فاطمه دوست داشتنی مافاطمه دوست داشتنی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

دخمل بلا , نور چشمی و عزیز دل مامان و بابا

برکت حضور دخترم در اولین ماه رمضانی که کنارمونه

1393/4/14 12:25
3,646 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام دختر گل و دوست داشتنی و نازنین خودم , فاطمه جونی عسلمممممممم

 

بغلبوسبغل

 

 

 

 

محبت فرا رسیدن ماه پر خیر و برکت رمضان رو به همه دوستای گلم ,محبت

محبت و همه مسلمانان جهان تبریک میگم محبت

 

 

 شکلک های یاهو از همه شما التماس دعا دارم شکلک های یاهو

 

 

 

"و یه تبریک ویژه هم به دخترماهم که امسال برای اولین بار در این ماه مبارک کنار من و باباییشه"

بغلبوسبوسبغل

 

 

 

امسال بعد از اولین عید سال و اولین روز مادر و اولین روز پدر و اولین روز تولد مامان و .... و ..... و اولینهای دیگری که در کنار من و بابایی مهربونت بودی زیبا ,

نوبت رسیده به اولین ماه رمضانی که در کنارمون هستی عزیز دل مامان ,  ماه رمضان همیشه ماهیه که برای من عزیز بوده و هست و خواهد بود زیبا ,

 

ماهی که از همون کودکی برای من حس و حال خاصی داشته و پر از خاطره بوده و هست متنظر , و از همون بچگی من رو عاشق خودش میکرد محبت , ماهی که همیشه  برای من عطر و بوی خاص و حال و هوای دیگری داشت و داره شکلک قلب 3261, و من از همون بچگی عاشق افطارها و سحرهایش شدم بغل,

 

یادش به خیر اون روزگار بچگیمون متنظر , وقتی سحر با صدای پدر و یا مادرم از خواب بیدار میشدم و بعد کنجکاوانه میرفتم آشپزخونه تا ببینم سحری چی داریم و بعدش صدای دعای سحری که فضای خونمون رو پر میکرد زیبا و به سفره سحری حس و حال دیگه ای میداد متنظر  و پدر خوب و مهربونم که زود سحری خودش رو میخورد تا دعای سحر رو همراه با رادیو بخونه آرام و من هم به تقلید از اون همین کارو میکردم زیبا و از همون موقع عاشق دعای سحر شدم و برام رنگ و بوی دیگه ای گرفت محبت ,

 

 

وقتی که بعضی شبها خیلی خوابم میومد خواب آلود , اولش تنبلی میکردم برای بیدار شدن وقت سحر خندونک , اما پدر خوب و عزیزم با حساسیتی که روی بیدار شدن در وقت سحر داشت اجازه, ما بچه ها رو به زور بیدار میکرد اجازهتا همگیمون در جمع با صفای خوانواده و در کنار هم سحری بخوریم زیبا و گاه گاهی هم پدر مهربانم عصبانی میشد از تنبلیم عصبانی, و من بعد از بیدار شدن چقدر خوشحال میشدم که به زور هم که شده بیدار شدم زبان و خواب نماندم و حس و حال خوب این وقت و ساعت رو از دست ندادم آرام,

 

 

چقدر مهربان و دوست داشتنی بودی پدر , و چه زود رفتی از کنارم ....... شب هفتت هم مصادف شده بود با اولین روز ماه مبارک رمضان ........ گویا رمضان هم میخواست در شب هفتت شرکت کند و رسم وفا را به جا بیاورد ............ آن سال ثواب همه شبهای قدری را که دعای جوشن کبیر خواندم , به روح تو هدیه کردم پدر نازنینم ............ کاش پذیرفته باشی .............شکلک های یاهو

 

 

یادش به خیر افطارهای باصفای روزهای کودکیم را در وقت اذان زیبا , بعد از ظهرها با داداشم میرفتیم و نون روغنی تازه میخریدیم آرام , چقدر هم صفش طولانی بود اما ما داوطلبانه میرفتیم برای خرید آرام , توی راه برگشت بوی نون تازه مشاممون رو نوازش میکرد و منتظر میشدیم تا اذان شروع بشه و ما افطار کنیم و از اون نون بخوریم متنظر .... چه روزهایی داشتیم متنظر ..... چه زود گذشت اون روزها ...... چه زود بزرگ شدیم بی اینکه حواسمون باشه ...... غمناک

 

 

 

 

دختر گل و نازنینم قدر روزهای شیرین و خاطره انگیز و شاد کودکیت رو بدون بغلو از آن بهترین استفاده رو بکن بوس و خوب به خاطرت بسپار که خیلی زود به خاطره ای دور تبدیل خواهند شد ,

عزیز دلم دوست دارم خوب بچگی کنی , و من و بابایی , دوران کودکی خوبی رو برات رقم بزنیم شکلک قلب 7370 که بعدها از به یاد آوردن اون خوشحال و راضی باشیزیبا و یادآوریش برات لذت بخش باشه نازنینم محبت, انشاالله که دوران کودکیت پر باشه از خاطرات شیرین و ناب و دوست داشتنی فدای تو بشم من بغل.

 

 

 

 ماه رمضون امسال , حضورت توی خونه ما علاوه بر حال و هوای خاص و زیبایی که به فضای افطار و سحرمون میده , برکت ویژه تری داره محبت و اون اینه که به برکت وجود نازنینت و به برکت اسم زیبای تو محبتفاطمه  , محبتختم قرآن توی خونمون برگزار شد شکلک های یاهو و من از این بابت , هم خیلی خوشحالم آرام و هم خداروشکر میکنم که به برکت حضورت , همچین سعادتی نصیبمون شده که توی این ماه مبارک , خونه ما هم بشه محلی برای ختم کلام خدا شکلک های یاهو ,

چهارشنبه , پنچشنبه و جمعه , 11 و 12 و 13 تیرماه 1393 توی خونمون , ختم قرآن داشتیم با حضور همسایه های عزیزمون ..... خدایا شکرت شکلک های یاهو

 

 

البته توی این ختم دسته جمعی که از اولین روز ماه رمضون شروع شده زیبا و هر بار , خونه یکی از همسایه های خوبمون برگزار میشه آرام , تا به اینجا , من و تو هم , هر روز در جلسات شرکت کردیم محبت و تو واقعا خانووووووووووووووم بودی و صبوربوس و اصلا بیقراری نکردی توی این مجالس خداروشکرررررررررررررررررر عزیز دلم بوس بغلبوس.

وقتی هم که مراسم خونه خودمون بود که عااااااااااااااااااااااااااالی بودی و ماه و واقعا صبوری کردی نازنین دختر من و حتی با اینکه هر روز , آخر مجلس , خسته میشدی , اما اصلا گریه نمیکردی بغل  و حسااااااااااااااااااابی هوای مامانی , و مهمونامون , و حرمت مجلس قرآنی رو نگه داشتی فدای تو بشم منمحبتمحبتمحبت.

 

 

 

امسال ماه رمضون , وقت اذان , وقتی که بابایی داره نماز اول وقتش رو میخونه آرام, من و تو در کنار هم سفره افطار رو میچینیم بوس و تو هم حسابی با مامانی توی این امر مهم و خطیر همکاری میکنی نازدونه مامان , وقتی دارم سفره رو آماده میکنم , تو توی بغلم هستی و دوست داری ببینی من دارم چی کار میکنم متنظر و اصلا نمیخوای از بغلم دور باشی و تا میزارمت زمین دستات رو به سمتم باز میکنی که بلندت کنم و اگه بغلت نکنم جیغ و داد راه  میندازی تعجب و بعد هم گریه تعجب , باز کردن سفره و چیدن وسایل رو در حالی که توی بغلمی انجام میدم  , اما برای ریختن چایی و مابقی کارهای خظرناک , دیگه میزارمت زمین نه که البته دادت درمیاد حساااااااااابی connie_wimperingbaby.gif ,  

 

فداتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بشممممممممممممممممممممم منننننننننننننن .بوس بغل بوس

 

 

سر سفره افطار روی زانوی مامانی میشینی بوس و در همون حال خم میشی تا وسایلهای سفره رو برداری اجازه, ای بلاااااااااااا  و البته من مانعت میشم زبان و توهم در مقابل دست و پا میزنی که بری توی سفره خندونک , گاهی از آب بعضی غذاها مثل سوپ , یا آب خورشت یه کوچولو بهت میچشونم بغل که خیلی خوشت میاد و کلی ملچ مولوچ راه میندازی خندونک , و من خندم میگیره خنده ...........بوسبوسبوس

 

چقدر خوبه که در کنارمون هستی عزیز دلم ............

 

بعد از افطار وقت خوابت میرسه  و مدتی طول میکشه تا بخوابونمت چشمک و بعد هم میرم سراغ درست کردن سحری

 

تا وقت سحر , یکی دو باری بیدار میشی و شیر میخوری و دوباره میخوابی .........خواب آلود 

 

وقت سحر , خواب هستی و توی تخت خودت خوابیدی مثل فرشته ها ......

 

 

راستی عزیز دل مامان , یه چیزی که این چند وقته یادم رفته بود برات بنویسم , تغییر دکوراسیون اتاقت بودزیبا که یک هفته مونده به نیمه شعبان انجامش دادم آرام ( چه حافظه ای داره مامانی بدبو , صبر میکردم یه دفعه , سال بعد یادم میفتاد و توی سالگردش مینوشتم این تغییر دکوراسیون رو خندونک ) ,

خلاصه اینکه , 14 و 15 و 16 خرداد که  چند روزی تعطیل بود , کل خونه رو ریختم به هم و یه خونه تکونی حسااااااااااااابی انجام گرفت خسته , و دکوراسیون اتاق شما هم تغییر کرد آرام و تختت رو جابه جا کردم تا راحتتر توش بخوابی گل همیشه بهار من بغل, به نظر خودم بهتر از دکوزاسیون قبلی شد زیبا , خودم که پسندیدم خندونک .......بوسبوسبوس

 

 

از یک شب مونده به شروع ماه رمضون , دقیقا جمعه شب , 6 تیرماه 1393 آرام , یعنی از یک هفته مونده به پایان شش ماهگیت بوس, دیگه شبها توی اتاقت و توی تخت خودت میخوابی نازنازی مامان . البته بعد از اینکه از تبریز برگشتیم و تقریبا از 4 ماهگیت , روزها توی تخت خودت میخوابیدی محبت ولی شبها پیش خودم و روی تخت ما به خواب ناز میرفتی بغل, اما الان 6 روزه که شبها توی تخت خودت میخوابی   و اونقدرم نااااااااااااااااز به خواب میری و راحت میخوابی توش که نگو ...... , وقت سحر نگاهت میکنم و میبینم که چقدر خوشگل خوابیدی توی تخت خوابت زیبا و کیف میکنم از دیدنت نازنین دختر من محبت ,

با اینکه وقت سحر توی اتاقت خوابی , ولی همین عطر حضورت توی خونمون , صفای بیشتری میده به سحرهای ماه رمضونمون ......niniweblog.com ,

 

 

یه خبر دیگه که توی این هفته اتفاق افتاد این بود که اولین گردش تابستونی سه نفره ما جمعه شب , 6 تیرماه , انجام گرفت , و من و تو و بابایی با همدیگه رفتیم کوه خضر  , گردش کوتاه , اما مفرح ولذت بخشی بود و کلی بهمون خوش گذشت ,  جای دوستان خالی , بلال خوردیم که مامانیت عاشقشه خجالت , بعد هم رفتیم سر خاک شهدای گمنام و فاتحه ای خوندیم زیبا , برام جالب بود که شهدا همه 13 تا 20 سال سن داشتن متنظر , به نظرم رسید که چه معرفتی داشتن با اون سن و سال کم آرام و صد البته چه غیرتی آرام ,

تو هم با دقت همه جارو نگاه میکردی زیبا, صداهای اطراف برات جالب و عجیب و گاهی ترسناک بودنبوس , ولی در کل , اصلا اذیت نکردی بغلو خیلی آروم بودی , با اینکه وقت خواب شبت بود   , اما بیقراری نکردی و فقط گوش و دماغ و چشمت رو میمالیدی چشمک و معلوم بود دوست داری دیگه بخوابییییییییییییییی خواب آلود.

 

از بالای کوه خضر نبی , مسجد جمکران کاملا پیدا بود محبت , از همونجا سلامی به آقا دادیم آرام و بابایی هم دست شما رو روی سینت گذاشت و سلام داد آرام , قربون دست کوچولوت برم من بوس , چراغهای حرم حضرت معصومه هم از دور نمایان بود محبت, من هم همراه تو که توی بغلم بودی رو به حرم ایستادیم آرام و سلام عرض کردیم خدمت بی بی .......آرام

 

خلاصه که خیلی خوش گذشت و بعدش برگشتیم خونه آرام و شما رو طبق برنامه قبلی در تخت خودتون خوابوندیم .....

 

 

 

متنظر برای دیدن عکسهای فاطمه جونی به ادامه مطلب برویییییییییییییییییید لطفااااااااااااااا متنظر

 


فرشته فاطمه جونی من توی تختش خوابیده مثل فرشته ها فرشته

 

بوس مامانی قربونت بره عروسک من بوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بغل برای جلسه ختم قرآن این بلوز رو تنت کردم عزیز دلم بغل

 

و تو هم همش این گل زرد روی سینش رو میگرفتی و میکشیدی بدبو

 

چشمک و منم همش دستت رو میگرفتم تا گلش رو نکنی یه وقت بلا خانوم چشمک

 

محبت راستی  این بلوز , هدیه مامان زندایی جون و البته پسند زندایی جون خوش سلیقه شماست محبت

 

بغل ممنوووووووووووووووووووونم زندایی مهربووووووووووووووووووونم بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بوس یکشنبه شب , بعد از اولین افطار ماه رمضان امسال , آماده شدیم تا بریم خونه مادرجون بوس

 

         

            

 

 

 

 

 

 

 

بعد از ختم قرآن خسته بودی و خوابیدی توی تختت تا خستگی در کنی ناااااااااازنینم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بوس فدای این خوابیدنت بشه مامان عزیز دلمممممممممم بوس

 

زیبا کلی هم باید بالش دورت چیده بشه تا غلت نزنی گل گلی من زیبا

 

به قول زندایی جون که میگفت :

( یعنی فاطمه توی بدخواب بودن به کی رفته ؟ خوب به مامانیش رفته دیگه خندونک )قه قهه

 

 

 

 

   

 

 

 

 

 

بغلفدای معصومیت و آرامشت بشمممممممممم من بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بغل فدای دقتت ناز نازی مامان بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینطوری خوابیدن و نگاه کردنت رو خیلیییییییی دوست دارمممممم

 

 

 

 

 

یادش به خیر متنظر , ماه رمضان پارسال , همین وقتا باردار بودم زیبا و کلی ویار داشتم , از همه غذاها بدم میومد خندونک و حتی آب هم نمیخوردم تعجب , ویارم اونقدر شدید بود که حتی از خونه خودمون هم بدم میومد و از بس اذیت میشدم که اشکم درمیومد گاهی  , اما من به عشق تو , همه اون سختی ها رو هم دوست داشتمممممم بغل ,  بابایی مهربونت توی گرما و با دهن روزه و با کلی خستگیخسته , ظهرها که از سر کار میومد می رفت و برای من دنبال غذا میگشت خجالت و هر روز هم با یه پرس جوجه میومد خونه خوشمزهخندونک........

البته همه اینا به عشق تو بود دخترم که سالم باشی و کلی ویتامین بهت برسه خوشگلمممممم بغل

 

 

محبت آخه من و بابایی عاشقتییییییییییییییییییییممممممممم فاطمه جونم محبت

پسندها (10)

نظرات (21)

مامان فتانه
14 تیر 93 13:04
عزیزم خیلی متاسفم بابت پدرتون....خدا رحمتش کنه . عزیزم چه دختر نازی .... واقعا من که یاد بچگیام میکنم , کلی حسرت میخورم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون آیلین جونم ممنونم عزیز دلم , خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه . خیلی ممنونم از محبتت دوست نازنینم . واقعا روزگار کودکی حال و هوا و صفای خاص خودش رو داره و هرگز فراموش نمیشه . میبوسمت دوست گلم .
مامان سویل و آراز
14 تیر 93 13:28
سلام مامانی عزیز نماز و روزه هاتون قبول انشاالله . روزهای کودکی و روزه های کودکی هیچوقت فراموش نمیشن , مخصوصا اون صفا و صمیمیتش. ختم قرآن هم قبول باشه انشاالله. خدا پدرتونو بیامرزه عزیزم . من هم عاشق تغییر دکوراسیونم . همیشه به گردش و تفریح خانومی. فاطمه جونمو محکم بوس کن , نه یکم یواشتر بوس کن , خیلی بامزه است , خدایا خودت نگهدارش باش.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون آراز و سویل جون ممنونم دوست نازنینم , نماز و روزه های شما هم قبول حق باشه گلم . درسته گلم , واقعا یادش به خیر اون روزهای باصفای کودکی . انشاالله عزیزم , قبول حق باشه . خدا رفتگان شما رو هم بیامزره عزیز دلم . چشممممممممممممممم دوست خوب من , حتماااااااا , اینم بوسسسسسسسس از طرف ما برای شمااااااااااااااااا خدا دختر گلت و پسر کوچولوی نازت رو برات حفظ کنه عزیز دلم .
مامانی
14 تیر 93 13:37
ای جاااااااااااااااااااااااااااانم , چه ناناس خوابیده , خدا بهت ببخشتش زهرا جون , واقعا چه حس خوبیه سحرا پاشی چشمت بیفته به جگرگوشت . افطارا هم که نگوووووووووووووووووووووووو , خداروشکر کن بابت این هدیه آسمونی خانومی , عکساشم فوق العاده بود . اینم بوووووووووووس واسه فاطمه جونی و مامانی مهربونش. دوستون دارم یه دنیااااااااااااااااااااااااااااااااا.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااااااااام فریبا جون گل و مهربون و نازنینم مثل همیشه با محبتی عزیز دلم . خیلی ممنونم عزیز دلم از این همه لطف و محبت . از صمیم قلبم از خدا میخوام که به زودی زود یه کوچولوی دوست داشتنی بهت هدیه کنه تا سالهای سال , سحرها و افطارهای زیادی رو در کنار هم به خوبی و خوشی بگذرونین عزیز دلمممممممممم . اینم بوسسسسسسسسسسسسس برای خاله فریبا جوووووووووووون مهربووووووون. منم دوستت دارممممممممممممممممم .
عاطفه
15 تیر 93 16:10
سلام عزیزم , قربونت برم که اینقدر خواستنی و بانمکی , البته بگم که مامان و باباتم خیلی دوست داشتنی هستن . انشاالله که همیشه صحیح و سالم باشیییییییییییییییییییییییی . راستییییییییییییی دلم برات خیلیییییییییی تنگ شده عزیزممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااامممممممم عاطفه جون گل و نازنینمممممممممممممممممممم و زن عمو مهین مهربوووووووووووووووووووووووووون فدات بشم که همیشه اینقدر با محبتی عزیز دلم , ممنونم بابت این همه لطف و محبتی که نسبت به ما و فاطمه جونی داری عزیزمممممممممممممممم . نظر لطفته گلم . از خدا میخوام که همیشه بهترینها رو به خودت و خوانوادت عطا کنه عاطفه جون گلم . خیلی ممنونم از دعای خیرت عاطفه جون مهربونم , خیلی خوشحالم که فاطمه جونی ما , دختر عموی گل و مهربون و خوبی مثل تو داره عزیزم , البته از همچین مادر نازنین و مهربون و فداکاری مثل مادر خوب و گل شما , داشتن چنین دختر نازنینی بعید نیست . راستی عزیز دلم بابت افطاری دیشب خیلییییییییییییییییییی ممنونم , خیلی خیلی زحمت کشیده بودین , فقط باید ببخشید بابت بیقراریهای فاطمه اگه باعث به هم خوردن نظم مهمونیتون شد گلم , خودت که خوب میدونی عزیز دلم , فاطمه توی شلوغی , زود کلافه میشه و زود غریبی میکنه و بعد هم گریه , بازم ببخشید که خیلی اذیتتون کردیم , فدات بشم عزیزم , بابت غذا هم ممنون , چرا زحمت کشیدین دوباره , خجالتم دادین گلم . با کامنتات همیشه خوشحالم میکنی , ممنونم که به یاد ما هستین همیشه عزیز دلم . باز هم منتظرتون هستم . میبوسمتون .
ستاره
15 تیر 93 23:00
الهی من فداش بشم ... سلام زهرا جونم وب قبلیمو بنا به دلایلی حذف کردم و وب جدید زدم , اگه دوست داشتی با آدرس جدید سیوم کن و اسمم رو به جای مامان ستاره , بنویس ستاره , و مامانش رو حذف کن . ممنون میشم گل نازم ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااااااااااااممممم ستاره جون گل و مهربونم عزیز دلم چقدرررررررررررررر خوشحالم که دوباره اینجا میبینمت . وقتی دیدم که بی خبر وبلاگت رو حذف کردی و رفتی , هم کلییییییییییییییییی نگرانت شدم و هم اینکه کلییییییییییییی ناراحت شدم از حذف وبلاگت دوست نازنینم . عزیز دلم با آدرس جدیدی که برام نوشتی , وبلاگی باز نشد , دوباره برام آدرس جدید وبلاگت رو بنویس تا لینکت کنم با آدرس و عنوان جدید گلم . مبوسمتتتتتتتتتتت و منتظرت هستممممممممم خواهر جونم .
زن دایی آرزو
16 تیر 93 0:36
سلام عزیزم نماز و روزت و ختم قرآن قبول باشه . فاطمه جونم ماشاالله روز به روز نازتر میشه . کاش زودتر ببینمش و حسابشو برسم .دلم خیلی واسش تنگ شده.. بلوز هم قابل شمارو نداره گلم . مبارکش باشه .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااااااااااااااااااممممممممم زندایی جون گل و نازنین و مهربوووووووووووووونممممممم نماز و روزه شما هم قبول حق باشه گلم . ممنونم آرزو جونم از این همه محبتت نسبت به فاطمه جونی , همیشه شرمندمون میکنی با محبتهات آرزوی مهربونم . ما هم دلمون حسااااااااااااااااابی برای شما تنگ شده عزیز دلم . انشاالله هر چه زودتر همدیگرو ببینیم گلم . خیلی ممنونم عزیزمممممممممم که همیشه به یادمون هستی و برامون کامنتای پر از محبت میزاری عزیز دلم . میبوسمتتتتتتتتتتتتت.
مامان حلما
17 تیر 93 11:13
امیدوارم خدا نعمت هایش را برایتان سرازیر کند : رنگین کمانـــــی ، به ازای هــــــــر طــــــوفان دوستــــــــــی فــدا کـــار ، به ازای هر مشکل لبخنــــــدی ، بــــــــــه ازای هـــــــــر اشـــــک ------------------------------------------------- نغـــــمـــه ای شیــــــــرین ، بـــه ازای هـــر آه واجابتـــی نــــــزدیک ، بــــــرای هـــر دعـــــــا .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون حلما جونم ممنونم عزیز دلم بابت کامنت بسیار زیبات . من هم برای تو آرزوی بهترینها رو دارم گلم . میبوسمت دوست مهربون من . التماس دعا ......
آبجیــــــــــ حنانــــه
18 تیر 93 2:05
ای جووونم عزیــــــــــــــــــــــــــز دلم مامانیــ ... خصوصیـ !!
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام حنانه جون گل و نازنینم خوشحالم که بازم اینجا میبینمت گلم . خیلی ممنونم عزیز دلم بابت اعتمادت . میبوسمت .
لي لي
18 تیر 93 4:44
سلام خواهر , ببخش نبودن هام رو , گرفتارم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااااااااااام المیرای نازنینم , مامان لی لی گل و مهربون آوا خوشگله خوشحالم بازم اینجا میبینمت خواهر جونم . ممنونم با این همه گرفتاری اومدی پیشم , کلی نگرانت بودمممممممممممم. امیدوارم به زودی زود گرفتاری ها و مشکلاتت حل بشه گل من . میبوسمت و دوستت دارم دوست خوب و نازنین من .
مامان حنانه زهرا
18 تیر 93 12:43
سلام عزیزم خوشحالم که بالاخره پا روی چشم ماگذاشتی و پیشم اومدی ... ماه رمضونم تبریک میگم . انشاالله بهترین ها برای شما و فاطمه جون رقم بخوره .... خدا حفظش کنه . ماشاالله ... زمان چقدر زود میگذره .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی خوب و گل حنانه زهرا جون عزیزم منم خوشحالم که باز هم اینجا میبینمت . من بارها به وبلاگتون اومدم عزیز دلم , اما با رمزی که برام گذاشته بودی , نتونستم پستهات رو بخونم و کامنتی برات بزارم دوست عزیزم . اگه تونستی رمزت رو یک بار دیگه برام بفرست گلم , ممنون میشم عزیزم . منم فرارسیدن این ماه پرخیر و برکت رو بهت تبریک میگم عزیزم , انشاالله که بهترینها نصیبتون بشه گلم . ممنونم بابت لطف و محبتت عزیز دلم , واقعا زمان بسیااااااااااااااار زود میگذره . باز هم منتظرت هستم دوست خوب من .
بابا و مامان
18 تیر 93 13:43
سلام عزیزم خدا پدر بزرگوارتون رو بیامرزه . عزیز دلم مثل همیشه ناز و دوست داشتنی . طاعات و عباداتتون قبول , مامان جون .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون محمد پارسا و یاسمن جونم ممنونم عزیز دلم , خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه . خیلی ممنون از محبتت فدات بشم . نماز و روزه های شما هم قبول حق , التماس دعا دوست خوب من .
مامان الهام
19 تیر 93 2:34
سلام عزیزم اول از همه ممنونم بابت پیام های زیبایی که برام میذاری , دست گلت درد نکنه. خدا پدر بزرگوارتو بیامرزه , روحشون شاد باشه . فاطمه جون هم که مثل همیشه ناز و خوشگل و دوست داشتنی . خوشگل خانم رو ببوس.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام الهام عزیزم , مامانی مهربون و گل سلنای خوشگلم خواهش میکنم دوست خوب من , من خوشحالم که دوست خوبی مثل تو دارم عزیزم . خیلی ممنونم عزیز دلم , خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه گلم . ممنون از لطف و محبتت نسبت به فاطمه جونی . چشممممممممم عزیز دلم , اینم بوسسسسسسسسسسسسس برای سلنای خوشگلم و مامانی گلششششششششش .
زهره
22 تیر 93 9:10
سلام عزیزم ماشاالله چه دختر نازی دارین , خدا حفظش کنه . چقدر خوبه که توی مجالس اینقدر با مامانش همکاری میکنه , انشاالله عباداتتون قبول باشه . اولین رمضانتون در کنارش مبارک باد . از خوندن خاطراتش لذت بردم و برگشتم به ماههای قبل دخترم . واقعا بچه هاخیلی زود بزرگ میشن و برای لذت بردن از شیرینی هاشون وقت کم میاد . خدا پدرتونو بیامرزه , چه خاطرات خوبی دارین ازشون .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون ملودی جون ممنونم عزیزم از محبتت نسبت به فاطمه جونی . البته دخملی ما گاهی هم این همکاری رو از ما دریغ میکنه و مامانیش رو حسابی کلافه میکنه , ولی در کل دخملی خوبیهههههههههههههههههههه. نماز و روزه های شما هم قبول حق باشه انشاالله گلم . خوشحالم که با خوندن خاطرات فاطمه جونی , خاطرات خوب شما هم تداعی شد دوست خوب من . خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه عزیزم . ممنونم که به ما سر زدی و کامنت گذاشتی , باز هم منتظرت هستم دوست من .
غزل
22 تیر 93 10:45
خدا پدرتونو رحمت کنه ... انشاالله که روحشون مملو در آرامش باشه همیشه ... تو خیلی خوش شانس بودی که یه پدر مهربون داشتی .... این نهایت لطف خداست .... ایشششششششششالا خدا دخملتو سالم وسرحال برات نگه داره ....
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام غزل جون نازنین و گل و مهربونم ممنونم عزیز دلم از محبتت , خدا رفتگان شمارو هم رحمت کنه . مطمئنن که لطف خدا بوده , همینطوره دوست گلم . خیلی ممنون غزل جون عزیزم بابت دعای خیرت , انشاالله خدا بهترینها رو نصیبت بکنه دوست نازنینم . دوستت دارم و میبوسمت گلم .
مامان گیسو جون
23 تیر 93 10:47
وای من قربون اون شکل ماهش , خدا پدر محترمت رو بیامرزه دوستم , نماز و روزه هاتون قبول دوست گلم , بوسسسسسسسسس .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین گیسو جون ممنونم عزیز دلم از محبتت نسبت به فاطمه جونی , خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه گلم . نماز و روزه های شما هم قبول حق باشه دوست خوب من . بیشتر بیا پیش ما دوست گلم , خوشحالم میکنی عزیزم . میبوسمتتتتتتتتتت.
مامان امیررضا
23 تیر 93 18:21
من عاشق آن رهبر فرزانه خویشم / من عاشق آن دلبر دلداه خویشم / دلکنده ام از این دنیا لیکن / دلبسته ی آن یار خراسانی خویشم / بیست و چهارم تیر ماه , سالروز میلاد نائب بر حق امام زمان(عج) , امام خامنه ای , بر شما و خانواده محترمتان مبارک . سلامتی حضرت آقا و تعجیل در فرج , صلوات.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین امیر رضا جون بابت کامنت بسیار زیبات ممنونم دوست نازنینم . من هم سالروز میلاد رهبر عزیزمون رو , به شما و خوانواده محترمتون تبریک میگم دوست خوب من . اللهم صل علی محمد و آل محمد . التماس دعا دوست گل من .
گل آرا مامان طاها & تارا
24 تیر 93 8:41
سلام مامانی مهربون و دوست داشتنی خوبی عزیزم ؟ اول بگم که تو این مدت چقدر دلم براتون تنگ شد و برای دیدن فاطمه جون لحظه شماری میکردم. یه مدت بی نت بودم و بعدشم وصل شد. واقعا نمیشد درب این لب تاب رو باز کنم . شبا هم واقعا بی رمق میشدم . خلاصه الان اومدم و روی ماه فاطمه جونمو دیدم و آروم شدم. فدای اون زل زدناش بشم. ماشاالله چه لباس نازی تنش کردی .بچمون چشم نخوره . اسپند یادتون نره . جیگری شده واسه خودش . خدا حفظش کنه . ختم قرآن داشتین ,خدا قبول کنه ازتون. من تاحالا کوه خضر نبی رو ندیدم و نرفتم . راستش تازه اسمشو شنیدم . کاش یه عکسم میزاشتین از اونجا , دوست دارم ببینم . طاعاتتون قبول حق باشه . التماس دعای فراوان دارم. مامانی دخمل نازمو ببوس . دوستتون دارممممممممممم
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان گلی مهربون و نازنین طاها و تارا جونم ممنونم گلم , خوبم فدات بشم . عزیز دلم من هم خیلی دلتنگتون بودم . خوشحالم که باز هم اینجا اومدی و برام کامنت گذاشتی , خیلیییییییییی خوشحالم کردی نازنینم . حق داری گلم که خسته بشی فدات بشم , خدا قوت مهربونم . ممنون عزیز دلم از لطف و محبتت نسبت به فاطمه جونی . عزیز دلم توی پست بعدی , عکسهای این کوه رو گذاشتم , امیدوارم دوست داشته باشی و انشاالله که به زودی بیایین قم برای زیارت و از نزدیک اونجارو ببینین . نماز و روزه های شما هم قبول حق دوست نازنینم, محتاجیم به دعا عزیز دلم . میبوسمتوننننننننن و دوستتون دارمممممممممم.
♥ مامان مهیلا ♥
24 تیر 93 16:58
سلام خانمی از وبتون خیلی خوشم اومد , خیلی ساده و دوستانست , اگه دوست دارین به وب دختر منم سر بزنید و با هم دوست بشیم . اگه با تبادل لینک موافقید بهم خبر بدین .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون مهیلا جون ممنونم از اینکه به ما سر زدی و کامنت گذاشتی گلم. وبلاگ زیبای دخترتون رو دیدم عزیز دلم , شما جزء لینک دوستان ما قرار گرفتید دوست خوب من . باز هم منتظرتون هستم عزیزم .
مهسا
29 تیر 93 8:32
عزیزززززززززززززم چه عشقی هستی شما فاطمه جان ! خدا شمارو برای خانوادت و خانوادت رو برای شما حفظ کنه عزیز زیبا .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مهسا جان گل و نازنینم خیلی ممنونم عزیز دلم از لطف و محبتت نسبت به فاطمه جونی , خدا تو و خونوادت و هر آنکس که دوست داری رو , برای همدیگه نگهتون داره عزیزم . ممنونم که به ما سر زدی و کامنت گذاشتی دوست خوب من . میبوسمت .
ستاره
6 مرداد 93 0:32
سلام عزیز دلم خیلی دلم برات تنگ شده بود ... راستش وبلاگ جدیدمو حذف کردن , نمی دونم چرا , اینقدر ناراحت شدم که نگو , الان تو بلگفا یه وب زدم ولی دو تا مطلب دو خطی توش بیشتر ننوشتم , اصلا دیگه حال و حوصله نوشتن ندارم , اگه بدونی وب قبلیمو با چه ذوقی دوباره شروع کرده بودم , وقتی دیدم حذفیدن , خیلی بهم برخورد . البته وب بلگفا رو میخوام پاک کنم چون حوصله ندارم ..... برو خصوی داری جیگر... فاطمه منو ببوس...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااااااااااااااام ستاره جون گل و نازنینم منم خیلی دلم برات تنگ شده بود عزیزمممممممم ... چه خوب شد که اومدی پیشمون فدات بشم , نباید وبلاگ قبلیت رو حذف میکردی گلم , چی شد آخه یه دفعه حذفش کردی ؟؟؟ همین وبلاگ بلاگفا رو حذف نکن دیگه عزیز دلم , ادامش بده ستاره جونم , دوست دارم وبلاگ داشته باشی و زود به زود از احوالت باخبر باشم عزیز دلم , راستی خواهر جونم از اعتمادت خیلی ممنونم ... من رو از خودت بی خبر نزار فدات بشم .... منتظرت هستم همیشه ... بوسسسسسسسسس برای ستاره خوشگلمممممممم.
ستاره
15 مرداد 93 22:37
سلام عزیزم ... فدات شم , وبلاگ بلاگفا رو حذف کردم چون دل و دماغ نوشتن نداشتم ... دخمل گلت خیلی بزرگ شده ماشاالله .. هر چی بزرگتر میشه نازتر و خوردنی تر میشه ... خدا حفظش کنه ... دلم خیلی برات تنگ شده بود ... فدای مهربونیت ... وبلاگ اولیم رو مجبور شدم پاک کنم عزیزم ... بعد سر فرصت میام برات میگم ... فاطمه جون گلم رو ببوس . دوستت دارممممممممممممممممم , بوسسسسسسسس . خواهش میکنم گلم , کاری نکردم , فقط خواستم چون وبلاگ ندارم ازت بی خبر نباشم , فدات بشم ... خیلی دوستت دارم , بوسسسس . مواظب خودتون باشین عزیزم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااااام ستاره جون نازنین و دوست داشتنی و عزیزمممم قربونت برم , چه کار خوبی میکنی که میای و کامنت میزاری و از خودت خبر میدی بهم عزیز دلممممممم , , کلی دلم برات تنگ میشه گلم , خیلی ناراحتم کرد حذف وبلاگت , تونستی دلیلش رو بهم بگو , اگه میتونی هم یه وبلاگ دیگه ایجاد کن عزیز دلم , اینطوری ارتباطمون بیشتره خواهر جونم , فعلا گوشی ندارم عزیزم , به محض خرید گوشی بهت اطلاع میدم , معلوم نیست کی موفق به خریدش بشم گلم , دعا کن زودتر بخرم دوست نازنینم , ممنونم عزیز دلم از محبتت نسبت به من و فاطمه جونی , میبوسمت و دوستت دارممممم .