دختر کوچولوی ما در روزهای بهاری
سلام دوست جونیهای گل و نازنین و مهربونم
و
سلام دختر ناز و دوست داشتنی و شیرین خودمممممممممممممممم
دخترم در یکی از روزهای بهاری وقتی داشت میرفت خونه مادر جونش
دختر خوشگم این روزها به شدت خانوم تر و آرومتر شدی عزیز دلم ,
البته به جز گهگاهی که لجبازی میکنی و چیزی رو به زور میخوای و قشقرق راه میندازی ...
کلا از وقتی بهار شده , خیلی صبورتر و آرومتر شدی ...
امیدوارم این روند خوب و عالی , ادامه دار باشه عزیزم ...
شبها بهتر میخوابی و کمتر از قبل برای خوردن شیر بیدار میشی و این برای من که تو رو توی
یه اتاق جداگانه میخوابونم خیلی خووووووبه ,
روزها بیشتر میخوابی و خیلی وقتها تا لنگ ظهر خوابی ,
که البته میخوام دیگه نزارم روزها اینقدر بخوابی , تا شبها زودتر خوابت بگیره ,
و تا دیروقت نخوای بیدار باشی , تا یه عادت بد پیدا نکنی دختر ناز و قشنگم ...
بعد از بیدار شدنت هم چون هوا دیگه خوب شده , صبحانت رو میخوری و میری توی تراس نقلی
خونمون , به گشت و گذار و بازی ...
اسباب بازیهات رو چیدم اونجا و کلی باهاشون مشغول میشی ...
البته با سبد سیب زمینی پیازهای توی تراس مشغولتری ...
خلاصه که خیلی خیلی کمتر طی روز شیر میخوای و چون مشغول بازی هستی ,
حوصلت هم کمتر سر میره و کمتر دوست داری توی آشپزخونه سرک بکشی ,
و به همین خاطر , دیگه با گریه و زاری نمیخوای که بغلت کنم تا ببینی روی گاز یا توی ظرفشویی چه خبره ,
و نمیدونی این آرامش چقدررررررررررر برای من دلچسبه ,
و راحتتر و آرومتر و کم استرس تر میتونم به کارهای روزانم برسم عزیز دلم ...
از طرفی خودت هم کمتر اذیت میشی و خوشحالتری ...
و وقتی میبینیم چقدر آروم و خوب و با علاقه , مشغول بازی هستی و یا خوراکیهات رو میخوری ,
چقدر کیفففففففففففف میکنم ....
کلا بی نظیری گل بی همتای مامان ....از همون روز اول بی همتا و تک بودی ,
مطمئنم که من کم طاقت و کم حوصله بودم و تو همیشه خااااااااانوم بودی و ماه ,
و هر کاری که کردی اذیت نبوده وهمش اقتضای سن و سالت بوده و هست نازنین دختر من ...
راستی جدیدا هر چی میخوای از ما بگیری , مخصوصا به زور , میگی " اده " ,
عاشق این " اده " گفتنتم ...
تازگیها هم صدای قطاری که میگفتی " چی چی " جای خودش رو به " ت ت ت ت " داده ,
کلا فکر کنم که قطار خراب شده که هر بار به دخملی میگیم قطار چی میگه , اینو میگه ...
اونقدر هم آروووم میگی عزیزکم که بابایی با خنده میگه این قطارش بی صداست ,
من هم به طرفداری از دخترم میگم که از اون قطار خوباست .
قربون این قد و بالات برممممممممممممممممم منننننننننننننن
دختر نازنازی من , تو راه خونه مادر جونش , توی ماشین و در حال سیر و سیاحته
اینم گل شمعدونیهای مامان , توی تراس خونمون ,
که دختر گلم با اینکه اونجا بازی میکنه اما دست نمیزنه , و نمیکنه گلهاشون رو
فاطمه جونی خوشگل مامان ,
این طرف تراس رو که کلی آب و جارو کردم و اسباب بازی چیدمو ول کرده ,
رفته اون گوشه تراس , زیر کولر , سراغ پیازها و همه پوستهاشون رو کنده ریخته کف تراس ,
...
فداااااااااااااااااااااااااااااای نگاهت , با اون چشمای نارتتتتتتتتتتت