

 

 

پیشرفت بابا گفتنت کاملا محسوسه و حسااااااااااااابی " بابا بابا " میکنی از صبح که بیدار میشی بغل, گاهی " یایا یایا " هم میگی , به خصوص وقتی ببینی حواسم بهت نیست بوس , و البته فقط وقتهایی که به شدت گریه میکنی یادت میفته چند باری بگی ماما خندونک , خودت قضاوت کن ... متفکر ,  این انصافهههههههههههههه ... خندونک

قربون تلفظ تک تک کلماتت برمممممممممم من محبتمحبتمحبت , فدای همه ناز و اداها و بازیگوشیاتتتتتتتتتت برم من ...بوسبوسبوس, وقتی میخوابی دلم برات تنگ میشه ... شکلک قلب 3261 , و بعدش وقتی بیدار میشی میخوامممممممممم بخورمت و محکمممممممممم فشارتتتتتتتتتتت میدم توی بغلم  ,  چقدر خوبه که تو دختر منییییییییییییی بغل.

 

 

 

و اما از دندونات گفتم و بعد هم این پست به تاخیر افتاد و اصلا یادم رفت از اصل کاری حرفی بزنممممممممم متنظر ,  از آش دندونیت ننوشتمممممممم نازنین دخترممممممممم  ...محبتمحبتمحبت

 

 

اول از همه بگم که آش دندونی شما خیلییییییییییی خوشمزه شد    , میخواستم توی این پست طرز پخت این آش توسط خودم رو بنویسم شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز , چه خود شیفته خندونک , البته فقط واسه خاطر اینکه شاید دوستانی بخوان این تجربه رو مورد استفاده قرار بدن چشمک , اما چون دیگه پستم طولانی شده مثل همیشه خندونک , موکولش میکنم به یه پست جداگانه مخصوص این موضوع که انشاالله در اولین فرصت قرار میدم شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز ,

 

 

روز 18 شهریور , یعنی دو هفته بعد از دراومدن اولین مروارید زیبات محبت , من تصمیم به پختن آش دندونی آزمایشی گرفتم متنظر , آزمایشی بودنش واسه این بود که تا به حال تحربه پختش رو نداشتم و تنهایی هم باید این کار رو انجام میدادم و میترسیدم زیاد درست کنم و بد بشه خدایی نکرده زبان , خلاصه از اونجا که بنده هرگز دستم به کم نمیرهخجالت , اونم به خصوص در پخت آش و سوپ زبان , این آش آزمایشی ما شد یه دیگ گنده خندونک , واسه همین دیگه از آزمایشی بودن خارج شد و پخش کردیم بین در و همسایه ... تعجب , حالا خوبه خیلی ضایع نشد آشش خندونک , اما اصلا فکر نمیکردم برای اولین بار اینقدر خوشمزه بشه این آش ... شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز   , کلا من مامانی خودشیفته ای هستم عایا ؟؟؟!!! خندونک , ولی جدی هر کسی از این آش خورد , تعریف کرد خجالت و اظهار داشتن که واقعا خوشمزه شده و مزش بی نظیر بوده .... شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز   ,

خداروشکر که آشش خوب شد شکلک های یاهو و خداروشکر که برات آش دندونی پختم شکلک های یاهو, فقط حیف که نتونستم جشن دندونی برات بگیرممممممممم ...غمناک , خیلی دست تنها هستم .... قهر , پخت همین آش هم  دو روز طول کشید خجالت , چون با تو واقعا سخت بود آش دندونی درست کردن ... محبت ,  دیدم اگه جشن هم بگیرم که باید علاه بر آش , سالاد اولویه و کشک بادمجون هم درست کنم , همراه با کلی تدارکات و کارهای دیگه که باید انجام بدم زیبا , که واقعا دست تنها و با وجود وروجک بازیگوشی مثل تو که مدام به مراقبت احتیاج داری واوقعا سخته ...خطا ,  بابایی که موافقتش رو اعلام کرده بود محبت , ولی به هر حال جور نشد ...خجالت ,

حالا یه آش رشته باید برای همسایه ها بپزم ....زیبا , آخه ماه رمضون امسال , توی ختم قرآن جمعیمون , خوندن سوره توحید به من رسید جشن ,  و در بین همسایه ها رسمه که توی ماه رمضون و روز آخر ختم قرآن , خوندن این سوره به هر کی که برسه چون خوش یمن و بسیار بابرکته این سوره زیبا , باید بعدا یه آش رشته بپزه بای بقیه تا دور هم جمع بشیم و بخوریم .... زیبا , حالا تصمیم دارم روزی که این آش رو خواستم بپزم , یه کیک هم به مناسبت دندونهای زیبا و  همچون مروارید دختر ناز نازی خودممممممممممممم بخرم , تا عوض این جشن دندونی نگرفتن هم دربیاد ....بغل

 

 

اما دیگه اینکه همسایه های گلمون زحمت کشیده بودن محبت و هر کدوم , بعد از نوش جون کردن آش دندونی , کادویی هم برای یادبود برای فاطمه جونی فرستاده بودن شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز که عکسش رو در ادامه مطلب همین پست گذاشتمزیبا.  گرچه اصلا راضی به زحمتشون نبودم و دلم نمیخواست به هیچ وجه توی زحمت بیفتن , ولی تک تکشون خیلی خوشحالم کردن و یادگاریهای خیلی زیبا و ارزشمندی به فاطمه جونی ما دادن ....بغل ,

 

محبتمحبتمحبت  خیلیییییییییییییی ممنونممممممممممم مهربونااااااااااااااا ....

 

 

 

شنبه 29 شهریور ماه هم , درست بعد از گذشت دو هفته از سوراخ شدن گوشهای خوشگلت متنظر , گوشواره های طلات رو برات انداختم  , این گوشواره ها رو موقع به دنیا اومدن , عمه جون طاهره بهت هدیه داده بود بغل , خیلی ناز و خوشگلن گوشواره هاتو هر کسی هم میبینه خیلی زیاد خوش میاد از طرح و مدلش , عمه جون طاهره مهربونم ممنووووووووووووووونم از هدیه زیبات ...محبتبغلمحبت

 

 

 

اما آخرین خبر از ما اینکه چهارمین دندون فاطمه جونی هم در حال رویش هست , و پریروز 8 مهرماه , متوجه شکافته شدن لثه بالاییش شدم , گویا مروارید سمت راستش از بالا در حال بیرون زدنه , حدسم راجع به دلیل بی قراریهای این 10 روز اخیر فاطمه جونی , اونم به خصوص شبها , درست بود ....

 

تا به حال که موفق به گرفتن عکسسسسسس از مرواریدهای زیبات نشدیم بلااااااااااااااااا خانوم ...راضی , از بس که وروجکی و اصلا اجازه نمیدی ....قهر

 

 

و اما آخرین موفقیت فاطمه جونی ما , دیروز , 9 مهر ماه , اتفاق افتاد ... زیبا , خانوم خانوما تونستن خودشون , به تنهایی و سینه خیز , وارد آشپزخونه بشن ...  , یه بلندی جلوی آشپزخونه هست که تا به حال فقط تا لبه اونجا میرفتی و نمی تونستی بری بالا چشمک , و حداقل آشپزخونه از دست شما نازدونه خانوم در امان بودخندونک, امممممممممااااااااااااا امروز زیبا , وقتی داشتم ظرف میشستم , در کمال تعجب دیدم که از اونجا بالا رفتی و سینه خیز وارد آشپزخونه شدی ...بدبو , چشم و دلم روشننننننننننننننننننن باشه ....متنظر

 

 

یه موفقیت دیگه هم دیروز داشتی نازدونه من  و اونم اینکه تونستی یکی دوبار , خودت از حالت سینه خیز برگردی و دوباره به حالت نشسته بشینی بغل, تا به امروز وقتی نشسته بودی , به راحتی خودت چهار دست و پا و یا سینه خیز میشدی زیبا , ولی نمیتونستی بعد از سینه خیز شدن خودت دوباره بلند بشی و بشینی زبان , اما امروووووووووووز این هم حاصل شد الحمدلله رب العالمین ...بغل

 

فدات بشمممممممممم عزیز دلممممممممم  , بس که دوست داشتنی هستی و همه تا میبینن تورو عاشقت میشننننننننننننن ....محبتبوسمحبت

 

 

 

 

 

قربان بره مامانتتتتتتتتتتت جیگرررررررررررررررررر طلا

 

 

 

 

برای دیدن عکسهای فاطمه جون جونی , لطفااااااااااا بفرمایید ادامه مطلب

 

 

 

 

قربون این نگاهت برممممممم من فسقل مامان

این لباسای قرمز رو مادر جون برات خریده قشنگممممم زیبا

زیبا خیلی هم بهت میاد نازدونه من بغل ....  محبت ممنونم مادر جون مهربونم محبت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خوشمزه آش دندونی خوشمزه فاطمه جونی ما خوشمزه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این دندونک رو هم مامانی خودش درست کرد خندونک

و گذاشت روی آش دندونی و داد به همسایه ها زیبا

بچه گانه شد زبان , ولی بامزه بود ...چشمک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این شعرم خودم نوشتم پشت دندونک  : متنظر

فاطمه داره یه دندون

فرشته ای مهربون

آورده  از آسمون

این آش دندونیشه

بفرمایید نوش جون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این توپ زردی که داری باهاش بازی میکنی هدیه آش دندونی شماست زیبا

از طرف مامانی گل و مهربون محمد مهدی و فاطمه جون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این عروسک هم هدیه از طرف مامانی گل و مهربون نرگس جونه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این اسباب بازی کوکی هم هدیه مامانی گل و نازنین هستی جونه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این گل زیبا که پشتش هم یه شعر زیبا نوشته شده بود زیبا

و خیلی هم دوست داشتنی بود محبت

به همراه دو تا گیره داخلش آرام

هدیه از طرف مامانی گل و مهربون رقیه جون

بوس که مامانی نازنینشون مداح اهل بیت هم هستن بوس

و همیشه بی هیچ چشم داشتی , مجالس ما رو گرم و پر رونق میکنن زیبا

بغلاز همینجا ممنوووووووونیم ازشون بغل

 

 

 

 

 

 

 

اینم شعر نوشته شده در پشت این گل زیبا زیبا

به همراه دو تا گل سر ناااااااااااااااز محبت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم یه هدیه زیبا از طرف مامانی گل و نازنین معصومه جون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم یه هدیه زیبا از طرف مامانی گل و مهربون علیرضا کوچولو

 

 

 

 

 

 

 

 

و امممممممممممممماااااااااااااااااااااا

شیطنت های خانوم کوچولو

متنظر به روایت تصویر : متنظر

 

 

 

 

 

  " مرحله شناسایی " خندونک

" اول بزال ببینم لوی این میز چی هشتش "

" آخ جونمی جون , جا دستمالی و قندون " " مامانیم انگالی حواسش پلته الان "

" به نظلم وقت خوبیه "

 

شاکی


 

 

 

 

 

 

 

 

" حالا بلم بلدالمشون یواشکی تا کسی نیومده منو ببله " خندونک

 

متفکر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

" با اینکه منو بلدن , ولی من کال خودمو کلدممممم " خندونک

" قندالو لیختم زمین " خندونک 

, " چند روز پیشم جالو شالژی مامانمو پلت کلدم زمین " خطا

" شانس آولدم نخولدش تو کله خودم " خندونک

, " تازشم سیم بلق لپ تاپم همش میخولم " بدبو

 

 

 

بوس قربون این خرابکاریها و بازیگوشیهات برممممم من نازدونه خانوممم بوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خانوم طلا بعد از خرابکاری , رفتن دنبال ورزش کردنشون خندونک

بغلفداتتتتتتتتتتتت بشممممممممممم من آخه بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاهاشو ببین چطوری باز کرده و داره عروسک بازی میکنه زیبا

جیگرتو بخورمممممم من ورزشکار خانومممممم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حالا دیگه خسته شدی از بازیگوشی کردن زیبا

و مامانی عکاست رو دیدی بالاخره راضی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دخملی ما دیگه واقعااااااااااااا خوابش گرفته چشمک

و التماس دعا داره از مامانیش خندونک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

باز هم ورزش و نرمش در حین سینه خیز رفتن خانوم خانوما زبان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تازگیها عادت کردی اینطوری میشینیتعجب

و خم میشی به همه چی دستبرد میزنی خندونک

اصلا ژیمناستیک کار خودمی تو چشمک

به جای تو , من پاهام درد میگیره اینطوری میبینمت مااااااااادرخندونک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محبت نمیدونم چه اصراری داری بلند شی آخه تو دخملیییییییی محبت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم فاطمه جونی ما در حال بازی با دوستش محمد مهدی گل زیبا

بوس البته 10 روزی میشه که کچلش کردن پسر خوشگلمون رو بوس

اینم بگم که اگه از این گل پسر غافل بشی چشمک,

به فاطمه جونی ما , کتک رو زده تعجب

 

 

 

 

 

اینم محمد مهدی نازنینمون قبل از کچل شدن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نه فاطمه جونی ما از توی روروئک هم دنبال بازیگوشیشه نه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قربون این خنده هات برم که تا مامانی رو میبینی میخندیییییییی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم گوشواره های طلای دخملی ما زیبا

محبت که شنبه شب , 29 شهریور ماه ساعت 12 , انداخته شد به گوشش محبت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بوس اینجا که خوابیدی , بهتر معلومه گوشوارت بوس

وقتی بیداری که اصلا نمیشه از گوش و دندونات عکس گرفت قهر بوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بغل فدای  این آرامشت بشمممممممم من مامان بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این عکس رو بابایی مهربونت گرفته از مدل خوابیدنت توی تختت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بغل آخ که قربون این مدل خوابیدنت برمممممم من عزیزکم بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سه شنبه شب , 7 مهرماه زیبا

عمه جون مریم به همراه خوانواده اومده بودن خونمون محبت

و این لباسهای زیبا رو برات خریده بود عمه جونی بغل

بوس ممنووووووووونم عمه جون بابت این هدیه دوست داشتنی بوس

 

 

 

 

البته آخر این پست اضافه کنم که زیبا با همه شیرینیهات بوس , زیباییهات بغل, و با همه عشقم به تو محبت , و دوست داشتنی بودنت زیبا , اما گاهی لجوجیهات و گریه هایی که دلیلش نمیدونم چیه قهر , این زور گفتن های کودکانت راضی , اینکه گاهی فقط میخوای توی بغل باشی و شیر بخوری بدبو و تا میزارمت زمین جیغ میزنی اونم چه جور قهر , بد خوابیدنهات که 10 روزیه به خاطر دراومدن دندونت بیشتر و بیشتر شده متفکر , و در کل اذیتهایی که گاهی کمه و گاهی در اوجه نه , من رو کلافه و خسته و عصبانی میکنه گاهی به شدت عصبانی و طاقتم و صبوریم تموم میشه لحظه ای ....غمناکخجالتخجالتخجالت

 

 

خدایا کمکم کنشکلک های یاهو ... حالا که نعمت مادر بودن رو به من دادی خودت کمکم کن شکلک های یاهو

صبوری کردن رو یادم بده شکلک های یاهو , آرامش بهم بده تا بتونم خوب مادری کنم شکلک های یاهو

پسندها (3)

نظرات (14)

setareh
11 مهر 93 15:41
مبارکه دندونای خوشگلش ... انشاالله عروس بشه با دندوناش لُپ شوهرشو گاز بگیره ... دست همسایه هام درد نکنه با کادوهای زیباشون و همچنین عمه مریم و عمه طاهره خیلی کادوهاشون خوشگله ... دستشون درد نکنه چرا زحمت کشیدن ( سال دیگه بیشتر بیارن شوخی کردم )
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون گل و مهربونم ممنونم بابت تبریکت دوست خوب من ... گاز گرفتن لپ رو خوب اومدی عزیز دلمممممممم انشاالله که سال دیگه بیشتر بیارن , خوبه ؟؟؟ ممنون از لطف و محبتت خواهر جونمممممم .... میبوسمت ...
آبجیـــــــ حنـانه
11 مهر 93 20:44
سلاممممممممممم .... مباااارررکه ایشالا به سلامتی دخمل خانوم سه دندونی به به چـــــــــــــــــــــه آآآآشِــــــــــــــــــــــــــــ آخه مامانی اینجا جای گذاشتن عکسای خوشمزس عایا؟ ای کااش ما هم همسایتون بوودیم ووووویی چه عکساااای قشنگیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عزیییییززززززززدلللللمممممم چقدر نااز ورزش میکنی فرشته کوچوولووووو وااااااای ننننننننننععععععع سراغ قندون رفتی چیکاااار؟؟؟ وای وای وای دگ با جارو شارژی چیکار داشتی دخمل؟؟ رحم کن به وسایل مامانی مهربوون قربووون خوابیدنت بشه خاااله چقدم ک کادو گررفتیی خووش به حالت گل قشنگم گوشواره هاتم ک دیگه دل ما رو برد دوووووست داااااااررررررررم ناااااازنننیییینم ........................................................................... مامان گل فاطمه جوونی ... فردا روز عرفس خیلی خیلی خیلی التمااااااااااااااس دعااااااا اگه ما رو لایق دونستین حتمن برامون دعا کنید ........................................................................... ایشالا که فاطمه جوونم عاقبت بخیر بشه ... دست شما هم درد نکنه ... حسابی زحمت کشیده بوودین ایشالا وقتی فاطمه جونی بزرگ شد جبران میکنه حتما .. حسابی خستگیتونو در میاره ... دوستتون داررم ... میبووسمتوون ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام حنانه جون گل و نازنینم فدای لطف و محبتت بشم دختر گلم .... دیگه ببخشید عکس آش گذاشتیم دیگه خانومی ممنونم بابت تبریک و دعای خیرت و این همه محبت مهربونم ... محتاجیم به دعا دختر گلم ... میبوسمت عزیز دلم ....
بهار مامانه برسام
12 مهر 93 6:19
مبارک باشه مرواریدای دخملی , خدا حفظش کنه , ماشاالله چقدر بزرگ شده . وای خدا چقدر این قسقلی ها یا به قول برسامی فیسگیلیا زود بزرگ مبشن ... خدا همه ی نی نی ها رو در پناه خودش سلامت و سعادتمند حفظ کنه . دوست خوبم از شما هم ممنونم که گرفتاری های من رو درک میکنی و باز با تمام دیر دیر اومدنای من بهمون سر میزنی . روی ماه دخملی رو از طرف من ببوس . در پناه خدای مهربون لحظاتتون سرشار از عشق و آرامش باشه . الهی آمین .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام بهار سادات نازنینم , مامانی گل و مهربون برسام فیسگیلی واقعا این وروجکها زود بزرگ میشن عزیزممممم .... ممنونم بابت تبریک و دعای خیرت دوست مهربونم .... میدونم که گرفتاری عزیز دلم , وظیفمه که به دوست مهربونی چون تو سر بزنم ... باز هم ممنونم بابت محبتهات و میبوسمت دوست خوب من ...
فریبا
12 مهر 93 11:15
مبارکه دندونای این ناز گل خانم ما
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام فریبا جون گل و نازنینم ممنونم عزیز دلم بابت تبریکت ... میبوسمت ...
مامان
12 مهر 93 11:16
به به سلام به مامانی و دخملی لپ لپوش عزیززززززززززززززززززززم آش دندونیت مبارک . نوش جووووووووووووونتون . به امید دندان های بیشتر و صد البته کبود کردن بدن مادر توسط فاطمه گلی ان شاء الله همیشه کنار هم خوب و خوش باشن .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان فریبای گل و مهربون فسقل تو راهیمون ممنونم بابت تبریک و محبتت عزیز دلم ... نوبت کبود شدن و کنده شدن موهای شما هم میشه خانوم خانوما فدات بشم دوست مهربونم .... میبوسمت ...
کتایون
12 مهر 93 19:22
سلام عزیزم چطوری؟ دختر نازت خوبه؟؟؟؟؟؟ مبارک باشه دندونای مرواریداش . انشاالله عمر با عزت داشته باشه این دختر ناز . قربونت برم مامان مهربون ک همه ی مناسبت ها ، اعیاد رو زودتر تبریک میگی و شرمندم میکنی . موفق باشی . عیدت مبارک .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام کتایون جان مهربون و دوست داشتنی و عزیزم ممنونم عزیزم که اومدی پیش ما ... باز هم ممنونم بابت تبریک و دعای خیرت عزیز دلم.... خواهش میکنم دوست خوب من ... بابت کامنت خصوصی هم ممنونم گلم ... دوستت دارم و میبوسمت ...
مینا
13 مهر 93 1:42
سلام دوست گلم . ماشالله چه بچه نازی داری .......... عزیزم لطفا به وبلاگ منم سر بزن . تزیینات خوشگلی واسه بچه نازتون دارم....
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مینا جان ممنونم ... انشاالله ...
مامان مهرناز
14 مهر 93 16:00
مرواریدای خوشگلت مبارکت باشه گلم . گوشواره ها و کادوهای خوشگلتم مبارکه عزیزم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین مهرناز جونی ممنونم عزیز دلم بابت تبریکاتت , میبوسمتون دوست مهربونم ...
♥ مامان مهیلا ♥
14 مهر 93 16:49
سلام خوبین خانمی ؟ ماشاالله فاطمه چه بلا شده , مردیم از خنده بابت عکساش , مخصوصا اون طرز نشستنش دندوناشم مبارکه . ممنون از جوابتون , انشاالله همیشه صحیح و سالم باشین . از طرف من یه بوس گنده از فاطمه بکنین .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون مهیلا جونم خوبیم , خداروشکر , حسااااااااااااااااابی هم بلا شده , بازیگووووووووووووووووش خواهش میکنم دوست گلم , و ممنونم عزیزم بابت تبریکت و دعای خیرت ... چشم دوست خوبم , اینم بوسسسسسسسسسس برای مهیلا جون و مامان گلش ...
کتایون
20 مهر 93 18:43
با سلام تمام لذت عمرم در اين است / که مولايم اميرالمومنين است ... عيد شما مبارک .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام کتایون جان گل و نازنین و مهربونم فدات بشم عزیز دلم ... ممنون بابت تبریک عید دوست خوب من ...
مامان الهام
24 مهر 93 15:56
خوشگل خاله مرواریدات مبارک ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین سلنا جونم ممنونم خاله جون مهربونم بابت تبریکت ... میبوسمتون ...
مامان الهام
24 مهر 93 15:58
این دختر نفسه , خاله فداش بشه , عکساش یکی از یکی خوشگل تره .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
ممنونم خاله جون مهربووووووووووووون و عزیزم .... خیلی به ما و فاطمه جونی محبت داری عزیز دلم ... میبوسمتون ...
بابا و مامان
10 آبان 93 15:39
الهی , عزیز دلم مبارک باشه , قربونت بشم من , مامان با تفسیر خوب و قشنگت از کارای دخمل بلا دل ما را هم می بری , نکنه یه وقت کار دستمون بدی . قربونش برم که وقت طنازی و شیطونیاشه , الهی ببین چه بامزه نشسته , دوستت دارم عزیز دلم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین محد پارسا و یاسمن جون گلم ممنونم عزیز دلم از این همه محبتت نسبت به فاطمه جونی , کار دستتون بدم که خوبه , کلی ثواب داره آره دیگه , حسابی طنازی و دلبری میکنه و اینطوری روی بعضی اذیتهاش سرپوش میزاره دیگه خانوم خانوما .... میبوسمت دوست خوب من ...
شکوفه سادات
30 دی 93 14:40
الهی عزیزم , ماشاالله هزار ماشاالله خیلی خوشگله , از طرف من ببوسش
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام شکوفه سادات عزیزم ممنون که به وبلاگ ما اومدی عزیزم و ممنون بابت لطف و محبتت نسبت به فاطمه جونی ما ... باز هم منتظر حضور گرمت هستم دوست خوبم ...