فاطمه دوست داشتنی مافاطمه دوست داشتنی ما، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

دخمل بلا , نور چشمی و عزیز دل مامان و بابا

20 ماهه شدن نازنین دخترم و عکسهای خاطره انگیز سفر اخیرش

1394/6/22 14:0
3,340 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

 

"  دختر دوست داشتنی و یکی یه دونه و عزیز دردونه  مامان و بابا  ,  20 ماهه شددددددددددد  "

 

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بوس  توی این عکس خوشگلت ,  " 19 ماه و 19 روزه " هستی عشق و نفس مامان و بابا  بوس

 

 

 

niniweblog.com   "  تو بی نظیری فرشته کوچولوی زیبا و قششششششنگ ما  "   niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com  دختر نازنازی و دلربای مامان , 14 شهریور ماه 1394 , 20 ماهه شدددددددد niniweblog.com

 

 

 

بغل    تو خودت بیست بیسسسسستی عزیییییییییییز دلمممممممممممم   بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 niniweblog.com  قربون این ژست گرفتنت بشمممممممممم من جیگگگگگگگگرمممممممم  niniweblog.com

 

 

 

 

 

niniweblog.com " این ژستت رو بخورم من آخه خوشمزه من "  niniweblog.com

 

توی این عکس , تبریز و خونه مامانی هستیمniniweblog.com, 19 ماه و 19 روزت هستشniniweblog.com ,

 

بهت گفتم فاطمه جونم ژست بگیر ازت عکس بگیرم niniweblog.com این مدلی نشستی عجقم niniweblog.com,

 

" آخخخخ من به فدای تک تک ناز و اداهات و این ژست مست گرفتنت بشمممم عسسسل خانوم "
 

بغل محبتمحبتمحبت بغل

 

niniweblog.comصلوات شمار مامانی هم که یه سره دستت بود و با همونم عکس میگرفتی باااااااانمک منniniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com  تو را من  عاشقانه ,  بی نهایتتا عمق جانم  دوست میدارم نازنینم niniweblog.com

 

 

 

 

 

" بیستمین ماهگردت مبااااااااااااااااااااااررررررررررررکککککککک ماه زیبا و مهربون من  "

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

20 ماه گذشت ... متنظر  20  ماه از همان دیدار اول من و تو  ... زیبا ,  از همان روزی که روی ماه تو را برای اولین بار دیدم دختر کوچولوی خوشگل مامان ... niniweblog.com ,

 

 

آری زیبای کوچک من , از اولین لحظه ای که تو را لمس کردم و بوییدم و بوسیدم , 1 سال و 8 ماه است که میگذرد قلب من niniweblog.com niniweblog.com ...

 

 

20 ماه گذشت از نخستین باری که بعد از 9 ماه انتظار دیدنت , بالاخره دیدمت ... زیبا , همان دیداری که اشک را مهمان چشمانم کرد , از بس که برای من شیرین و دوست داشتنی و دست نیافتنی بودی عزیزکم niniweblog.com ...

 

 

آنقدر با ارزش , که حضورت در زندگی ما , بیشتر شبیه یک رویای خوشششش و زیباااااا بود تا واقعیت  niniweblog.com...

 

و اما تو , آن روز بودی و من دیگر داشتنت را باور کرده بودم niniweblog.com,  و از باورش چقددددددددددددر شاد بودم و سرمست niniweblog.comو صد البته هم از این شادی , اشکبار و شاکر خدای حکیم و مهربانمان شکلک های یاهوشکلک های یاهوشکلک های یاهو ...

 

 

چقدر رویایی و زیبا بود لحظه شیر خوردنت برای اولین بار متنظر ... چقدر مک زدنهای با اشتیاقت , من را سر شوق می آورد  niniweblog.com ...

 

 

 

اما فرشته آسمانی مادر , عزیز دل من , که با وجودت , و با آمدنت , من مادر خطاب شدم niniweblog.com هنوز هم گویا بعد از 20 ماه متنظر , برایم باور کردنی نیست  گامهای کوچک و خواستنی تو در زندگیمان niniweblog.com ...

 

 

و چه سنگین و خطیر است وظیفه ای که خداوند با هدیه دادنت به ما , بر روی دوشمان گذاشت گل خوشبوی مامان و بابا niniweblog.com...

 

 

 

 

ولی اکنون 20 ماه هست که تو , نه تنها مهمان خانه ما , که مهمان دل و جان و قلب ما شدی نازنین دخترمniniweblog.com... و حالا دیگر , خانه عشق ما niniweblog.com , بی وجود تو , و بدون نفسهای گرم و دلنشینت niniweblog.com , بی صدای زیبا و آهنگین تو که قشنگترین موسیقی دنیا برای ماست niniweblog.com و بهتر آنکه بگویم , بی رنگ و بوی توووووووو , اصلا معنا ندارد niniweblog.com...

 

 

 

گویا ساااااااالهاست که کنار ما بودی و هستی عزیز دلمممممممم niniweblog.com ,

 

و گویا که تمامی تار و پود وجود ما , زندگی و خانه ما زیبا , از همان ابتدا با تو عجین بوده است هدیه پاک و آسمانی ما بوسبوسبوس ...

 

و من چقدر این بودنت را دوست دارم niniweblog.com,  تو شیرینی و گرمای خانه عشق ما هستی نازنین دخترم .... niniweblog.com

 

 

 

niniweblog.com

 

 

 

 

 

بییستمین ماه زندگیت , پر بود از خاطرات خوش و زیبا و دوست داشتنی برای تو , و صد البته هم برای من و بابایی عزیز و مهربونت ...niniweblog.com

 

8 مرداد ماه بود که رفتیم تبریز برای عروسی خاله جون جونی مهربون و گل شما niniweblog.com...

 

" 14 مرداد ماه 1394 " , یعنی درست همون روزهایی که تبریز بودیم , 19 ماهت زیبا تموم شد و وارد ماه بیستم زندگی زیبات شدی عزیز دلممممممممممniniweblog.com....

 

 

 

 

امان از این دندان شانزدهمت شاکی , اماااااااااااااااان , امان بدبو ...

خیلی اذیتت کرد گل من قهر ... مدتها بود که تاول کرده بود و بیرون نمیزدniniweblog.com... باور کن که چند ماهی رو به خاطرش درد کشیدی صبور منniniweblog.com...

قدر دندونهات رو بدونی جییییییییییییگگگگگگگگگگر مامانniniweblog.comو سعی کن که درست ازشون مراقبت کنی زیبا  تا آسیبی نبینن بوس ,  چرا که دندون برای سلامتی خیییییییییییلی اهیمت داره نازنازی مامان و باباniniweblog.com...

 

 

 

 

هفته اولی هم که تبریز بودیم متنظر , یعنی همون اواخری که داشتی 19 ماهت رو تموم میکردی زیبا , دوباره اذیت این دندون ناقلا و شیطون شما راضی , که نیش پایین و سمت چپیت بود شرووووووووع شدددددددد niniweblog.com ... اسهال داشتی و تب میکردی niniweblog.com, دلم برات کباب بود نازنینم niniweblog.com ... دمای بدنت مدام بالا و پایین میشد , حتی به 39 درجه هم رسید صبور من بدبو , اون دو روزی که تبت بالا رفته بود , بی حالی تو و ناله هات جیگرمو آتیش میزد نازدونه مامان niniweblog.com...

 

 

 

 

بالاخره بردمت دکترniniweblog.com, و به دکتر هم گفتم که همون شیاف و تب بر همیشگی رو خندونک  ننویسه لطفا نه و اگه میشه آمپولی چیزی بده که تبت زوددددددی بیاد پایین niniweblog.com... گفتم دخملم تبریز مهمونه niniweblog.com و باباییش هم اینجا نیست قهر , براش نگرانم niniweblog.com , زود میخوام تبش قطع بشه چون دلم براش شور میزنه niniweblog.com , آقای دکتر هم نامردی نکرد خندونک و دو تا آمپول بدبو , همچین پدر مادر دار  تعجب , نوشت واسه تو دخملی نازنازی مامانniniweblog.com  ...

 

 

 

 

ببخش نازنینم خجالت , مجبور بودم که این رو از دکتر بخوام niniweblog.com, چون من واقعا از تب کردن کوچولوها میترسم خطا و خییییییییلی هم حسسسساسم به مریض شدنت niniweblog.com ...

خلاصه که اون دو تا آمپول رو با مامانی بردیمت و بهت زدندniniweblog.com... یه جیغ و دادی راه انداختی شما که نگو و نپرسسسسniniweblog.com .... اصلا یه وضعی niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

البته از حق هم نگذریم آمپولاش خیلی هم درد داشت niniweblog.com , اون خانومه هم که دیگه اصلا نگووووووووعصبانی, خیلی خیلی بد زد niniweblog.com , اصلا اصول رفتار با بچه ها رو بلد نبود اجازه... عین شمر زد آمپول رو niniweblog.com,  حیف که مامانم اینا رو میشناخت و باهاشون سلام علیک داشت شاکی وگرنه یه چیزی بهش میگفتم همچین اساسی niniweblog.com ... انگار فقط میخواست آمپول رو بزنه و تموم شه niniweblog.com , حالا بچه بترسه , زهرش آب بشه یا نشه , همچین خیلی هم توفیری نمیکرد براش تعجب ... من و مامانی که حساااااااااااابی دلمون سوخت واست niniweblog.com... اگه میدونستم اینجوری میخواد آمپول بزنه میبردمت یه جای دیگه واسه تزریق ماه مامانniniweblog.com...

 

 

 

 

 

اممممما جالب اینجاست که تبت به یک ساعت نکشید که قطع شد زیبا ... دو سه روز بعد هم , یعنی بعد از اتمام 19 ماهگی تو زیبا , و شروع بیست ماهگیتniniweblog.com, دندون خوشگل و شیطون بلات جوانه زد niniweblog.com و راحتتتتتتتتت شدی عزیزکم و دیگه هم تب نکردی عجقممممممممم niniweblog.com و روزهای ماه بیستم زندگی قشنگت رو متنظر که شامل عروووووووووسی خاله جونی نازنینت niniweblog.com و همینطور گشت و گذار توی شهر زیبای تبریز بود niniweblog.com رو به خوبی و خوشی و بدون درد گذروووووووندی عسسسسسسسل مامانی و بابایی niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com " تو  بی همتا و تکی , فدای خوشگلیات بشمممممممممممممم من  " niniweblog.com

 

 

 

 

niniweblog.com

 

 

 

 

 

برای دیدن بقیه عکسها و خاطرات فاطمه جونی , دخمل بلای ما زیبا,

 

متنظر لطفا بفرماییددددددددددددددددددد ادامه مطلب  متنظر

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com" عاشقانه هایم برای تو تمامی ندارد  ,  چرا که تو زیباترین اتفاق زندگیم هستی "niniweblog.com

 

 

 

 

 

niniweblog.com جیگگگگگگگگگگر مامانش , رفته خونه خاله جون جونی مههههههههربونش niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

فاطمه جونی خوشششششگل و بیست ماهه ما niniweblog.com , این روزها حسسسسسسسسابی شیطون شده niniweblog.com و وروجکیه دیگه واسه خودش niniweblog.com , یه دخمل بلایی شده که بیا و ببین niniweblog.com... اصلا یه کارایی میکنه که ما موندیم اینو چطوری و از کجا یاد گرفته این دختررررررررر تعجب ... کلا که یه وقتایی من و بابایی گلش از دستش سر کاریم اسسسساسی niniweblog.com ... 

 

 

 

 

بابا جونی مهربونش ساعت 1.30 شب بغلش کرده و برده توی اتاقش تا بخوابوندش niniweblog.com , و از اونجایی که طبق معمول , دخملی ما هیچ وقت دلش نمیخواد بخوابه خندونک , پیش خودش فکر کرده متفکر که چه راهی میتونه پیدا کنه که باباییش رو مجبور کنه تا از اون اتاق بیاردش بیرون niniweblog.com , واسه همین شروع کرده به سرفه کردن خندونک  تا بابایی بیاردش بیرون و بهش آب بده niniweblog.com, عجب کلکی هستی تو دخترررررررر niniweblog.com , تازه دو بار هم این کار رو تکرار کرد و خودشو به سرفه انداخت این نفس خانوم niniweblog.com تا به هوای آب خوردن بیاد بیرون از اتاقniniweblog.com...

خععععععععععلی بلایی تو عسیسم niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

 

یه شب هم خودش رو زده بود به خواب niniweblog.com, میبینین تو رو خدااااااا متنظر , از دست تو بلاااااا خااااااانوم خنده , دیدم که چشماشو بسته و خوابه niniweblog.com , منم بردم گذاشتمش توی تختش و دیدم اصلا هم تکون نمیخوره  , گفتم لابد دیگه گرفت خوابید دیگه این جیگر طلا  niniweblog.com , رفتم که بخوابم زیبا , یه حسی بهم گفت که نکنه خواب نباشه و یه دفعه چشماشو باز کنه و بترسه متفکر , اومدم توی اتاقش و دیدم همونطوری که گذاشتمش تکون نخوردهniniweblog.com,  بازم خیالم راحت نشد niniweblog.com , تا اومدم جلوی تختش ,  یه دفعه برگشت به سمتم تعجب و شروع کررررررد به خندیدن و تحویل دادن لبخندای ملیییییییییح به من تعجب .... یعنی اون لحظه دلم میخواست بخورمش واسه این شیطنتهای باااااااااااااانمک و خوشمزش niniweblog.com , خندم هم گرفته بود از طرفی niniweblog.com , دیگه بغلش کردم و گذاشتم روی پام و تکونش دادم خانوم خانومارو  niniweblog.com ,

 

تازه بعد از اون , نیم ساعت طول کشید تا بخوابه این دخمل بلا شاکی

 

سر کاریم اصلا اساسی niniweblog.com ...  خوب سر کاریم آقا , خووووووووووووووب niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توی تبریز متنظر , یاد گرفته بودی که بری و دور مبلهای مامان جون بچرخی زیبا و یه دوری بزنی و بعدش از پشت مبلا بیای بیرون niniweblog.com , گاهی اوقات هم شومینه مامانی اینا توجهت رو جلب میکرد و میرفتی سراغشniniweblog.com, من هم اجازه نمیدادم که بهش دست بزنی زیبا و وسایلهای داخلش رو دستکاری کنی تا یه وقت خراب نشه نه , تو بلا خاااااااااانوووووووم هم یه روز پیش خودت نقشه کشیده بودی niniweblog.com که چطوری خیلی موجه و با کلاس و همچین شیکککککک و تر و تمیزniniweblog.com,  بری سراغ شومینه niniweblog.com و یه سرکی اونجاها بکشی و کسی هم مانعت نشه niniweblog.com,  واسه همین به این فکر کرده بودی که توپ قرمز کوچیکت که دایی جون مههههههربونت به مناسبت روز دختر برات خریده بود روniniweblog.com بندازی پشت مبل niniweblog.com تا به هوای اون بری و با شومینه بازی کنی و کسی هم کاری به کارت نداشته باشه niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

خلاصه بعد از اینکه توپ رو انداختی اونجا niniweblog.com, به من اشاره کردی و گفتی " اوه , اوه " niniweblog.com, معنیش هم این بود که توپم رفته اونجا و من میخوام که برم بیارم niniweblog.com, منم گفتم که برو بیار عزیزمممممممممممممniniweblog.com, تو هم با یه لبخند پیروزمندانهniniweblog.com, رفتی و توپت رو برداشتی و دیگه هم از پشت مبل بیرون نیومدی تعجب و نشستی جلوی شومینه به بازی niniweblog.com...  یعنی مرده بودم از خنده niniweblog.com , از اینکه همچین چیزی به فکرت رسیده بود خیلی خوشم اومده بود niniweblog.com و خندمممممم گرفته بود niniweblog.com...

حالا دیگه واسه مامانیت , نقشه طرح و اجرا میکنی بلااااااااااااااااا ؟؟؟niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com تو آخه چه ماه قشنگی هستی دخمل عسسسسسسسسلی من niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

کلماتی که به تازگی یاد گرفتی عزیز دلمممممممم niniweblog.com :

 

 

 

کلمه " ابرو " رو خیلی واضح تلفظ میکنی niniweblog.com, توی تبریز یاد گرفتی این کلمه رو بغل .... وقتی مامانی بهت گفت : فاطمه جونم ابروت کو ؟؟؟ تو هم یه دفعه برگشتی گفتی " ابرو" niniweblog.com... و هر بار بهت میگفتیم ابروت کو , قبل از نشون دادنش تکرارش میکردی باهوش مامان niniweblog.com... اسم اکثر اعضای بدنت رو بلدی و وقتی ازت میپرسیم میتونی نشونشون بدی niniweblog.com , چشم , ابرو , دماغ , دهن , گوش , مو , دست و پا , همه رو نشونمون میدی نفففففففس مامان و بابا niniweblog.com ...

 

 

البته چند روزیه هر کاریت میکنم نمیگی ابرو متفکر , نشونش میدی با دستت , ولی هر چی میگم بگو ابرو متنظر , تو نمیگی زیبا , دلت نمیخواد و دوست نداری بگی دیگه niniweblog.com , چی کارت کنم عجقممممممم بغل , نگو خووووووو  خندونک ,  اختیار حرف زدنت که با خودته ناززززززززززدووووووووونه خانوم niniweblog.com ...

 

 

 

 

به تازگی هم زیبا پات رو خیلی خوشگل میاری بالا و میگی " پا "  ,  گاهی هم میگی " با " niniweblog.com

 

 

 

 

 

" ماه " رو هم کامل و خوشگل تلفظ میکنی و یه سره هم به دنبالشی niniweblog.com...  وقتی هم یه شبی ماه توی آسمون نباشه متنظر همش میگی : " ماه ؟؟؟ "  " نی .... نی " niniweblog.com , ( منظورت هم همان نیست میباشد ماااااااااااه خودم ) niniweblog.com  ... اونقدر هم خوشگل و بانمک , اون دست کوچولوهای نازت رو به نشانه نیست , میاری بالا که نگووووووووو شیرینممممممم niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

وقتی شیر میخوای زیبا ,  تند تند و با عجله ,  پشت سر هم میگی : " هام , هام , هام , هام " niniweblog.com

 

و وقتی آب بخوای زیبا , به همین ترتیب و پشت سر هم میگی :  " آپ , آپ , آپ , آپ , آپ " niniweblog.com

 

 

 

 

 

به آب بازی میگی : "  آببایی " , و این تبلیغ ( شامپو اوه )  رو هم به خاطر نشون دادن وان حموم و آب بازی خیلی دوست داریniniweblog.com و تا نشونش میده ,  میگی  :  "  اموم , آببایی " , (  یعنی حموم , آب بازی ) niniweblog.com... هر جا هم آب ببینی خیلی ذوق زده میشی niniweblog.com , حتی توی تلویزیون , و تندی نشون میدی و میگی : " آپ " بوسفدای حرف زدن و تلفظ کردنت بشه مامانیتتتتتتتتniniweblog.com

 

 

 

 

 

همچنان هم که عاشق تبلیغات تلویزیونی niniweblog.com و علاوه بر قبلی ها زیبا ,  از تبلیغ  شامپو گلرنگ  که پر از بچه های خوشجل موشجله niniweblog.com , و تبلیغ  مایع طرفشویی اکتیو , به خاطر نشون دادن آب متنظر خیلی خیلی خوشت میاد ,  و  با ذوق و شوق  چشم ازشون بر نمیداری niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

 

 

به عقب میگی : " عب " بغل ,  بهت میگیم برو عقب زیبا , همینطوررررر که داری عقب عقبی میری متنظر , خودتم میگی " عب , عب " niniweblog.com ...

 

 

 

 

به تازگی یاد گرفتی که وقتی چیزی رو میخوای زیبا , با دست نشون میدی و میگی " ایینا " ,  و منظورت ( از اینا ) هستش niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

به ماست هم میگی " ما " niniweblog.com,  و از اونجایی که عااااااششششق ماستی زیبا , اگه سر سفره ماست باشه , دیگه همش میگی " ما " niniweblog.com , و دیگه لب به چیزی جز ماست نمیزنی متنظر ,  وای از اون وقتی که دیگه سبزی هم سر سفره باشه بدبو , دیگه غذا بی غذا niniweblog.com , یا با ماست مششششغولی , یا با سبزی راضی ... کلا خیلی لبنیات دوست داری niniweblog.com , از دوغ و ماست بگیر تا پنیر و خامه زیبا ... کاهو و سبزی خوردن رو هم همینطورniniweblog.com...

 

قربون این رژیم غذایی سالمت برم من آخه جوجه من niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کلمه " بایی " جزء  کلمات  پر کاربردته  عشششششششششقم niniweblog.com ,

بخوای بگی ( بغلم کن ) , میگی " بایی " niniweblog.com ...

بخوای هر چیزی رو که بالای میزی , کمدی , یخچالی هست نشون بدی niniweblog.com , یا هر چیز دیگه ای که بالاخره بالا باشه  زیبا ,  نشون میدی و میگی " بایی "  niniweblog.com ...

 

 

 

 

و امان از اون وقتی که بخوام ظرف بشورم و یا غذا بپزم niniweblog.com اون موقع که دیگه نگووووووووووووبدبو , همش بالای کابینت رو نشون میدی و پششششششششت سر هم و تند تند میگی :  " بایی , بایی " niniweblog.com...  منظورت هم اینه که من رو بنشون روی کابینت تا ببینم چی کار داری میکنی شاکی ...  ول کنم نیستی ها , والا خندونک ...  خلاصه از صبح تا شب کلی کار و مساله با این  جناب کلمه  " بایی "  داریم  خنده ....

 

 

 

 

 

 

 

یه کلمه ای هم شبیه بایی میگی , اما با کمی تفاوت , میگی " بایین " niniweblog.com , و این وقتی هست که مثلا بخوای ازروی کابینتی که نشستی بیای پایین niniweblog.com , و یا اینکه وقتی بخوای شیر بخوری و من روی مبل نشسته باشمممممم niniweblog.com , دستم رو میگیری و میگی " بایین " niniweblog.com , و منظورت هم اینه که بیا پایین بشین به من شیر بده niniweblog.com ....

 

مترجم با این قدرت ترجمه دیده بودین اصلا ؟؟؟ خندونک  ...   یه  کلمه دخملی , اندازه دو تا جمله ترجمه داره خنده ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

" عیی " که منظورت همون (علی ) هست niniweblog.com از کلمات پر کاربردته بغل ,  و در واقع پای ثابت کلماتیه که روزها تکرار میکنی niniweblog.com ... 

 

توی تبریز که به دایی جون گلت فقط میگفتی " عیی " بوس ... الان هم تا عکسش رو میبینی سریع میگی : " عیی " niniweblog.com ...

 

 

 

 

وقتی میخوای از جایی بالا بری و یا از جات بلند بشی niniweblog.com , میگی " عیی " بغلمن به قررررررررربون این کارات برم آخه niniweblog.com , منظورت همون ( یا علی ) هستش دردونه من niniweblog.com , علی یارت باشه عزییییییییییییییییزم  niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

 

 

 

جالبه که وقتی میخوای من یا بابایی رو هم از جامون بلند کنی niniweblog.comدستمون رو میگیری زیبا  و بعد هم میگی  " عیی , عیی "  niniweblog.com , تا بلند هم نشیم و دنبالت نیاییم که ببینیم چی کارمون داری , ولمون نمیکنیا نهگل خوشگل و کوچولوی منی توووووووو niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

کتاب دعا و یا هر کتاب دیگه ای دم دستت باشه رو باز میکنی و شروع میکنی به خوندن niniweblog.com ,  و یه سری کلمات نامفهوم و در هم برهم رو با صدای بلند میخونی niniweblog.com , اینطوری مثلا کتاب و دعا میخونی فدای این دین و ایمونت بشممممممم من آخه فندق خوشمزه مامان niniweblog.com ... جالبه که کتابهای فرانسه من رو برمیداری زیبا و فکر میکنی اونها هم کتاب دعاست  متنظر  و اول بوسشون میکنی و بعد باز میکنی و شروع میکنی به خوندن niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

اصلا هم اهل صحبت کردن با تلفن نیستی جون دلم نه , ولی دوست داری که گوشی تلفن رو بزاری در گوش خودت و فقط گوش کنیniniweblog.com, برات جالبه که از توی گوشی داره صدای کسی میاد niniweblog.com ...

 

اما بعدش خودت کنترل تلویزیون و یا گوشی موبایل , یا هر چیز دیگه ای که دم دستت باشه رو برمیداری و میزاری در گوش خودت niniweblog.com و شروع میکنی به راه رفتن و حرف زدن به روش خودتniniweblog.com و کلی کلمات نامفهوم میگی و تازه وسط حرفهات هم کلللللللی میخندی خنده ...  کارات خیییییییییییلی جالبه اصلا شیرین من niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

آخخخخخخخخ من به فدای تک تک تک کلماتی که به زبون میاری niniweblog.com و همه ناز و اداهای خوشگل و دوست داشتنیت ناااااااااااااازنینم  niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com "  ماجرای من و معشوق مرا , پایان نیست  " niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

" نماز خوندنت "  که دیگه خیلی ناز و دوست داشتنیه دختر قشششششنگم niniweblog.com ...  همینطور یهویی وایمیستی به نماز خوندن niniweblog.com ... قربون نماز خوندن و راز و نیازت برم من کوچولوی خواستنی مامان niniweblog.com ... یه دفعه میبینم که همینطور صاف وایستادیniniweblog.com و داری زیر لب با خودت مثلا ذکر میگی بغل ,  بعد هم , دو سه بار دستات رو تکون میدی بوس و یه کوچولو خم میشی و بعد هم میری سجدهniniweblog.com, سرت رو میزاری زمین , و گاهی هم دراز میکشی و پیشونیت رو میزاری زمین و خدارو عبادت میکنی به روش خودت نااااااااااااز من niniweblog.com ....

 

ای به قربان تو مادر  محبت niniweblog.com محبت  ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خیلی دالی بازی دوست داری عروسک مامان niniweblog.com ...  پشت کمدت یا دیوار قایم میشی و از اونجا سرت رو میاری بیرون و دالی میکنیniniweblog.com...  گاهی اوقات هم دستات رو میزاری روی چشمات و برمیداری و دالی میکنی و خیلی از این کار خوشت میاد niniweblog.com و غش غش غش میخندی قربون خندیدنهات بره مامان بغل ...  توی تبریز و خونه مامانی اینا که پشت مبلاشون قایم میشدی و دالی بازی میکردی niniweblog.com ....  خونه مامان جون اینا هم که یه ستون دارن توی خونشون , پشت اون میری و می ایستی و دالی میکنیniniweblog.com ...  البته به جای اینکه بگی دا ,  همینطور که لبخند به لبای خوشگلته , با یه حالت خیلی کشدار میگی :  "  بااااااااااع  ,  باااااااااااع  " niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

همیشه از بازی کردنهات و دیدن خنده ها و لبخند زدنت , کیففففففف میکنم و سیر نمیشم گل خوشبوی منniniweblog.com...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com " به چی داری اینطوری نگاه میکنی آخه عجقممممممم " niniweblog.com

 

بغل "  فدای چشمای گیرات بشم من دخترمممممممم  " بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بوس محبت "  قربون این طرز نگاه خوشگلت برم من که یکی از یکی زیباااااااااااتره  " محبت بوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توی تبریز که همه عاشقت شده بودن از بس خانوم و مؤدب و با نزاکتی عزیز دلمممممممniniweblog.com, کلا که همه دوستت دارن niniweblog.com , از همسایه و دوست و آشنا گرفته تا اقوام و نزدیکانniniweblog.com... بس که تو دل برو هستی و ماهی تو ماشاالله عزییییییییییییییزم niniweblog.com... 

 

عزیز دلم به وجودت افتخار میکنم و از داشتنت همیشه و همیشه به خودم میبالم niniweblog.com ...  تو بهترینی , شیرینترینی دختر گل و خوشروی من niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

 

 

 

شوهر خاله مهربونت که مدام از ادب و تربیت و فهم و شعور بالات میگفتniniweblog.com... و اینکه وقتی جایی میری زیبا ,  باعث اذیت و آزار هیچ کسی نمیشی و موجب خورد شدن اعصاب کسی نیستی هرگزززززززززniniweblog.com

از بس که تو خاااااااااانوووووووم و فهمیده و با ادبی قربونت بره مامان niniweblog.com ... واسه همینه که برای همه خواستنی و دوست داشتنی هستی بی همتای من  محبت بغل محبت ...

 

 

 

خیلی هم حرف گوش کن و تمیز و مرتب هستی و این برای همه تحسین برانگیز و جالبه  تشویقمحبتتشویق

 

 

 

 

 

 

 

 

خونه که باشیم و یا جایی هم که بریم زیبا , در کل خیلی حرف گوش کن و مؤدب هستی خوشگلکممممممniniweblog.com... اگه بگم این کار رو بکن , در بیشتر مواقع گوش میدی به حرفم و انجام میدیniniweblog.com, مثل اینکه دستاتو بیا بشورم زیبا , یا برو بیرون از اینجا ,  بشین  ,  پاشو , همه رو گوش میدی با ادب و نزاکت مامانی niniweblog.com ... و یا اگه بدونی چیزی کار بدیه اجازه و من رو ناراحت میکنه و یا نباید انجام بدی نه , یادت میمونه زیبا و تا حد امکان , البته به جز گاهی اوقات خندونک , سعی میکنی انجامش ندی و اگه یه وقت هم کار بدی بکنی چشمک , با اون لبخندای خوشگلی که با حالت عذرخواهی بهمون میزنی زیبا , معذرت میخوای و از دلمون در میاری مهربون من niniweblog.com, تازه با این کارت دلبری هم میکنی ای بلای زرننننننننننگ niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

 

غذا خوردنت , حتی دستشویی رفتنت , خیلی خیلی تمیزه niniweblog.com و من از این بابت خیلی خیلی خوششششششششحالم niniweblog.com ...

 

همه سختی های بچه داریخسته   و  شب بیداریها  و  کارهای ریز و درشتش متنظر با  داشتن و دیدن دختر بی نظیر و نازنینی همچون تو , از تنم در میره عزیز دردونه من niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

البته یه بدقلقی هایی هم داریا عروسک من niniweblog.com ,  اما خوب , آخه کدوم بچه ای هست که این چیزارو نداشته باشه niniweblog.com ...  مثلا تازگی میگی آب میخوام niniweblog.com و وقتی آب بهت میدم , یه کمی میخوری و بقیش رو میریزی روی زمین شاکی و همه جا رو خیس میکنی بدبو ... 

 

تا ازت غافل بشم niniweblog.com ,  قالی  توی آشپزخونه و  یا  روفرشی اتاق , خیس شده niniweblog.com...  اما قربونت برم من , اونقدر خوب و ماه و گلی محبت , که این چیزا جزء شیرینی ها و خوشمزگیهات حساب میشه niniweblog.com و اگه گاهی اوقات هم مامانی ناراحت بشه از دستت زیبا , حتما که تقصیر تو نیست و از کم طاقتی خودمه niniweblog.com ...

 

وگرنه تو بیسسسسست بیسسسسستی و حرف نداری نفففففففففففففففففففس من niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خونه هر کسی که بری , بی اجازه به وسایلشون دست نمیزنی نه , واسه همینم وقتی خونه خاله جونی که تازه عروووووس هم هستنننننننن میرفتیم زیبا , خیلی خانوم بودی و من رو اذیت نمیکردی به هیچ وجه niniweblog.com ...

توی خونشون ,  یا بغل عمو عزیز مینشستی متنظر ,  یا باهاش میرفتی توی اتاقاشون و یه چرخی میزدی و مشغول بودیniniweblog.com کلا خیلی به شوهر خاله خوب و مهربونت علااااااااقه داری niniweblog.com  و یه  " عمو عمویی "  بهش میگفتی که بیا و ببین niniweblog.com ,

 

 

 

خونه مامانی اینا , همش منتظر بودی که بیاد اونجا متنظر , درست مثل دفعه قبلی که تبریز بودیم زیبا , نمیدونم چه رازی هست که اینقدر دوست داری عمو عزیز رو niniweblog.com , البته ایشون هم خیلی خیلی بهت محبت دارن زیبا , و بچه ها هم که فرق بین محبت واقعی و ظاهری رو خییییییییلی خوب تشخیص میدن niniweblog.com و میفهمن که چه کسی محبتش از ته دل و واقعی هستش محبت و اینطوری بیشتر به سمت اون آدم جذب میشن niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

 

خلاصه که خونه خاله جونی گل و دوست داشتنیت بوس , خودت رو مشغول میکردی niniweblog.com و گاهی هم توی تراسشون مشغول بازی میشدی niniweblog.com ... و یا مینشستی روی زیر انداز و خوراکیهات رو میخوردی niniweblog.com و اینجوری بود که مامانی , از جانب فاطمه جون جونیش خیالش راحت بووووووووود دختر عاقل و باهوش من niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

در کللللللللللل که وقتی جایی بری , اصلا اهل دور زدن توی اتاق خوابهای خونه دیگران متنظر و ریخت و پاش کردن زندگیشون نیستی به هیچ وجه نه  , اهل شلوغ کاری و اذیت کردن بچه ها و صاحبخونه هم اصلا نیستی زیبا... چیزی هم جایی بخوای بخوری , خییییییییلی تمیز میخوری niniweblog.com و دستات هم کثیف بشه , اینور اونور نمیمالی اصلا گل من تشویق , و میاری تا بشورم دست کوچولوهای نازنازیت رو niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com " شکوفه زندگی ما هستی گل همیشه بهار مامان و بابا " niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com  قربون پفیلا خوردن دختر طلای خودم برمممممممممم من  niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یکی از خلقیات تو نازنین دخترم هم اینه کهههههه دوست داری جایی میری راحت باشی niniweblog.com... اولش که برسی جایی زیبا , دوست داری پیش خودمون یا افرادی که برات آشنا هستن بشینیniniweblog.com و تا جایی میرسیم , دوست نداری راه بیفتی و مدام بغل این و اون بری niniweblog.com ...

 

بعد از اینکه کمی نشستی زیبا , دیگه شروع میکنی به خنده و بازی و بغل کسی رفتن بغل , به خصوص اگه همبازی هم داشته باشی بیشتر بهت خوش میگذره niniweblog.com ... البته به شرطی که همبازیهات باعث آزار و اذیت تو نشنniniweblog.com ...

 

 

 

 

 

کلا که با همبازیهاتتتتتتتت داستان داریمممممممم اساسی .... niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

البته اغلب بچه ها به خاطر علاقه ای که بهت دارن محبت و اینکه دوستت دارن , ناخواسته اذیتت میکنن زیبا ... چونکه اکثرا بزرگتر از تو هم هستنniniweblog.com همش میخوان بغلت کنن ... یا محکم فشارت بدن ... یا لپهای قشنگت رو بکشن ...niniweblog.com ,  تو هم که اصلا این چیزها رو دوست نداااااریniniweblog.com... کلا یعنی اصلا خوشت نمیاد که کسی بهت گیر بده و بهت ور برهniniweblog.com... خوب جذاب و خواستنی بودن , این دردسرها رو هم داره دیگه عجقمممممم niniweblog.com بععععععععله خندونک ...

 

 

 

 

 

واقعا هم کمتر کسی پیدا میشه که دوستت نداشته باشه و نخواد بغلت کنه و یا بوس بوسیت کنه جون جونی مامان و بابا niniweblog.com ...

 

 

اما ناگفته نماند که این اخلاق خانوم خانوما به بابایی خوب و بی نظیرشون رفته وا niniweblog.com

 

والا  خندونک  ...

 

 

 

 

 

آخه خوب تو عشق مامان , دوست داری راحت و آزادائه , خودت راه بری و بازی کنی niniweblog.com

 

اممممما این میون متنظر , بچه هایی که یه چند سالی از تو بزرگتر هستن از بس دوستت دارن که مدام میخوان بغلت کنن بغل , و یا دستت رو بگیرن و راه ببرنت niniweblog.com ... اونم چه بغلی niniweblog.com ,  زورشون هم بهت نمیرسه متنظر, از شکمت میگیرن بلندت میکنن بدبو , داغونت میکنن در کل خندونک , گاهی که موقع بغل کردن زیبا , اونقدر بد فشار میدن شکمت رو که پمپرزت دیگه کم مونده باز شه اززززززز هممممممم خندونک ...

 

 

 

 

 

 

 

یه سری از بچه ها هم که فقط یه کمی از تو بزرگتر هستن niniweblog.com , و البته بعضی هاشون که دیگه دست بزن هم دارنniniweblog.com , گاهی نامردی نمیکنن و بهت میزنن شاکی , و باعث هم شدن که حتی از بعضی همبازیهای دیگه خودت هم بترسی متاسفانه niniweblog.com ... و از اونجا که همین کوچولوهای شیطون بلا , بارها اذیتت کردن niniweblog.com  و موقع بازی کردن و یا حتی وقتی که نشستی متنظر , یه دفعه و بی هوا بهت زدن , و یا محکم هول دادنت و خوردی زمین خطا , دیگه ازشون حسسسسسابی ترسیدی جیگر کوچولوی مظلوم مامان niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

البتتتتتته شاید این موضوع متنظر , بیشتر به این دلیله که همبازی هم سن و سال خودت , که بتونین با هم مسالمت آمیز بازی کنین زیبا , خیلی دور و برت نیست niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

حالا یه سری دیگه از بچه ها هم هستن که به خاطر دوست داشتنت محبت , لپهای نازت رو همش محکم میکشنniniweblog.comو حسسسسسسسابی دردت میاد niniweblog.com, از بس لپای خوششششگلی داری تو دختررررررررر niniweblog.com ... حالا بعد از کشیدن لپای نازت هم انتظار دارن تا براشون ذوق کنی خندونک و یا بری باهاشون بازی کنی و بری بغلشون niniweblog.com... تو هم که این وسط , علاوه بر اینکه دل خوشی از این گیر دادنها نداری niniweblog.com, دیگه از بس دردت اومده , اصلا نمیخوای حتی نزدیکشون بشی niniweblog.com و واهمه داری که مبادا کتک بخوری niniweblog.comو دیگه نمیدونی که , اونها دوستت دارن زیبا و از روی علاقه است این کارشون ماه منniniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امممممما خوب , یه سری بچه ها رو هم خیلی بهشون علاقه داریniniweblog.com و وقتی میبینیشون خیلی خیلی ذوق میکنی براشون niniweblog.com و مدام دوست داری باهاشون بازی کنی niniweblog.com ... این دسته از بچه ها , معمولا همونایی هستن که خیلی گیر بهت نمیدنniniweblog.comو بیشتراهل شیطنت و بازی کردن باهات هستن niniweblog.com...

 

 

مثلا زهرا جون , دختر گل عمو حسین مهربونت رو خیلی دوست داری محبت و عاشق بازی کردن باهاشیniniweblog.com... البته میونت با عمو حسین خوبت هم , خعععععععععلی عالیه ها niniweblog.com.... 

 

 

 

 

 

حبیب رو هم که پسر عموی گل شماست , خیییییلی دوست داری زیبا و باهاش بازی میکنی niniweblog.com... اسمش رو هم یه مدت یاد گرفته بودی و میگفتی : " ابیب " متنظر

 

 

 

نرگس سادات , دختر عمه خوشگلت رو هم خیییییییلی دوست داری و بغلش میریniniweblog.com و کلللللللی هم بهش لبخند میزنی زیبا ... سارا سادات , دختر عمه نازت رو هم دوست داری محبت و خیلی هم علاقه داری که بوسش کنی و کنارش میشینی محبت بوس محبت , فقط گاهی اگه لپات رو بکشه و دردت بیاد متنظر  و یا به تازگی که چنگت هم میزنهبدبو , کمی ازش میترسی و فاصله میگیری دیگه عزیزممممممممممممniniweblog.com...

 

 

 

 

 

 

 

از بچه های دوستامون هم که با اکثرشون خوبی و باهاشون خیلی رفیقی niniweblog.com .... فقط گاهی محمد مهدی , پسر کوچولوی شیطون و دوست داشتنی دوست گل و نازنینم زیبا , که فقط هم  6 ماه هم بزرگتر از شماست niniweblog.com , در حین بازی گاهی بهت میزنه و یا هولت میده و میخوری زمین niniweblog.com , و اینطوریه که اذیت میشی و بعضی وقتها حتی اونقدر دردت میاد که به گریه هم میفتی niniweblog.com و دیگه میترسی از اینکه بیاد طرفت دخترکمniniweblog.com...

 

 

 

گاهی هم هستی جون که 7 سالشه و دختر یکی از دوستای گل و مهربونمه زیبا , خیییییییلی محکمممممم بغلت میکنه و دلت رو فشار میده که حسسسسابی دردت میاد niniweblog.com ... 

 

 

 

 

 

 

 

ناگفته نماند که من دخالت زیادی در این بین ندارم niniweblog.com و سعی میکنم تا جایی که بهت آسیبی نمیرسه زیبا , از دور نظاره گر باشم متنظر , و عقیده دارم که بچه ها بالاخره خودشون با هم کنار میان niniweblog.com و با همین کشمکش هاست که بزرگ میشن niniweblog.com...  فقط ترسیدنت من رو کمی اذیت میکنه niniweblog.com که امیدوارم این همممممم به مرور و با بزرگ شدنت ,  کمرنگ ترررررر بشه نازنین دختر مامان niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

و این رو هم بگم که با وجود همه این اذیت شدنها  زیبا  باز هم هر دفعه , از دیدن تک تک همبازیهات کللللللللللللللی ذوق زده و خوشحال میشی niniweblog.com و عاشق بازی کردن با اونهایی , و وقتی میان خونمون کللللللللللی ذوق و شوق نشون میدی از اومدنشون  niniweblog.com ...

 

 

 

 

در کل تو بچه ها رو خیلی دوست داری niniweblog.com و خیلی دلت میخواد باهاشون بازی کنی niniweblog.com و از بودن کنارشون و بازی کردن باهاشون خیییییییلی لذت میبریniniweblog.com و کیفففففففففف میکنی وقتی دور و برت شلوغ باشه گل زیبای من  niniweblog.com ...

 

 

قربون تو دختر با احساس و خوش قلب خودمممممممم برممممممم الهی niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بغل فداااااااااای چشمهای گرد و نازت بشمممممممم من قشنننننننگمممممممم بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وقتی چیزی رو میبینی که خیلی برات جالبه و ذوق زده میشی niniweblog.com  ,  و یا وقتی از چیزی همچین تعجب میکنی تعجب , چشمای خوشگلت رو یه جوووووووور بامزه ای گرد میکنی , و بعدششششش هم میگی :   " اوه , اوه , اوه " niniweblog.com

 

و یا اگه یه وقت چیزی روی زمین بریزه , همینطور با تعجب میگی : " اوه , اوه , اوه " بغل ... 

 

 

 

 

 

اگه دستت یا پات جایی بخوره بدبو یا اینکه دست من , یه کم محکم به جاییت کشیده بشه متفکر همچین با یه تعجب و سوز و گدازی میگی "  آی , آی , آی " niniweblog.com ...  قربون تو دختر ناناز خودم برممممممممممم من niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

تازه یه چیز بامزه دیگه : دخملی برای بازی , میاد و می ایسته روی رون پاهای من  متفکر , حالا من اونقدر دردم میاد که نگوبدبو , اما جالب اینجاست که عوض اینکه من داد و بیداد کنم خندونک , دخملی چشماشو به حالت نیمه بسته جمع میکنه niniweblog.com و با یه ناله ای میگه  " آی آی " niniweblog.com... 

یه همین دخملی بانمکی داریمممممم ماااااااااااا niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حسسسسساااااااااابی هم کاری هستی دختر کوچولوی قششششنگ مامان و بابا niniweblog.com ... موقع سفره آوردن و یا جمع کردنش میدویی ها niniweblog.com ...  زیر سفره ای میاری , لیوان میاری , قاشق میاری , خلاصه حسااااابی کمک میکنی زیبا ... تا بخوام لباس بریزم توی ماشین متنظر , میای و دست به کار میشی بغل ...

 

 

تا ببینی چیزی روی زمین ریخته , میری جارودستی میاری و تمیز میکنی niniweblog.com ,  منم که بخوام تمیز کاری کنم زیبا , همون اول داوطلبی بغل و دست به کار میشی و اجازه به من نمیدی niniweblog.com ...

 

 

چند روز پیش , جورابهای بابایی رو برداشتی و بردی خندونک , میبینم داری باهاشون میز تلویزون رو گردگیری میکنی قه قهه .... از دست تو دختررررررررر niniweblog.com ...

 

قربون کمک کردن و این کار کردنت برم من  niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بوس عااااااشق بادوم هندی توی آجیلی و اینجا هم داری نووووش جون میکنی نفس من بوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تبریز که بودیم متنظر , گردش و پارک و شهر بازی هم زیاد میرفتیم niniweblog.com و حسسسسسابی کیف میکردی از دور زدن با ماشین niniweblog.com  و از راه رفتن توی پارک و شهربازیniniweblog.com

 

لذت میبردی ...

 

و همینطور تماشای بچه هایی که سوار وسایل بازی شدن رو خیلی دوست داشتی niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تقریبا غروب ها زیبا , میرفتیم پارک نزدیک خونه مامانی اینا niniweblog.com, کللللللللی راه میرفتی و این طرف و اون طرف رو نگاه میکردی niniweblog.com  و توی حال خودت بودی و ذوقی میکردی گل خوشششششبوی من niniweblog.com ...  بچه هایی که توی این وسایل بادی , بازی میکردن برات خیلی جذاب بودن niniweblog.com , اما اونقدر شلوغ بود و بچه ها همدیگر رو هول میدادن که تو کوچولوتر بودی و لای اونها گم میشدی عشششششق من niniweblog.com ...  بیشتر وقتها , با وسایل ورزشی توی پارک بازی میکردی و کللللللی میخندیدی و ذوق میکردی از سوار شدنشون niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

روز دختر هم زیبا , دایی جون گلت تو رو برد پارک متنظر و کللللللی با هم بازی کردین niniweblog.com و برات توپ و بادکنک هم خرید دایی جون مهربونتتتتتت niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یه روز هم با خاله جون اینا رفتیم شهر بازی نفسممممممم niniweblog.com ... اون روز هم خیلی برات جالب بود وسایل بازی اونجا niniweblog.com  ... اتفاقا ورودی یکی از وسایلهایی که برای سنت مناسب بود رو هم دادیم متنظر , ولی تو سوار نشدی دختر نازم متفکر ... فقظ دوست داشتی بایستی و تماشا کنی niniweblog.com و به بچه ها که جیغ و داد راه انداختن نگاه کنی عزییییییییییییز دلمممممممم niniweblog.com ...

 

 

 

اون روز هم کلی خوراکی niniweblog.com  و از این بادکنک بزرررررررگا خرید خاله جونی مهربونت برای تو دختر گلممممممممممم niniweblog.com,  و از اول تا آخر هم توپت و بادکنکت دستت بود و اصلا ولشون نمیکردی niniweblog.com...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یه شب هم  زیبا  ,  که بابایی گل و مهربونت تبریز بود  محبت  ,  همراه همدیگه رفتیم  پارک  بزرگ  و خاطره انگیز  " ائل گلی "   niniweblog.com   ,  به قول شوهر عمه شما که یه بار همراه ما اومده بودن تبریز ,  و به اونجا میگفتن  : " مزرعه ائل گلی " متنظر ...

 

 

 

 

اون شب هم شب خیلی خوبی بود niniweblog.com , جای همه دوستای گل و نازنینم خااااااالی بغل , کلللللللللی گشتیم و دور دریاچه قدم زدیم niniweblog.com ... آب توی دریاچه خیییییییلی برات جالب بود نازدونه مامان niniweblog.com و با یه ذوق و شوقی نگاهش میکردی که نگو ماه من niniweblog.com .... بابایی دوست داشت قایق سواری کنیم اما دیگه نشد niniweblog.com , شب بود و کمی هم هوا سرد بود niniweblog.com , بعد هم مامانی کار داشت و قرار بود بریم یه جایی زیبا ... واسه همین سوار قایق نشدیم niniweblog.com و قرار بر این شد توی سفر بعدیمون به تبریز و رفتنمون به ائل گلی , حتما قایق سواری کنیمممممممممممniniweblog.com...  انشاالله niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com " نفففففففففس منی تو عجقممممممممم " niniweblog.com

 

 

بوس " کنار دریاچه ائل گلی ایستادی فدای این چشمات بشمممممم من " بوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com "  اینم یه عکس دیگه از ماه شب چهارده مامان " niniweblog.com

 

زیبا " با  دورنمایی از امارت وسط  پارک ائل گلی " زیبا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com تو رویای شیرین و دوست داشتنی زندگی عاشقانه ما هستی نازنینم niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محبت  از بودنت , از حضورت , از داشتنت به خودم میبالمممممم و عاشقتممممم دخترم  محبت

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 زیبا  تو  " هدیه ای هستی "  زیبا

 

" که شاید خدا , بابت کاری که زمانی ... جایی ... وقتی که نمیدانم ... به من بخشیده است "

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

شکلک های یاهوشکلک های یاهوشکلک های یاهو  "  فقط میدانم که تو همه لطف خدایی برای من عزیزکم  " شکلک های یاهوشکلک های یاهوشکلک های یاهو 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com رفتی پارک سر کوچه مامانی اینا , واسه بازی خانوم طلااااااااااااا niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این عکست هم توی پارک یه کم تار شد زیبا ,

 

بغل محبت ولی آخه تو همه جووووووووره قشننننننننننگی محبت بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com فدای این زیر چشمی نگاه کردنت بشممممممم الهی niniweblog.com

 

niniweblog.com بهت میگم مامانی ژست بگیر , میخوای سر به سرم بزاری این کارو میکنیniniweblog.com

 

 niniweblog.comچقدر خوشمزه ای آخخخخخخخخخخخخخه  niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم یه ژست دیگه زیبا ,

 

niniweblog.com اختراعی خودت که میخوای اینطوری سر به سر مامانی بزاری فندق مامانniniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com یه گوللللللللللللللللله نمکی تو دختررررررررررررررر niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و اممممممما یه خاطره و چند تا عکس از " رفیق فابریکهای دخملی " خندونک در تبریز

 

این گربه ها , دیگه شناخته بودن شمارو خانوم خانوما niniweblog.com

 

خیلی بهشون علاقه داشتی زیبا , تا از در خونه مامانی اینا میومدی بیرون دنبالشون میگشتیniniweblog.com

 

اونا هم از خدا خواسته میدوییدن پیش تو جیگگگگگگگگگگگگگگرniniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.comهنوز هم از دیدن این عکسها کللللللی ذوق زده میشی عزیییییییز دلمممممم niniweblog.com

 

اینجا , یکی از گربه ها , اون طرف بود متنظر ,

 

داری دوستشون رو هم نشون میدی و دعوتش میکنی به جمعتون خندونک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com  آخیش , خیالم لاحت شد , این یکی هم اومد پیش دوستاش niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

البته چون همش نگران بودم که نکنه مریض بشی متنظر ,

 

خیلی نمیزاشتم بهشون نزدیک بشی و زود از کنارشون میبردمت niniweblog.com ,

 

بغل قربون این شجاعتت برمممممممممممممم من دخترمممممممممم بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وقتی که تبریز بودیم  زیبا" دو تا مناسبت "  داشتیم که برای من خیلی هم با اهمیت بود niniweblog.com ...

 

 

 

یکی از این مناسبتها متنظر , روز ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها بود زیبا که روز دختررررررررررررر هم نام گرفته niniweblog.com , و برای من که دختر نازنینی به زیبایی ماه niniweblog.com و به شیرینی عسل دارم niniweblog.com و در شهر قم هم زندگی میکنم متنظر , این روز برای من خیلی خاصصصصصص و دوستتتتتتت داشتنی بود niniweblog.com ...  دلم میخواست همچون سالهای قبل زیبا ,  پستی اختصاصی به مناسبت این روز محبت  ,  برای تو دختر بی نظیر و تو دل بروی خودم بغل , توی وبلاگت بزارم niniweblog.com که به خاطر مشغله ای که توی سفر تبریزمون داشتیم , دیگه فرصت نشد niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

اممممما با همین چند کلام کوتاه زیبا, میخوام بهت بگم که دخترم , تو برای من خیلی با ارزش و عزیزیniniweblog.com...

 

 

آنقدر با ارزش niniweblog.com , که تمام آرزوی من در درست به ثمر رسیدن تو خلاصه شده است niniweblog.comدر خوشبختی و سعادت و عاقبت به خیری تو محبتمحبتمحبت  ...

 

 

آنقدر عزیز niniweblog.com, که اگر کسی دلت را بشکند اجازه و یا با تو رفتار بدی داشته باشد اجازه, یا حرف نامربوطی به تو نازنینم نسبت دهد هیسگویا تمام وجود من آتش گرفته باشد نه ...

 

 

 

 

 

 

و بدان من همیشه عاشقانه دوستت خواهم داشت niniweblog.com  ,  و برای من تا بی نهایت , عزیز و با ارزش خواهی ماند دخترم niniweblog.com و هرگز بیمی به دل کوچک و پاکت راه نده زیبا , چرا که بعد از خدای مهربانی که همیشه و همیشه در کنارته زیبا , من همیشه باهاتممممم مامان niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

و اینکه همیشه به یاد داشته باش عزیزکممممممم زیبا , که ارزش وجودی دختر , بسیار و بسیار والاست niniweblog.com ...  دختر چون گوهری ناب و دست نیافتنیست که در دامن خانواده اش میدرخشد niniweblog.com 

قدر خودت را , قدر ارزش وجودیت را , اصالتت را , قدر نجابت و زیباییت را , همیشه و همیییییشه  بدان niniweblog.com و شاد باش و شاد , که خداوند تو را دختر آفریده niniweblog.com  و اینکه چه اندازه تو را دوستت داشته و دارد , و در نزد او ارزشمند هستی و عزیز niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همیشه طوری زندگی کن که از دختر بودنت , زن بودنت , پاک بودنت , نجیب بودنت , زیبا بودنت , خوشحال باشی و شاااااااااااکرniniweblog.com , و این شاکر بودن خیلی خیلی اهمیت دارد زیبا ,

 

و برای شاکر بودن نیز همین بس است که زیبا , فقط و فقط همانطوری باشی و آنطوری زندگی کنی که خدا دوست داردniniweblog.com,  

 

همین کافیست  محبتمحبتمحبت  ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دختر همان لبخند زیبای خداست به روی جهان هستی niniweblog.com ...

 

دختر یعنی لبخندی دلنشین , حتی در هجوم گریه ها  زیبا ,

 

دختر یعنی آرامش , حتی وقت بی قراری های مدام  متنظر  ,

یعنی عاشقانه ای هنگام غروب niniweblog.com ،
 

 

 

 

دختر یعنی تفسیر جمله ی  " دوستت دارم " ...  یعنی  خدا  زیباست niniweblog.com ،

و عجب نقاشی زیبا و بی نظیریست دختر niniweblog.com ...


دختر یعنی ...  دختر ، مادر ، معصومیت تا بی نهایت  .... محبتمحبتمحبت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.comniniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و " دومین مناسبتی " رو هم که اشاره کردم زیبا" روز 1 شهریور " بغل بود که تولللللللللد بهتریییییییییییییییین و خوش قللللللللللب تریییییییییییییین همسر روی زمین  niniweblog.com , و دوست داشتنی ترییییییییییییییییییییییین بابای دنیااااااااااااااستتتتتتتتتت niniweblog.com  ....

 

 

 

 

 

چقدر این روز رو دوست دارم عزیزمممممممم محبت , و برای من زیبا , دوست داشتنی و پر از خاااااااطره است niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

 

 

 

روز تولد تو زیبا , روز تولد عشق من است niniweblog.com ... روز تولد بهترین و عزیزترین فررررررررررد زندگی من niniweblog.com ...  چقدر حضورت در زندگی من مقدس است زیبا , و چقدر دوست دارم وجود زیبا و مهربان و دلنشینت را محبت , و چقددددددر عاشق زندگی کردن با تو هستمniniweblog.com ...  ازدواج با تو شیرینترین و بهترین اتفاق زندگی من است niniweblog.com ....

 

 

 

 

 

همیشه بابت خوشبختی که به من هدیه دادی از تو ممنونم خوب من niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

با اینکه میدانم آنگونه که باید نیستم خجالت , اما این را هم میدانم که تو همییییییییییییشه بهترین بودی برای منniniweblog.com... 

 

 

تو همیشه و همیشه , صبورترخوش قلب تر مهربان ترفداکارتر , باگذشت تر و در یک کلام بگویم که عاشقتر بودی مرد با احساس زندگی من niniweblog.com ... 

 

و از اینکه مردی واقعی , غیرتمند و نجیب , در کنار من و دخترم حضور دارد زیبا , خدای مهربانم را که همیشه لطف و رحمت بی پایانش شامل حالمان بوده است را شاکرمممممممممم niniweblog.com ....

 

 

 

 

به قول آهنگ وبلاگمون :  " خدایا دوستت دارم " محبتمحبتمحبت ...

 

 

 

 

 

 

خدایاااااااااااااا بابت داده و نداده ات ممنوووووووووووونمممممممممممممممم

 

شکلک های یاهوشکلک های یاهوشکلک های یاهو       شکلک های یاهوشکلک های یاهوشکلک های یاهو 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ریتم ضربان قلب من niniweblog.com ,

 

با تک تک نفس های تو دختر بی همتا و نازنینم زیبا ,

 

و بابایی مهربون و بی نظیرت تنظیم شده است محبت

 

 

 

 

ساده تر بگویم بغل :

 

ضربان قلب من  ,  هم ریتم نفسهای شماستتتتتتتتتتتتتتت عزیزانم niniweblog.com ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.comniniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

پی نوشت زیبا :

 

این پست به دلیل مشغله زیاد متنظر , با یک هفته تاخیر ارسال گردیده است niniweblog.com ... 

 

با یه همچین مشقتی پست میزارمااااااا  خندونک

 

یه همچین مامانی سخت کوشی هستم من  خندونک

 

 

 

 

 

 

 

 

دوستای گلم  زیبا , بابت لایکهاتون و بابت کامنتهای پرمهرتون بی نهایت ممنونم niniweblog.com و از اینکه این پست وبلاگمون اینقدر طولانی شد باید ببخشید دیگه خجالت و ممنونتونم که با چشمهای زیباتون , نوشته های من رو میخونید niniweblog.com و تحمل میکنید کم و کاستی هاش رو مهربونا بغلبوسبوسبوس

 

 

 

 

نظرات (39)

مامان باران
22 شهریور 94 21:01
20 ماهگیت مبارک فاطمه جون , از دخمل طلای من یک ماه بزرگتری
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون باران جونم ممنونم بابت تبریک و محبتتون خاله جون خوب و نازنینم ... خدا دخملی خوشگل و نازنازی شما رو هم براتون نگه داره دوست خوب من ... باز هم پیش ما بیایین , خوشحالم میکنین ... بووووووووووووس برای باران کوچولو و مامانی خوبششششش ...
مامان باران
22 شهریور 94 21:02
الهی , البته ناگفته نماند که جدیدا پرستارها بعضی هاشون نقش جلاد ها رو دارن ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
البته که توی هر قشری خوب و بد وجود داره و بین پزشک ها و پرستارا هم همینطوره عزیز دلم , اما بعضی هاشون واقعا رفتارشون شایسته نیست ... و به نظر من , بهتره که هر کسی در هر شغلی , وجدان کاری داشته باشه و کمی با مسؤولیت رفتار کنه , و یه کمی هم توی جامعه همه با هم مهربون باشیم , و با لطافت برخورد کنیم با همدیگه , خیییییییلی خوب میشه ... باز هم ممنون از حضورت و کامنتهای خوبت در وبلاگ ما عزیزم , منتظر حضور دوبارت هستم دوست گلم ....
آجی
23 شهریور 94 1:15
عزیزم چقدر بزرگ شده , خانم شده , چه تیپی فاطمه دوست دار محیط زیست , در حال غذا دادن به پیشی مامان دخمل بلا ، دخمل طلا رو ببوس
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام آجی جون گل و مهربون نازنین زینب خوشگلم قدم خواهر جون کوچولوت مباااااااااارککککککککک عزیز دلم .... خیلی ممنونم از کامنت پر مهر و محبتت عزیزم ... این پیشی ها که دیگه عاششششق فاطمه شده بودن ... فاطمه واقعا هم دوست دار محیط زیسته , هر جا زباله ای ببینه , برمیداره میبره تا بندازه توی سطل , از بس تمیزه این خانوم خانومای ما دیگه ... بوووووووووووووس برای آجی زهرا و نازنین زینب دوست داشتنی ما ...
اورانوس
23 شهریور 94 5:38
بیست ماهگيت مبارک فاطمه جون ، به وبلاگ منم بیاین , خوشحال ميشم
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام اورانوس عزیز و نازنینم ممنونم عزیز دلمممممممممم بابت تبریک و محبتت ... حتما در اولین فرصت میام پیشت دوست خوب من ... باز هم بیا پیشمون عزیزم , خوشحالم میکنی گلم ...
مامان لیلی
23 شهریور 94 15:11
سلام زهرا جونم ... خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فاطمه جونم چطوره؟؟؟؟؟؟؟ الهی من فداش بشم ... 20 ماهه شدنش هم مبارک باشه الهی ..... الهی که همیشه سلامت باشه , واااااااااااااااااااای چه عکسایی .... چه بامزه خونه ی خالش , اون گوشه کنار مبل وایستاده .... الهی من فداش .... مظلوم خاله .... میگممممممممممممممممممم حسابی تبریز دلبری کرده هاااااااااااااااااااااا ... ای جان , حرف زدنشو .... خداروشکررررررررررررر که بچمون این همه حرفهای قشنگ و بامزه یادگرفته و دلبری میکنه برای همه ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااامممممم مامان لیلی گل و نازنینم , مامانی مهربون آنیتای خوشگلم ما خوبیم عزیز دلم , خداروشکر .... , فاطمه جونی هم خوبه عزیییییییییزم , خیلی ممنونم که جویای حال ما هستی دوست با وفای من ... و باز هم ممنونم بابت تبریک و دعای خیرت و کامنتهای پر از مهر و محبتت گلم ... خوشحالم که عکسهای فاطمه جونی رو دوست داشتی عزیزم , آره واقعا , حسسسسسسسسابی دلبری میکنه خانوم خانوما ... , بله , تازگی ها خیلی بامزه تر شده و کللللی کلمه داره یاد میگیره پشت سر هم , البته با وجود اینکه فاطمه جونی ما , توی خونه خیلی کلمات مختلفی میگه و فعالیتهای جالب و جذابی داره , ولی توی جمع خییییییلی کم رو , خجالتی و کم حرفه , مگه مدتی توی جمعی باشه و باهاشون حسسسسسسسابی اخت بشه , البته به تازگی خیلی بهتر شده و بیرون از خونه بیشتر صحبت میکنه , فکر کنم رفته رفته بهتر بشه .... انشااالله ... باز هم ممنونم لیلی عزیزم بابت لطف و محبتت نسبت به ما ... دوستتون دارممممممم و میبوسمتون ...
مامان لیلی
23 شهریور 94 15:14
ای جان , چه با پیشی ها نشسته و بهشون غذا میده .... فدای اون قلب مهربونت فاطمه جون , آخی تب داشته ... وای آمپول رو چرا اینطوری زده ..... خوب بابا آدم بزرگشم میخواد آمپول بزنه یه کم هول و ولا داره , حالا چه برسه به این بچه های معصوم .... اصن مردم باید آموزش ببینن برای رفتار با کودک .... یه آموزشگاهی , یه چیزی بذارن برای این جور آدما .... درهرصورت خداروشکر که تبریز , حسابی بهتون خوش گذشته و شاد بودید ... ببوس گل دختر نازت رو , راستی برو خصوصی .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
باز هم ممنونم بابت حضورت و کامنتهات لیلی جان عزیز و مهربونم ... فاطمه جونی ما که خیلی به حیوانات علاقه نشون میده , حتی توی تلویزیون هم , پرنده و یا هر حیوونی میبینه , ذوق زده میشه , رفتار با کودک که خییییییییلی مهمه , اما کیه که اهمیت بده خواهر جون ... قربون لطف و محبتت عزیز دلممممممممم ... بووووووووووووووووووس برای آنیتای خوشگلم و مامانی مهربونشششششش ... بابت کامنت خصوصیت هم ممنووووووووووووووونم عزیزممممممممممممم ...
مامانی و بابایی دخمل طلا
23 شهریور 94 16:08
فاطمه جون 20 ماهگیت مبارک عزیزم
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااااااممممممم مامانی گل و مهربون حلما جونم ممنووووووووونم عزیز دلم بابت تبریکت و محبتت ... خوشحالم که بعد از مدتها کم پیدا بودن , دوباره اینجا میبینمت دوست خوب و نازنینم ... باز هم منتظرت هستم , خوشحالم میکنی گلم ... , بوووووووووووووووووس برای حلمای گلم و مامانی خوبشششششش ... راستی بابت کامنت خصوصیت هم ممنونم عزیز دلم ... دوستتون دارمممممم ...
مامان هانیه
23 شهریور 94 17:32
سلام خوشگل خاله 20 ماهگیت مبارک عزیزم ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااااامممممم مامانی گل و مهربون مهدیا جونم ممنونم خاله جونی مهربون بابت محبت و تبریکتون دوست خوبم خوشحالم که اومدی پیشمون و کامنت گذاشتی .... باز هم منتظر حضور صمیمانت هستم عزیزم ...
مامان فتانه
23 شهریور 94 18:29
عزییییییزم دخمل ناااااز ... انشاالله همیشه صحیح و سالم باشی و دیگه هیچ وقت مریض نشی خوشگل خانووووم ... عکسها هم که مثل همیشه عالیییییییی ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااام مامانی گل و نازنین آیلین جون خوشگلم قربون لطف و محبت همیشگیت عزیزم ... , خیلی ممنونممممم عزیز دلم بابت دعای خیرت , انشاالله که همه بچه ها , همیشه سالم و سلامت و خوشحال باشن ... خوشحالم دوست خوب من که از عکسها خوشت اومده ... بوووووووووووووووووووووس برای آیلین جون عزیزم و مامانی مهربونششششششش ...
آجی
24 شهریور 94 11:17
سلام عزیزم سپاس از حضورت
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام آجی جون مهربون نازنین زینب جونم قربون محبتت دوست خوبم ... منم ممنوووووونم از حضور همیشگیت و لطف و محبتت نسبت به ما عزیز دلم ... میبوسمت ...
هدیه
24 شهریور 94 14:48
سلام مامان خانمی گل حالتون چطوره ؟ امیدوارم که حالتون خوب باشه ... چه قلم زیبایی دارین و بابت این همه احساس زیبا بهتون تبریک می گم ... درسته از حوصله و صبر من خالی بود تا انتها بخونم , اما تا جایی که تونستم خوندمش و واقعا زیبا بود و از همه مهمتر کوچولوی نازتون که خدا حفظش کنه براتون قدر این لحظاتتون رو بدونید و از خدا براتون دنیا دنیا آرامش رو خواستارم درضمن مرسی از اینکه به کلبه درویشی منم سر می زنید دوستم , از لطفتون بسیار سپاسگذارم
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااممممم هدیه جان گل و مهربونم ما خوبیم عزیز دلم , ممنوووووووونمممممم که جویای حالمون هستی دوست خوبم ... شما لطف دارین نسبت به نوشته های من عزیزم ... , خجالتم میدین , ممنونممممممم از لطف و محبت همیشگیت و دعای خیر و قشنگت دوست نازنینم ... من هم برات بهترینها رو از خدای خوبمون خواستارم عزیز دلم ... منم خوشحااااااااالم که میای پیشمون عزیز دلم و باز هم منتظرت هستم گلم ... میبوسمتتتتتتتتتتتت ...
مامان فرهام
24 شهریور 94 16:08
واااااااااای خانوم طلا , مثل هميشه خوشگلی عزيزم 20 ماهگی دخمل بلاتون مبارک باشه خانومی كلی مااااااچ واسه روی ماه عسلی
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااااااااممممممم مامانی گل و نازنین فرهام جونم ممنونمممممم دوست مهربونم از لطف و محبت همیشگیت نسبت به فاطمه جونی ما ... و باز هم ممنون بابت تبریک و توجهت عزیز دلم ... بوووووووووووسسسسسسس برای فرهام جون عزیزم و مامانی خوبشششششش ...
mahtab
25 شهریور 94 13:31
سلام دوست خوب و مهربونم رسيدنتون بخير ، هميشه به سفر و شادی ، مبارکه 20 ماهه شدن خانوم گلتون ، خيلی خانومه و دوست داشتنی ، انشاالله هميشه در کنار هم خوب و خوش و سلامت باشيد .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااامممممم مهتاب جان عزیزم , مامانی گل و مهربون علیرضا کوچولو ممنونمممممم عزیز دلم , سلامت باشی گلم ... خوشحالم که باز هم اینجا میبینمت دوست باوفای من ... , کللللللللللللی دلم واست تنگ شده بود عزیزم ... و باز هم ممنونم دوست مهربونم بابت تبریک و دعای خیرت , و لطف و محبت همیشگیت نسبت به فاطمه جونی ما ... من هم بهترینها رو برای شما از خدای مهربونمون خواستارممممم ... بوسسسسسسسس برای علیرضا کوچولو و مامانی خوبششششش ...
ستاره
25 شهریور 94 21:19
سلاااااااااااااام خوبین عزیزم ؟ 20 ماهگیت مبارکککک دخمل گل و نازنین ... انشاالله 20 ساله بشی و عمری با عزت و سعادتمند داشته باشی ... قربون این ژست و اداهات برم من خاله جون ... دندونهای جدیدت مبااااارککککککککککککککککککک ... این پرستارا که دیگه هیچی , بعضی هاشون شمرو جواب کردن وای چقدر سر کار گذاشتناش باحال بود خخخخخخ ایوووول ... دخملی باهوشه دیگه , مامانی فکر کردی می تونی حواسشو پرت کنی , بالاخره باید بره کنجکاویش رو انجام بده , ولی عجب نقشه ای بودا برای رسیدن به شومینه ... قربون حرف زدنات بشم من عزیز دلم ... به به , میبینم که فرانسوی هم بلدی , آفرین مامانی با سواد رو نکرده بودیا قربون دعا خوندن و نماز خوندنت بشم من عزیزم , واسه خاله هم دعا کنی ها , یادت نره عزیزم ... بچه ها توی این سن , صحبت کردن با تلفن رو دوست ندارن , فقط گوش میکنن , خواهر زاده منم همین طوری بود دق میداد منو ... میگما زهرا جون , خوب این مؤدب بودن فاطمه جون , به خاطر اینه که از اول اگه کار اشتباهی انجام داد , خوب بهش متذکر شدی دیگه ؟؟ غیر از اینه ؟؟ این که همه چیز رو این قدر خوب رعایت میکنه , دستشو به جایی نمیزنه و کلا رعایت میکنه , خوب بهش از بچگی یاد دادی , آره ؟؟؟ اون قضیه آب هم طبیعیه , چون بچه دختر خاله من و خواهرزاده منم همین طور بودن , آب میگرفتن میخوردن , باقیش رو وقتی غافل میشدی , لیوان رو برعکس میکردن میریختن روی زمین این که بی اجازه به وسایل کسی دست نمیزنه , اینا همش رو از قبل تذکر دادی ؟؟ آخ آخ بچه ها که دیگه نگو , یه کوچیکتر از خودشون که میبینن , حسابی دیگه میخوان بچلونن بچه رو خخخخخخخخ , ولی رو پای تو رو خوب کاری میکنه ها فاطمه جون بیشتر مامان رو اذیت کن انشاالله که همیشه به شادی و گردش باشه عزیز دلم ... چه رفیقای خوشگلی هم داشتا , چقدر باحال بودن , منم از گربه خوشم میاد , البته در حد نگاه کردن بعضی هاشون که ملوسن ... چقدر خوبه که نمیترسه ... انشاالله همیشه خوب وخوش و شاد و سالم و سلامت و سعادتمند باشید عزیز دلم ... ببخش که طبق معمول پر حرفی کردم دوستت دارم و فاطمه جون گلم رو ببوسسسس
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااامممممم ستاره جون گل و نازنین و مهربونم , مامانی خوب جیگگگگر خاله ما خوبیم عزیز دلم , ممنون که همییییییشه جویای حالمون هستی و اینقدر باوفایی خواهر جونم ... و باز هم ممنووووووووووووووووون بابت این همه توجهت , تبریکت , و لطف و محبتت نسبت به من و فاطمه جونی و مطالب وبلاگمون ... به خدا راضی نیستم , با این حال و بارداریت , بیای و این همه کامنت بزاری و پستهای طولانی من رو تا به آخر بخونی مهربون ... راستش راجع به سوالاتی که کردی باید بگم که , من از همون ابتدا سعی کردم که مرتب و تمیز بودن و حرف گوش کن بودن رو , با رفتارم به فاطمه جونی یاد بدم , و از خونه خودمون هم شروع کردم , نه اینکه صبر کنم وقتی میریم جایی تازه بگم که این کار رو بکن یا این کار رو نکن , تازه اونجا بخوام یادش بدم که بشین بخور و یا ریخت و پاش نکن , سعیم بر این بود که همه رو توی خونه خودمون , در آرامش و با یه روش متعادل و نه خیلی سختگیرانه و عملی یاد بدم , چون بچه ها با دیدن عملی یه چیز , بیشتر تاثیر میگیرن تا با گفتن و تذکر دادن مداوم ... , اما خوب این میون , فاطمه جونی ما هم خداییش بچه ای بود که پذیرشش بالا بود و هست خداروشکر , و همیشه میپذیرفته این چیزها رو , بعضی بچه ها رو شاید اگه همین رفتار رو باهاشون انجام بدی , باز هم جواب نده و کار خودشون رو بکنن و به قولی دل به کار ندن , اما خوب فاطمه جونی ما , تا جایی که فقط گاهی اوقات نخواد به عمد لجبازی کنه و یا اگه مریض و عصبی نباشه , خیلی بچه ای هست که زود یاد میگیره و میپذره از آدم اون رفتار یا حرف رو , و مهمتر اینکه دیگه یادش هم میمونه , انشاالله که بعدها هم این اخلاقش ادامه دار باشه ... , به هر حال بچه ها توی هر سنی , خلقیات خاص خودشون رو پیدا میکنن , گاهی آرومن , گاهی به شدت شیطون ... گاهی بهانه گیرن , و گاهی خیلی خوب و سر به راه ... گاهی خیلی حرف گوش کن و گاهی خیلی لجباز ... توی سنین مختلف و یا حتی هر ماه , متفاوتن ... , خود فاطمه جونی هم , از روز اول , هر ماه و هر سنی , یه اخلاقی داشته و مدام متغیر بوده کاراش , من هم امیدوارم این روند خوب فاطمه جونی , ادامه دار باشه همیشه و همینقدر حرف گوش کن و تمیز و مرتب باشه و هرگز لجبازی نداشته باشه ... , ببخش عزیز دلم که توضیحاتم طولانی شد , کلا من استعدادهام رو رو نمیکنم به این زودی , فیلسوف هم شدم جدیدا , باز هم خیییییییلی ممنووووووونممممم ستاره جونم بابت این همه لطف و محبتت و دعاهای خیرت عزیز دلم ... من هم بهترینها رو برای تو دوست خوبم از خدای مهربونمون خواستارم .... بووووووووسسسسس برای ستاره جون خوب و گلم و کوچولوی تو راهیش ...
مامان دو تا فرشته ناز
26 شهریور 94 3:45
سلام گل خاله فاطمه جون عزیزم بیست ماهگیت مبارک . ده روز از حنانه من بزرگتری ... انشاالله عاقبت بخیر بشین
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون فاطمه جون و حنانه جون عزیزم ممنووووووووونممممممم خاله جون بابت محبت و تبریکتون ... خدا دختر کوچولوهای خوشگلت رو برات حفظ کنه عزییییییییزمممممم ... و بابت دعای خیر و قشنگت هم الهی آمین ... بوووووووووسسسسسس برای فاطمه جون و حنانه جون خوشگلم و مامانی خوووووووبشون ....
˙·٠•●♥مامان و بابای علی♥●•٠·˙
26 شهریور 94 18:38
سلام دوست نازنین و عزیزم چه عکسهای قشنگی , به به ... چقدر احساسی و زیبا نوشتید ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااااممممممم مامانی گل و مهربون علی کوچولو و ضحا جونممممم ممنوووووونممممم دوست خوب من بابت لطف و محبت همیشگیت ... خوشحالم که عکسها رو دوست داشتی عزیز دلم ... شما به نوشته های من لطف دارین دوست گلم , خجالتم میدی ... دوستتون دارم و میبوسمتون ...
یه دوست
26 شهریور 94 18:51
سلام دوست خوبم چقدر زیبا و با احساس بود پستتون ... واقعا لذت بردم ... به خاطر زیبایی قلمتون , طولانی بودن پستتون اصلا احساس نمیشه ... ما که از خوندنش خوشحال میشیم و لذت میبریم دوست گلم ... واقعا آفرین به این حوصله و احساس پاک , که با همچین وسواس و دقتی , و به این زیبایی برای گل دخترتون مینویسید ... خدا قوت ... التماس دعا ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست خوب و مهربونم خیییییییلی ممنووووووونممممم بابت این همه توجه و لطف و محبتتون ... واقعا نوشته های من قابل این تعریف و توصیفات نیست دوست گلم , همش نظر لطف شما دوستای خوب منه , خجالتم میدین , خوشحالم که نوشته های من مورد توجه و پسند دوستانم واقع شده , و خسته کننده نبوده براتون دوست عزیزم ... باز هم منتظرتون هستممممم دوست خوب من , خوشحالم میکنین با حضورتون و کامنتهای پر مهرتون ..
محجوب بانو 💟
26 شهریور 94 22:49
سلام عزیزم 20 ماهه شدن گلـــــــــــــــــــــــــــــــــــ دخترتون مبارک باشه , انشالله 120ساله بشه , خیلی خیلی خوشحالمون کردی که اومدی پیشمون انشاالله دختر گلتون همیشه سلامت باشه باز هم منتظر حضور سبزتون هستیم
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام محجوب بانوی عزیزم , مامانی گل و مهربون فندق کوچولوی تو راهیمون ممنوووووونمممممم عزیز دلم بابت تبریک و محبت و دعاهای خیرت ... من هم خوشحالم که میای پیشمون و بهمون سر میزنی و کامنتهای پر محبت میزاری دوست خوب من ... باز هم منتظرت هستمممممم عزیزم , خوشحالم میکنی ... دوستت دارم و میبوسمت دوست گلم ...
مونا
26 شهریور 94 23:18
سلام ممنون بهم سر زدی . چه دختر نازی داری . 20 ماهه شدنش مبارک ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااامممم مامانی گل و مهربون علی کوچولو و باران جونم منم ممنووووونممممم از حضورت و کامنتت در وبلاگ ما دوست خوبم ... قربون لطف و محبتت , و باز هم ممنون بابت تبریک صمیمانت گلم ... بوووووووسسسسس برای علی کوچولو و باران جونم و مامانی خووووووبشون ...
مامان فرهام
27 شهریور 94 13:45
عزيزم مرسی كه اومدی پيش ما , فدای تو و دختر نازت شما هم با افتخار لينک شدين مهربونم !!! ناز دختر عسلی رو ببوس از طرفم
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااامممم مامانی گل و مهربون فرهام کوچولوی عزیزم قربون لطف و محبتت عزیز دلم , من هم خوشحالم از اینکه همیشه میای پیشمون و بهمون سر میزنی گلم , ممنوووووونمممم بابت لینکت دوست خوب من , منم میبوسمتون عزیییییییییییزممممممممم ..
محجوب بانو 💟
27 شهریور 94 15:28
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
یه عااااااااااااااااااااالمه بوسسسسسسس برای محجوب بانوی گلم و کوچولوی تو راهیش ...
نیکتــــا
27 شهریور 94 18:20
20 ماهگیـــــــت , با تأخیر , بسیار مبـــــارک فاطمـه جـون
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام نیکتا جون گل و نازنینم ممنووووووونممممم عزیز دلم بابت تبریکت و محبتت ... بوووووووووووسسسسس برای نیکتا جون عزیییییییییزم ....
sima
27 شهریور 94 20:22
انسان به سه بوسه نکمیل میشود : بوسه ی مادر که با آن پا به عرصه ی خاکی میگذاری ، بوسه ی عشق که یک عمر با آن زندگی میکنی ، بوسه ی خاک که با آن پا به عرصه ی ابدیت میگذاری
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااااممممم سیما جان عزیز و گلم ممنوووووونممممممم بابت کامنت زیبات و حضورت در وبلاگ ما دوست من ... باز هم منتظرت هستم عزیزم , خوشحالم میکنی گلم ...
مامان گل پسر
29 شهریور 94 8:16
بيست ماهگيت مبارک باشه عزيز دلم ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلامممممم مامانی گل و مهربون عرفان جون عزیزم ممنوووووونمممممم عزیز دلم بابت تبریییییک و محبتت ... خوشحالم که اومدی پیشمون گلم ... باز هم منتظرت هستم دوست خوب من ...
مامان گل پسر
29 شهریور 94 8:19
توی پستتون خوندم كه يه سفری داشتين به تبريز . انشاالله كه هميشه به خوشی و سفر و سلامتی ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
بله عزیز دلم , تبریز بودیم اخیرا ... عروسی خواهرم رفته بودم ... آخه من اصالتن اهل تبریز هستم , امممما قم زندگی میکنم ... ممنووووونممممم بابت دعای خیر و زیبات دوست مهربونم ... میبوسمت عزیزم ...
مامان لیلی
29 شهریور 94 13:29
سلام زهرای نازم ... خوبی ؟؟؟ دختر گلم چطوره ؟؟ عزیزم وبلاگ آنیتا اوایلش توی پرشین بلاگ بوده , من کم کم دارم میارمشون توی نی نی وبلاگ ... برای همین برای شما میزنه آپ کردم .... عزیزمی قربونت برم ... شما آی کیوی خیلی خیلی زیادی داری فدات شمممممممممممم ... ببوس گل دختر نازت رو .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام لیلی جان عزیز و گلم , مامانی مهربون آنیتای خوشگلممممم ما خوبیم عزیز دلم , دخملی هم خوبه خداروشکر ... ممنون که جویای حالمون هستی دوست گلم ... پس قضیه از این قرار بوده , ممنون از توضیحت عزیییییییییز دلمممممممم ... نه بابا , آی کیو کوجا بود دختررررررررررر ... بوسسسسسسسس برای آنیتای جیگرم و مامانی مهههههههربونششششش ...
پگاه مامان آرتين
29 شهریور 94 15:27
سلام به مامان و دخترگلش . مباركه عسلم . خوش اومدين
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااااامممممم پگاه جان عزیزم , مامانی گل و مهربون آرتین جونم ممنونممممممم بابت تبریکت دوست خوب من ... سلامت باشی مهربون ... خوشحالم باز هم اینجا میبینمت عزیز دلم , میبوسمتون ...
مامان هانیه
29 شهریور 94 16:51
سلام دوست جونم ببخشید که دیر جواب دادم . هنوز متنم کامل نشده بود , به خاطر همین رمز داشت , ولی الان یکیش کامل شد و رمزشو برداشتم ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون مهدیا جونم ممنونمممممممم عزیز دلم که اومدی پیشمون ... در اولین فرصت بهتون سر میزنم دوست خوب من ... بوووووووووووسسسسسس برای مهدیای عزیزم و مامانی خوبشششششش ...
آجی
29 شهریور 94 18:38
سلام . خصوصی
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام آجی زهرای مهربون نازنین زینب جون ممنونم بابت رمز و اعتمادت عزیز دلم ...
مامان زهرا
29 شهریور 94 20:31
سلام عزیزم 20ماهگیت مبارک باشه گلم . انشاالله همیشه شاد و سلامت باشین و به شادی و تفریح ... الهی فدات بشم که تو اینقدر نازی و وروجک شدی که مامان و بابا رو میزاری سرکار , آفرین به تو عزیزم . سر نمازات هم ما رو دعا کن خوشگل ... خانوم گل رو ببوس ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون سلاله جون عزیزم ممنونمممممممم دوست خوب من بابت حضورت و کامنت پر از مهرت ... و باز هم ممنون بابت تبریک و دعای خیر و زیبات عزیز دلم ... محتاجیم به دعا عزیزمممممم ... بوسسسسسسسسس برای سلاله جون خوشگلم و مامانی خوبششششششش ...
مامان گل پسر
30 شهریور 94 10:31
سلااااااااااااام عزيزم . نه بابا . نه گلم . نه جانم . اتفاقا خيلی هم خوشحال ميشم كسی رو بخندونم . اصلا اين پست رو نوشتم كه بخنديم . چون من خودمم هر وقت يادم ميفته اون تق تق افتادن دومينو و قيافه ی خشن و بهت زده ی عرفان رو , خنده ام ميگيره . خيلی هم دوست دارم كه به وب ما سر ميزنيد . در ضمن من يه دوستی دارم به اسم نازنين كه خيلی بی جنبه است , اما من مثل اون بی جنبه نيستم و معمولا دوست دارم در وب حرفهای كل كلی و شوخی بزنم تا حرفهای جدی و خشک . (قابل توجه نازنين كه ازش تعريف كردم )
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااااااامممممم مامانی گل و نازنین عرفان جونم چقدر خوشحاااااااااال شدم از حضورت در وبلاگ ما دوست خوب من ... انشاالله که عرفان جونم همیشه خوشحال باشه و بخنده .... قربون محبتت عزیزم , ممنونم که زحمت کشیدی و اومدی پیش ما و کامنت گذاشتی گلم ... و همینطور خوشحالم که ناخواسته باعث ناراحتیتون نشدم عزیزم ... نازنین جون هم حتما که مثل اسمش نازنینه ... انشاالله دوستی هاتون همیشه پابرجا و لبهاتون همیشه خندون و دلهاتون شاد باشه عزیز دلمممممممم .... میبوسمت دوست خوب من ...
مامان گل پسر
30 شهریور 94 10:36
ميگم من چرا اينقدر بهت علاقه مند شدم , پس بگو ديگه , تو اصالتا تبريزي هستی . ايول , ايييييينه . از آشنايی باهات خوشحالم . ميگم اين تبريزی ها چقدر ماه هستن ؟؟؟؟؟؟ مگه نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فدات بشم . خوشا به سعادتت كه در جوار حرم خانم معصومه زندگي ميكنين , من چند باری اومدم قم... سفر آخری كه سال قبل به قم داشتيم , خيلی عوض شده بود و آسانسور اينا گذاشته بودن حرم , خيلی جالب بود برام . هر وقت رفتی حرم , سلام منو به خانوم حضرت معصومه برسون , و بگو گوشه چشمی هم به من بكنه ... قرررررربانت ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
بهههههههههههههههله دیگه , منم تبریزی هستم عسیسم قربون محبتت عزیز دلم , منم خوشحالم از آشناییت دوست گلم ... ماهن آقا , ماااااااااااااااااااااااااااااه ... , البته به جز بنده حقیرا عزییییییییییزمممممممممممم ... بله خداروشکر , این چند سال اخیر خیلی پیشرفتهای زیادی داشته شهر قم ... من هم از خیلی ها شنیدم که توی سالهای اخیری که اومدن قم , خیلی متعجب بودن از تغییرات و گسترش شهر قم و امکانات ایجاد شده اخیر ... , خوب این چند ساله برای رفاه حال زائرین , امکانات زیادی گذاشتن توی حرم و دارن گسترش میدن فضای حرم رو .... , خیلی هم شلوغ تر شده حرم و جمکران نسبت به قبل , و زائرای بیشتری هر ساله دارن میان قم ... قربون حضرت معصومه و آقا امام زمان برم که همه با عشق به بی بی و آقاست که میان به زیارت ... تشریف بیارین در خدمت باشیم عزیز دلم , اگه قابل باشم چشم , حتما دعاگوتون هستم دوست خوب من ... میبوسمت عزیزمممممممممم ... راستی ببخش که جواب کامنتهات دیر شد گلم , دیگه بچه داری هست و کمبود وقتش ...
مامان نیکا
30 شهریور 94 23:25
سلام خاله جون 20 ماهگیت مبارک , انشاالله همیشه سلامت باشی
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااممممم مامانی گل و مهربون نیکا جونم ممنوووووووونمممممممم خاله جون مهربوووووونم بابت تبریکت و دعای خیرت ... بوووووووووووووسسسسسسسس برای نیکا جونم و مامانی گلششششش ... دوستتون دارم ...
مامان گیسو جون
31 شهریور 94 23:38
سلام عزیزم خوبی ؟ مشخصه خیلی تبریز خوش گذشته الهی شکر , الهی همیشه شاد یاشید و سلامت , الهی دیگه هیچ وقت مریضی عزیز خاله رو نبینی , راستی تولد همسرت هم مبارک , الهی هیشه خوشبخت باشید ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااممممم مامانی گل و مهربون گندم جون و گیسو جونم ما خوبیم عزیز دلم , خدا رو شکر ... تبریز که جای شما خیلی خالی بود دوست نازنینم ... ممنوووووووونممممم بابت کامنت پر از محبتت , و بابت دعاهای خیر و تبریکت عزیز دلم ... بوسسسسسسسسس برای گیسو جون و گندم جون و مامانی خوووووووووووبشون ...
ايليا جون
3 مهر 94 11:43
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون ایلیا جونم ممنونم از حضورت و کامنتت در وبلاگ ما دوست خوب من ... باز هم بیا پیشمون , خوشحالم میکنی عزیزم ...
محجوب بانو
4 مهر 94 14:42
سلام عزیزم بوی بهشت ما بعد از مدتها آپ شده , خیلی خیلی خوشحال میشیم بیای پیشمون و برامون نظر و لایک بذاری , منتظرت هستیم , نظر یادت نرررررررررررررررررره
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام محجوب بانوی عزیز و مهربونم , مامانی گل کوچولوی تو راهیمون خوشحالم عزیز دلم که باز هم وبلاگت رو آپ کردی و از احوالت باخبرمون کردی ... در اولین فرصت میام پیشتون دوست خوب من ... میبوسمت ....
مامان آنیسا
5 مهر 94 9:37
20 ماهه شدنت مبارک خوشگل خاله , خیلی عکسات ناز شده
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون آنیسا جونم ممنونممممممم خاله جون مهربون بابت تبریکتون ... قربون لطف و محبتت دوست خوب من ... خوشحالم که اومدی پیش ما عزیزم .... باز هم منتظرتون هستییییییممممممم دوست گلم ....
منتظر لطف خدا
5 مهر 94 17:51
ای جونم , ان شاالله خدا حفظش کنه , چه عکسهای قشنگی , 20 ماهگیت مبارک ای گل ناز کوچک ممنونم که اومدی عزیزم ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست گل و نازنین و مهربونممممم ممنونممممم عزیز دلم بابت محبت و تبریک و دعای خیرت ..... منم خوشحالم که اومدی پیش ما دوست گلم ... باز هم منتظر حضورت در وبلاگمون هستم عزیز دلم ... میبوسمت ....
مامان دخملی ها
6 مهر 94 9:43
عزیزم نظر قبلی رو می خواستم خصوصی بفرستم , اگه نشده لطف کنید پاکش کنید , چون فقط برای خودتون بود ... ممنون میشم ... به ما هم سر بزنید ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام دوست گل و مهربون و نازنینم عزیز دلم کامنتت خصوصی اومده بود برام ... ممنونم عزیزمممممم بابت حضورت و کامنتت در وبلاگ ما .... برای پاسخ به کامنت خصوصیت اومدم پیشت دوست خوب من ... باز هم بیا پیش ما گلم ... میبوسمتون ...