فاطمه دوست داشتنی مافاطمه دوست داشتنی ما، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

دخمل بلا , نور چشمی و عزیز دل مامان و بابا

تو خیلیییییییییی ماهی دخترمممممممم

1393/4/2 17:30
3,502 بازدید
اشتراک گذاری

بوس سلااااااااااااااااااااااااااام نازنین دختررررررررررررررررر  ماماننننننننننننننننننن بوس

بغلبغل

 

 

 

محبت فدای این صورت ماهت بشم که اینقدر زیبا و معصوم و دوست داشتنیه عزیز دلم محبت

 

 

 

 

محبت عزیز دلم  تو دیگه  تقریبا  5  ماه و نیمه  هستی محبت

 

 

بوس فدات بشم که دیگه چیزی به پایان شش ماهگی و نیم ساله شدنت نمونده دختر زیبا روی من بوس

 

 

باورم نمیشه که اینقدر بزرگتر شدی بغل, انگار همین دیروز بود که به دنیا اومدی و من از بس کوچولو بودی میترسیدم بغلت کنم خندونک و با احتیاط تمام بغلت میکردم زیبا و چقدرررررررررر دوست داشتم بغل کردن یه موجود خیلی کوچولوی دوست داشتنی رو که مال خودم بود و بسسسسسسسس بغل, دوست داشتم محکم توی بغلم فشارت بدم اما نمیشد چون خیلی ضعیف و کوکولو بودی نه , با اینکه دلم و همه وجودم مملو از عشق و دوست داشتن تو بود اما حتی بوست هم نمیکردم تعجب چون دوست نداشتم خدایی نکرده مریض بشی گل کوچولوی من بوس, خوب عوضش الان محکممممممممممم بغلت میکنم و میبوسمتتتتتتتتتت جای اون موقع هاااااااااااااا عزیزکمممممممممم  بغلبوسبوسبغل.

 

 

محبت همه لحظات با تو بودن خاطره انگیز بوده و هست و مطمئنا خواهد بود نازنین دختر من . محبت

 

 

نمیدونی چقدر دوستت دارمممممممممم عزیز دلم بوس , به شدت عاشقتممممممممم دختر نازنازی مامان محبت , چقدر از کنار تو بودن خوشحالم و چقدر از مادری کردن برای دختر خوب و گل و دوست داشتنی مثل تو خدارو شاکر و خوشحالم بغل.

 

 

فاطمه جونی من , تو خیلی شیرین و بامزه و دوست داشتنی هستی بوس , تازگیها که خیلی بامزه تر از قبل شدی خوشمزه مامان بغل, یه کارای با نمکی میکنی که نگو بوس , حسابی دلبری میکنی و توی دل من و بابایی حسابیییییییی جا باز کردی دخمللللللللللللل بلااااااااااااااااااااا محبت . کنجکاویات خیلی بامزه است زیبا, تا میشینی توی بغلم و دستت به پاهات میرسه , انگشتهای پات رو دونه به دونه میگیری و کلی بهشون ور میری و براندازشون میکنی متفکر , کلا این روزها در حال کشفی فدات شم متنظر , یه پا نیوتونی برای خودتا خندونک,  دخملیییییییییییییی باهوش منی دیگه عزیزمممممممم بوس.

 

 

وقتی از خواب بیدار میشی , من میام سراغت و تا نگاهت بهم میفته شروع میکنی به خندیدن بوس و خودت رو حسابی لوس میکنی واسم بوس و بعد هم دستات رو میاری بالا تا صورت من رو بگیری بغل, صورتم رو میارم جلو و تو با دستهای زیبا و کوچولوت به صورت من دست میزنی تا همه جای صورتم رو کشف کنی نازدونه خانوم من بوس بغل و در این حال میخندی و دهن خوشگلت رو باز میکنی و لثه هات میزنن بیرون و همش بلند بلند میگی آوووووو آوووووو و من میخوام بخورمتتتتتتتتتتتتتتتت .

 

 

شیر خوردنت هم ماجراها داره برای خودش , چندین بار وسط شیر خوردن برمیگردی و این طرف و اون طرف رو نگاه میکنی  , و یا دستت رو میاری بالا و با دقت انگشتات رو نگاه میکنی و در همین حال مچ دستت رو هم خیلی با مزه میچرخونی و زل میزنی بهش زیبا , حالا اگه درحال شیر خوردنت تلویزیون روشن باشه یا لپ تاپ باز باشه برمیگردی سمت اونا چندین بار  , اگه بابایی هم خونه باشه که میخوای هم شیرت رو بخوری و هم نگاهش کنی و بابایی از این کارات خوشش میاد و بدتر میکنه شاکی و همش تا میخوای شیر بخوری صدات میزنه و تو برمیگردی و در همون حالت نگاهش میکنی و بابایی کلی از این ناز و اداهات کیف میکنه و دوستشون دارهشکلک قلب 3261 ,

{ حالا چه بر سر من می آید در این پروسه شیر خوردن ....... بمااااااااااااند شکلک های بامزه 674}

 

کلا با بازیگوشی کامل شیر میخورییییییییییییییی بلااااااااااااااا شکلک ساده 979  و من باید کلی بشینم و شما با انواع و اقسام مدلها و بازی کردنها شیر بخوری .

 

 

 

یه هفته ای هست که دیگه وقتی دمر میشی , کاملا و بدون اینکه زود خسته بشی سرت رو بالا نگه میداری و همه جا رو دید میزنی بغل و گاهی هم نگاهت به من میفته و شروع میکنی به خنده بوس و توی این حالت خیلی ناز و دوست داشتنی تر میشی گل خوشبوی من شکلک قلب 7370 , بعد هم همینطور که دمری روی شکمت میچرخی به طرف چیزهایی که میبینی عزیزممممممممم محبت , سعی میکنی خودت رو به جلو بکشی و سینه خیز بری ولی فعلا موفق نشدی شکلک های بامزه 517و فدات بشم که دماغت هم چند باری روی زمین کشیده شده و صدات دراومده نازنازی خانوممممممممممم بغل .

 

 

چند روزی هم هست که حسابی دندون گیرت رو میخوری و به لثه هات میکشی شکلک کاراکتری 1398 , گاهی هم البته مک میزنیش و گاهی محکمممم گازش میگیری گل نازم آرام, نمیدونم دلیلش دندونات هست یا نه متفکر , فعلا که خبری از دندونات نیست نازدونه من متنظر.

 

 

دو سه روز پیش غروب بهت میگفتم فاطمه زنبور چی میگه ؟زیبا میگه وزززززززززززززززززز زیبا , با صدا میخندیدی و قهقهه میزدی و من عاشق اینجوری خندیدنتم محبتبغلبوسبغلمحبت.

 

 

یه روز هم دیدم که بدجوری داری دندون گیرت رو میکشی به لثه هات و بهت میگم : فاطمه , مامان , لثه هات میخاره ؟ دوباره با صدای بلند میخندیییییییییییییی خندونک , دوباره میپرسم و بازم قهقهه میزنیییییییییی بغل, آخه این حرف من کجاشششششششش  خنده داره دخملللللللللللللل شکلک های بامزه 361.

 

 

 

یه چیز دیگه که باز هم خیلی بهش خندیدی با صدای بلند این بود که گذاشتمت توی کریرت و جلوت نشستم و گفتم قربون دماغ خوشگلت برممممم منننننننننننننن خندونک , میزدی زیر خنده , اونم بلنددددددددد قه قهه , دوباره میگفتم : قربون دماغ کوچولوت برممممم منننننننننننننننننننن بوس , باز میزدی زیر خندههههههههههههه بغلو منم از خندت خندم گرفته بود شکلک های بامزه 361, ای جانم , قربون بلند خندیدنات بشه مامان بوسبوسبوس .

 

خلاصه که خیلیییییییییییییییییییی ماهییییییییییییییییی دخمل بلا محبتمحبتمحبت.

 

 

 

دختر عزیز و نازنینم این روزها وضعیتت خداروشکر خیلی بهتر از قبل شده فدات بشم شکلک های یاهو , دل دردهات خیلی آرومتر شدن و گاهی اونم خیلی کوتاه دلت درد میگیره بغل و خداروشکر دیگه به خاطر دل دردهات گریه نمیکنیجشن و شبها راحتتر میخوابی خدارو صد هزار بار شکرررررررررررر شکلک های یاهو,

 

 

یه مدت هم نظم خوابت به هم ریخته بود و شبها دوست داشتی تا دیر وقت بیدار باشی و بازی کنی شاکی که اونم خداروشکر خیلی بهتر شده و بعد از دادن قطره آهن آیروویت که از چهار و نیم ماهگیت شروع کردم خداروشکر خیلی بهتر شدی و شبها هم راحتتر خوابت میبره گل مامان شکلک های یاهو ,  من هم 3 یا 4 ساعت قبل از وقت خوابت معمولا مشغولت میکنم تا نخوابی راضی و شب رو راحتتر خوابت ببره نازدونه مامان بوس , البته شب رو بارها و بارها برای خوردن شیر بیدار میشی بدبو ولی بعدش که خوابت سنگین بشه میخوابی شکرخدا عزیز دل من بوسبوسبوس.

( البته به هم ریختن نظم خوابت همش به خاطر مهمونی رفتن و دیر برگشتنمون بود خجالت که بد خواب میشدی و عادت خوابت عوض شده بود چشمک و همین الانشم یه شب که میریم بیرون و دیر برمیگردیم و از وقت خوابت میگذره بدخواب میشی و کلی باید باهات کلنجار برم تا بخوابی زیبا )

 

{ مامان خانوم پس این دیگه تقصیر من نیستاااااااااااااا قهر , مشکل از خودتونه مامانی خانوم خندونک }

 

 

کلا خداروشکر این روزها از همه نظر بهتر شدی و خانوووووومی شدی برای خودت ماشاالله تشویق و تنها مشکل عمده این روزهای تو فقط غریبی کردنت با اطرافیانه خطا , اون هم خیلی بهتر شده ولی حل نشده و هنوز هم بغل کسی جز من و بابایی نمیری تعجب

( البته گاهی , اونم خیلی کم , ناپرهیزی میکنی و بغل بعضیها چند دقیقه ای میری خندونک ) و حتی اگه توی جمعی باشیم و غریبی و گریه هم نکنی , در حالی که به اطرافیان داری میخندی , به محض اینکه کسی بغلت کنه بعد از چند لحظه شروع میکنی به گریه کردن زبان و میترسی خجالت و کلی طول میکشه تا آروم بشی بدبو .

 

 

 

البته من ریشه این ترست رو در ساکت بودن محیط خونمون یا کم بیرون بردنت نمیبینم نه ,  چون به محض برگشتن از تبریز این غریبی کردنت شروع شد متفکر , اونم در حالی که اونجا همه جا هم میبردمت و خونه مامان جون هم خیلی ساکت و خلوت نبود و به خاطر ما رفت و آمدشون زیاد بود زیبا ,

اما درست فردای رسیدن از تبریز توی خونه مادر جون با همه غریبی کردیشکلک های بامزه 517 حتی به قدری ترسیده بودی که توی بغل من و بابایی هم ساکت نشدیتعجب و تو که همیشه توی ماشین زود آروم میشدی و خوابت میبرد کلی طول کشید تا با ماشین بچرخیم و آروم بشی و بخوابی گلم خطا , در واقع بعد برگشتن از تبریز اصلا فرصتی نبود که به ساکتی خونه خودمون عادت کنی و بعد به اون علت غریبی کنی با محیط اطراف و دیگران .

 

خود من که فکر میکنم متفکر برگشتن از مسافرتی نسبتا طولانی و به طور کامل عوض شدن محیط اطرافت اونم به صورت ناگهانی , باعث پیش اومدن ناگهانی این ترس از محیط و دیگران شد.

 

 

عمو حسین که از بس با دیدنشون زدی زیر گریه و غریبی کردیزبان, بهت میگه خانوم اخلاقی شکلک های بامزه 361

 

 

البته اینم بگم که عمو حسین شما که خیلی هم مهربونه یه شب که رفتیم خونه مادرجون , به مناسبت دمر شدن خانوم خانوما , همگیمون رو به یه بستنی بسیار خوشمزه مهمون کرددددددددددد .

 

 

عزیز دل مامان خداروشکر ترسیدنت از بقیه هم داره کمتر میشه شکلک های یاهو و من امبدوارم که انشاالله به زودی خوب خوب بشه این مورد هم گل دختر من بوس.

 

 

 

توی این 10 روز اخیر چند بار اتفاقات خیلی خوبی افتاد ..........جشن

 

 

 

سه شنبه شب هفته گذشته ( 20 خرداد ) بعد از مدتی من و بابایی به همرا شما رفتیم پارکککککککککک , اولش که رسیدیم پارک , توی بغلم به بچه هایی که داشتن تاب بازی و سرسره بازی میکردن کلی با دقت نگاه کردی زیبا و بعد از 10 دقیقه خوابت گرفت و شروع کردی به غر زدن چشمک , منم کمی راه بردم شما رو و بعد هم سرت رو گذاشتم روی شونم که یه دفعه دیدم سر و صدایی ازت نمیاد متفکر و با کمال تعجبببببببببببببببببب متوجه شدم شما روی شونه من و برای اولین بار بدون شیر خوردن چشمات رو بستی و خوابیدی تعجب ,

من رو میگی ؟؟؟؟!!!!!! یه ذوووووووووووووووقی کردم که نگو , تا حالا به این راحتی نخوابیده بودی راضی, حسابی هم خوابت سنگین بود و از سر و صدای اطرافت بیدار نشدی شکلک های یاهو و من و بابایی هم بعد از مدتها دو تایی قدم زدییییییییییییم توی پارک و بستنی خوردیم و کلی گپ دو نفره زدییییییییییییم و شما هم خواب بودی و وقت برگشتن بیدار شدی چشمک , موقع برگشت هم رفتیم ساندویچ خوردیم و شام رو مهمون بابایی مهربون بودیم فرشته و شما هم که خانوووووووووووووووووووممممممممم بودی و گل و اصلا بیقراری نکردی و این شد یه گردش بهاری دلچسبببببببببببببببببب برای من و بابایی و البته خود تو عزیز دلممممممممممم .

 

 

 

 

شنبه شب (24 خرداد ) هم تولد سارا سادات دختر عمه گل و نازنین شما بود که شب رفتیم خونشون , اولش ساکت بودی ولی بعدش هم وقت خوابت رسیده بود و هم غریبی کردی با بقیه شکلک های بامزه 517 , کلا از جایی که شلوغ باشه خیلی خوشت نمیاد و خیلی زود خسته میشی و خوابت میگیره و دوست داری دیگه بریم و حساااااااااااااااابی بیقرار رفتن میشی قهر , ( در این مورد مثل بابایی مهربونت هستییییییی خندونک ) , { امان از وقتی که جایی باشیم و خسته بشی و خوابت بیااااااااااااااااااادددددددددد بدبو }

 

خلاصه با بابایی بردیمت توی کوچه و کلی دور زدیم تا آروم شدی و حال و هوات عوض شد چشمک , بعد برگشتیم ولی فقط چند دقیقه آروم موندی و تا نشستیم سر سفره شام با دیدن بقیه گریت گرفت خندونک , دوباره بابایی بردت بیرون و یه کم بعد من هم اومدم پیشتون که دیدم توی بغل بابایی خوابت برده , منم بغلت کردم و نشستم توی حیاط عمه جون اینا متنظر , نیم ساعتی توی بغلم خوابیدی زیبا , بعد اومدیم بالا , ولی چند دقیقه بعد از بالا رفتن به خاطر وجود صدا در اطرافت بیدار شدی ( یه همچین خواب سبکی داری شما خندونک ) البته چون نیم ساعتی استراحت کرده بودی سرحالتر بودی و خداروشکر طول مدت تولد رو دیگه گریه و بیقراری نکردی و با دقت همه چیز رو نگاه میکردی بغلو در حال بررسی بودی حساااااااااااااابی بوس , از همه بیشتر هم سارا سادات رو نگاه میکردی که کلاه بوقی سرش بود بوس و ریسه های تولد چون براق بودن برات خیلی جالب بود و توجهت رو جلب میکرد متنظر.

اما دیگه آخرای تولد خسته شدی و حسابی هم گرمت شده بود و هم خوابت گرفته بود خواب آلود و کلافه و بیقرار شده بودی بغل, آخه از وقت خواب شبت کلی گذشته بود و ما هم به همین دلیل زودتر از بقیه خداحافظی کردیم و اومدیم خونه تا تو عزیز دلم بیشتر از این اذیت نشی فدای قد و بالات بشممممممممممم من محبتبوسمحبت.

 

 

 

 

 

 

یکشنبه شب ( 25 خرداد ) هم دوباره یه تجربه دیگه برای پارک رفتن داشتییییییییییییییییم  که مثل پارک رفتن قبلی عاااااااااااااااااااااالییییییییییییییی بود , کلا به پارک خوووووووووووووووب جواب میدی گویاااااااااااااااااااااااااااااااااا ,

سالگرد ازدواج پسر عمو بهروز بود جشن و دعوت شده بودیم پارک زیبا , خیلی خوش گذشت , اولش که رسیدیم توی بغل بابایی نشسته بودی و بعد هم با بابایی رفتین دور زدین بغل, یه کم بعد هم اومدی پیش خودم و همینطور که سرت روی شونه من بود و با هم قدم میزدیم خوابت برد و تا وقت شام توی بغلم خوابیدی , و باز هم من کلللی ذووووووووووووووووق زده شدمممممممم , بعد هم وقت شام بیدار شدی و سرحال بودی خداروشکر و بیقراری نکردی گل نازممممممممم بوسمحبتبوس. یه بار هم رفتیم توی ماشین و شیر خوردی و برگشتیم و یه چرخی توی پارک زدیم و اومدیمممممممممممممم خونه . خیلییییییییییییییییی ماه بودیییییییییی دخترممممممممممم .

 

 

 

 

 

 

 

روز سه شنبه ( 27 خرداد ) هم بردمت خونه همسایه گلمون ( خونه محمد مهدی کوچولو و فاطمه جون محبت ) برای ختم انعام و مولودی که واقعااااااااااااااااااااااا بی نظیر و عالی بودی اونجا و خیلی آروم توی بغلم نشستی و با دندونگیرت مشغول بودی نازنازی مامان تشویق . مامانی قرآن خوند و تو هم گوش دادی و آروم توی بغلش نشستی  نازنینم, فقط آخرای مولودی از صدای بلند هلهله خانومها یا همون ( کل زدن ) ترسیدی خطاو گریه کردی زبان که منم زود آوردمت پیش بابایی تا اذیت نشی گل قشنگممممممممممممممممبغل بوسبغل ولی بعدش خودم دوباره برگشتم مولودیاااااااااااا... خندونک

 

 

 

 

 

 

 

 

روز شنبه  ( 31 خرداد ) هم دوتایی رفتیم ختم صلوات زیبا خونه یکی دیگه از همسایه های عزیزمون آرام که باز هم بی نظیر و ماه و عالی بودی و تازه بغل یکی دو نفر هم رفتییییییییییی  بی اینکه گریه کنی خوشگلمممممممممممم .

 

 

 

 

 واقعا خیلی خوووووووووووووووب و عااااااااااااااااااالی بودی دخترممممممممممممم تشویق بوس تشویق و این چند تا مهمونی اخییییییییییررررررررررررررر خیلی به من چسبیددددددددددددد  خداروشکررررررررررررشکلک های یاهو .

 

 

 

 

متنظر برای دیدن عکسهای فاطمه جونی به ادامه مطلب بروییییییییییییییید لطفاااااااااااااا متنظر

 

 

دوستای خوبم توجه توجه بغل : ( از اونجایی که بعضی از دوستانم به خاطر زیاد بودن عکسها برای باز کردن وبلاگم دچار مشکل شدن از این پست به بعد عکسها در ادامه مطلب قرار خواهند گرفت متنظر )

 

 

بوس این عکست رو بعد از برگشتن از ختم صلوات گرفتم دخترررر خوشگل و ماهممم بوس

برای سالگرد ازدواج پسر عموت هم از همین گل سر استفاده کردی

 

محبت این تل رو عاطفه جون , دختر عموی گل و مهربونت برات بافته عزیز دلم , محبت

 

عاطفه جونممممممممممم ممنوووووووووووووونممممممممممم

 

 

 

 

 

 

 

با تعجب بابایی رو نگاه میکنی , قربووووووووووووون چشمای نازتتتتتتتتت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بغل این عکست رو بعد از برگشتن از مولودی گرفتم نازدونه منننننننننننننننن بغل

 

بوس از بس وول میخوری نمیشه ازت عکس گرفت دخمللللللللللللل بلاااااااااااا بوس

برای تولد سارا سادات هم از همین لباس و گل سر استفاده کردی عسلللللللللللل  

 

محبت قربون خنده و ذوق کردنت بره مامان محبت

 

 

 

 

 

 

 

 

از بس ازت عکس گرفتم و تو وول خوردی و عکست خوب نشد خودتم شاکی شدی اینطوری خندونک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکلک قلب 3261 توی بغلم در حال شیر خوردن خوابت برده بود , شکلک قلب 3261

محبت که یه دفعه از خواب پریدی و اینطوری زل زدی به من محبت

 

بغلبین خواب و بیداری هستی قربووووووووووووون چشمااااااااااااااات بغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بوس قربون این کنجکاویاااااااااااااااااااات برم فندقممممممممممم بوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  آخرش میخورمتتتتتتتتتتتتتت من عسلممممممممممممم با این نگاهات 

 

 

 

 

 

 

 

 

محبت عزیزمیییییییییییییییییی , عششششششششق مامانی محبت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زیبا داشتی دندونگیرت رو با ملچ و مولوچ میخوردی , زیبا

 

تا خواستم ازت عکس بگیرم انداختیش و زل زدی به من جیییییییییگرررررررر

 

بوس  لباشو ببین  بوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از این همه عکس گرفتنهای مامانی در عجبییییییی ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فدای این ژست گرفتنتتتتتتتتتتتت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

( مامانی اشلا معلوم هشتش چی کال میکنی آخه , )

بوس( از راه نرسیده همش عکس , همش عکس خندونک )بوس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکلک ساده 979  این هم مدل عجیب خوابیدن شما در شب  شکلک ساده 979

شکلک های بامزه 361

 

 

 

 

بغلچقدر آخه بدخوابی شمااااااااااا عزیز دلممممممم بغل

تازه این همه بالش دورت چیدمممممممم لااقل از روی تخت پرت نشی پایین خندونکتعجب

 

پسندها (20)

نظرات (37)

مامان الهام
3 تیر 93 0:22
هزار هزار ماشاالله به این دخمل خوشگل , خدا حفظش کنه , ماشاالله چه بزرگ شده , عزیز دلمیییییییییییییییییییییییییییییی , مامانی از طرف من ببوسش .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین سلنا جون خوشگلم ممنونم عزیز دلم از لطف و محبتت نسبت به فاطمه جونی . خوشحالم که میای و بهمون سر میزنی دوست خوب من . باز هم منتظرت هستم دوست مهربونم . چشمممممممممم عزیزم , اینم بوسسسسسسسسس برای سلنای عزیزم و مامانی گلششش.
خاله شيدا و روشا
3 تیر 93 8:32
سلامممممممممممممم مامانی و فاطمه جونيم خدا رو هزار مرتبه شكر كه دل درد های فاطمه جونی بهترتر شده , قربون دخملی خوش خنده و ناناز و مهربونم برم من , فداش بشم كه پارک دوست داره ، مامانی ميرسه روزی كه پارک هم بره و كلی غر غر و گريه بكنه , چون دوست نداره برگرده خونه و ميخواد كلی تاب بازی و سرسره بازی كنه. فاطمه جون اگه اون لحظه بهت گفتن بعدا باز ميای پارک يا بريم خونه باز برميگرديم , قبول نكنياااااا ، چون تا يه مدت مامانی و بابایی از مسيری رفت و آمد ميكنن كه كلا پارک موجود نباشه توی اون مسير تا يادت نيفته ، بعله فاطمه جون اينجورياستتتت. مامانی من به عنوان يه خاله مدافع حقوق دخملی ها بايد اين نكته ها رو بهشون گوش زد كنم . التماس نوشت : مامانی واسم خيلی خيلی دعا كن ، امروز يه امتحان خيلی خيلی سخت دارم و خيلی ازش ميترسمم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام خاله جون گل و مهربون شیدا و روشا جون و مدافع حقوق دخمل کوکولوها عزیز دلم خیلیییییییییییییی ممنون بابت محبتت نسبت به ما و به خصوص فاطمه جونی . مثل همیشه با محبتی عزیزممممم. خاله جون نازنین , کامنتات بدآموزی داره هاااااااااااااااااا , انشاالله روزی برسه که فاطمه بی مشکل و بدون ترس با اطرافیان و محیطش ارتباط برقرار کنه اما اگه از نظر خانوم مدافع حقوق دخملی ها اشکالی نداره , انشاالله بی غرغر و گریه باشه پارک رفتن ها و مهمونی رفتنهاااااااااااااا عزیز دلم انشاالله که خدا کمکت میکنه و امتحانت خوب میشه گلم , توکل به خدا کن عزیزم. امیدوارم و آرزو میکنم که همیشه و در همه امتحانات زندگیت , چه درسی و چه غیر درسی موفق باشی عزیز دلمممممممممممم .
بابايي
3 تیر 93 10:43
سلام همسر مهربون و دوست داشتنی من سر و كله زدن با فاطمه كوچولو هم لذت بخشه و هم خستگی خاص خودشو داره می دونم كه اين روزا سخت درگير فاطمه خانومی عزيز هستی و خسته شدی اما اينو بايد بدونی كه من قدر زحمتای تو رو می دونم و كنارت هستم گرچه تا حالا كار زيادی برات انجام ندادم. خدا رو شكر دخترمون عاقل شده. يه كم ديگه صبر كنی ، دخترمون مي شه كمک حالت . ماشاءالله خونه دار و كدبانو هم كه حتما هست. پس حسابی خستگيت در می ره. فقط يه ريزه ديگه صبر كنی حله برای تو كه عزيز دلمی و همسر و مادر خيلی خوبی هستی و همينطور برای دخترمون كه خيلی دوست داشتنيه آرزوی سلامتی و خوشبختی و عاقبت بخيری دارم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاااااااااامممم همسر خوب و عزیز من , بابایی گل و مهربون فاطمه جونیمون عزیزممممممم از دیدن کامنتت حسااااااااااااابییییییییی ذوق زده شدممممممممم, هنوز هم بعد از گذشت 6 سال از زندگی مشترکمون , با کوچکترین تعریفت از من , و با دیدن هر نوشته ای از طرف تو , و حتی با کوچکترین محبتی از جانبت , کللللللللللی ذوق میکنممممممممممم و خوشحال میشمممممممم , خیلی سورپرایزممممممممم کردی امروز و اصلا چند لحظه اینطوری موندم , ممنونم که وقت گذاشتی و برای من و دخترمون کامنت گذاشتی , بزرگ کردن فاطمه جونی ناز و بازیگوشمون , دست تنها سخت هست , ولی خودت خوب میدونی عزیزم که من از زندگی کردن در کنار تو بسیار خوشحالم و از داشتن فاطمه زیبا و دوست داشتنیمون خیلی خیلی خوشحال و راضیم , و از تو همسر عزیز و مهربونم هم بابت محبتهات و زحماتی که برای ما میکشی خیلی خیلی ممنونم , خدا خیرت بده عزیزم و ازت راضی باشه و انشاالله که به هر آرزویی داری برسی , میدونم که هر کاری از دستت براومده تا به امروز برای من و دخترمون انجام دادی عزیز دلم. بزرگترین شانس زندگی من ازدواج با تو بوده و بس همسر مهربونم . از خدا میخوام مشکلاتی که این روزها داری , و اذیتت میکنه به زودی زود حل بشه , میخوام بدونی که من هم به فکرتم , فقط کاری از دستم ساخته نیست , من هم از خدا برات عاقبت به خیری میخوام عزیزممممممممم . من صبرم کمه دیگه , خودت میدونی , اما خداییش دخترمون خیلی عاقل تر تر شدهههههههههههه. بابت آرزو و دعاهای قشنگتتتتتتتت ممنوووووووووووووووووونم عزیز دلم . مراقب خودت باش بابایی گل و مهربون .
مامان یاسمین
3 تیر 93 11:12
الهی , الهی , خداااااااااااااااااااااااااااا چقدر ملوسی بلا , ماشاالله , ماشاالله , خدا نگه داره .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون یاسمین جونم ممنونم عزیزم بابت لطف و محبتت نسبت به فاطمه جونی . خدا دخملی خوشگل و ناز شما رو هم برات نگه داره دوست گلم . خیلی ممنون میای و بهمون سر میزنی عزیزم , بازم منتظرت هستم دوست خوب من .
ساخته ها نمدی
3 تیر 93 12:13
سلاااام وبتون عالیه , ما تو کار نمدیم , عروسک های نمدی , ریسه , اسم , حلقه , عروسک انگشتی , ..... بیاین پیشمون , ما قیمت فوق‌العاده زدیم , ۴۰ درصد تخفیف . خداحافظ .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ممنون از کامنتتون و حضورتون در وبلاگ ما , در اولین فرصت بازدید خواهم کرد . خدانگهدار .
مامان بردیا شیطون
3 تیر 93 15:00
خوشا دل سپردن به عشق خدايی , ز قيد هوس هاي دنيا ، رهايی , خوشا ، از گناهان همه توبه کردن , به درگاه حق ، نيمه شب ، چهره سايی , خوشا بر فراز جهان پر گشودن , گذشتن ز خودبينی و خودنمايی . ~~*`~´.* .(;@.`~"´ ~~. ,~. ,.* . `~ ´ *.*´.,~., ~~(;@. ,.~. ,´ .*.* .(;@ ~~ `~´..(;@ *.*,.~. ,`~"´ ** ~~ (;@*.. ,.~., .`"~ ´,.~., ~~~`~".´ *.(;@*.*. (;@ ~~~~~*,.~.,`~´,.~,.´`~´ ~~~~~ (;@.*.(;@.**. ~~~~~ `~´ * ~ `~".´~ ~,____* ;@*(;@.*;"___, ~ \@_\,*`."; ;@,*;,*/_@_/ ~~~~ ,_@\*:;:;`."*/@, ~~~~ \_@\,\\|//,/@_/ ~~~~~~,---.\\|,/,---, ~~~~~~(*-}.(*){* ) ~~~~~~."---" /|\ `---" ~.~~~~~ / /|||\ \ ~~~~~~~-,/ ||| \ _________×§×§×§×§× ______ק×_________×§× ____ק×______))______×§× __ק×_______((________×§× __ק×________()_________×§× _ק×________(,,,)_________×§× _ק×_______,",|,",_________×§× __ק×_____[_____]______×§× ___ק×___[_______]___×§× _____ק×_[_______]_×§× ___$$$$$$$$______$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ______$$$$$$$$$$$$$$$$$ ________$$$$$$$$$$$$$ ___________$$$$$$$ _____________$$$ ______________$ الهی!!! خدای تنهایی من..... چه بسا هر گره ای که در کار من می اندازی , همچون گره های قالی باشد که با آنها , برای سرنوشتم نقشی زیبا بیافرینی , آمین .......
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین بردیا کوچولوی شیطون الهی آمین ......انشاالله . ممنونم عزیز دلم بابت کامنت بسیار زیبا و دلنشینت .
زن دایی آرزو
3 تیر 93 18:50
سلام ووووووااااایییییییییییییی تو چقدر خوردنی شدی فندق زن دایی . فدای نگاهات بشم من. با دیدن عکسات با دایی جون کلی ذوق کردیم. دلمون براتون یه ریزه شده .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلاممممممممممممممم دایی جون و زندایی جووووووووووووووون مهربووووووووووووون ممنونم آرزو جونم بابت لطف و محبت همیشگیت نسبت به ما و فاطمه جونی. ما هم دلمون برای شما یه ریزه شده دایی جون و زندایی جون نازنین و مهربووووووووووووووووون , ممنونم از محبتتون نسبت به عکسهای فاطمه جونی . میبوسمتوووووووووووووووووون از راه دور .
mahtab
3 تیر 93 19:56
سلام مامانی عزيز و مهربون فاطمه جان پيشاپيش نيم ساله شدن دختر ناز و خوشگلتون مبارک . خدا حفظش کنه انشاالله .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین و مهربون علیرضا کوچولو ممنونم عزیز دلم بابت تبریکت و محبتت نسبت به فاطمه جونی. خدا پسر کوچولوی نازنین شما رو هم حفظ کنه انشاالله .
ماماني پرنيان
4 تیر 93 9:02
سلام خواهری , عزيزم قربونت برم با اين دخمل بلا , خدا حفظش كنه , می بوسمتون .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین پرنیان جونم ممنونم خواهر جونم که به یادمونی و بهمون سر میزنی عزیز دلم . خیلی ممنون عزیزم بابت محبتت نسبت به فاطمه جونی . خدا دخمل کوچولوی خودت رو هم برات حفظ کنه دوست گلم . بوسسسسسسسسسس برای پرنیان جونم و مامانی نازنینششششششششش.
مامان ستاره
4 تیر 93 15:27
سلام عزیزم ... الهی من فداش بشم , چقدر بزرگ شده , وای دوست دارم اون پاهای توپولیشو گاز گازی کنم حسابی ... خوبی زهرا جونم ؟ دلم براتون تنگ شده بود ... راستی فاطمه جون شبیه کیه ؟ تو یا باباش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااااااااااااااااااممممممممممم ستاره جون گل و نازنینم خوشحالم باز هم اینجا میبینمت عزیز دلممممممممم. خدا نکنه گلم , ممنونم بابت محبتت نسبت به فاطمه جونی . خوبم خواهر جونم , ممنون که جویای حالمونی عزیزممممممممم . منم دلم برات یه ریزه شده بود ستاره جونم . عزیزم همه میگن که شبیه خود منه , خودم هم فکر میکنم بیشتر شبیه به منه عزیز دلم تا باباییش , البته خلق و خوش بیشتر شبیه به باباییشه فکر میکنم . ممنونم اومدی پیشمون دوست گل من , بازم منتظرت هستم ستاره جون مهربوووووووووووووووون . میبوسمتتتتتتتتتتتتتتتتت.
عاطفه
4 تیر 93 19:50
سلام , قربونت برم قابل تو رو نداره , به سر شما خیلی زیبا میشه , فاطمه جونی خوشگل اینقدر شما ناز و خوشمزه هستی که همه چیز بهت میاد , من و زن عموتم از دیدن عکسات کلی ذوق میکنیم . زن عموی مهربون و دوست داشتنیم خسته نباشید , از خدای مهربون می خوام که کمکتون بکنه .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلااااااااااااااااااااممممممممم عاطفه جون عزیز و گل خودممممممممممم , دخترعموی مهربون فاطمه جونی و سلااااااااااااامممممممممممممممم زن عمو مهین مهربون و گل و نازنین فاطمه جونی بابا این پست چقدر کامنت سورپرایززززززززززززز کننده داشتتتتت , ممنونم عاطفه جونم که همراه مامانی مهربونت که میدونم خواننده همیشگی وبلاگمونه , اومدین و بهمون سر زدین و کامنت گذاشتین عزیز دلم . بابت گل سر زیبا و لباسهای قشنگی که برای فاطمه جونی بافتین ممنوووووووووووونم عزیزمممممممم , ( دختر عمو جون مهربونم و زن عمو جون گل و عزیزم خیلیییی ممنونم . ) خیلی خوشحالم کردی عزیز دلم با اومدنت و کامنتت , بابت محبتت و لطفت نسبت به فاطمه جونی , ممنوووووووووونم . از دعای خیرت هم ممنونم عزیزم , انشاالله که از این به بعد هم خود خدا کمک بکنه تا بتونم فاطمه رو اونجور که باید تربیت کنم تا همچون شما , دختر عموی گلش , خوب و گل و باایمان باشه . التماس دعا , سلام برسون , میبوسمتتتتتتتتتت.
غزل , باباییش
5 تیر 93 10:14
ای باااااااااباااااااااااا ... هی بیا بنویس ... هی دل منو ببر ... هی دل ببر نی نی خانوم ... منم که عشق دختر ... ایشششششالا خدا واست نگهش داره ... ایشششالا که همیشه سالم و سرحال باشه و هی هر روز پیشرفتهاش رو ببینی ... نازه نی نیت , خییییییلی خدایی ... بووووووووووووووووس
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام غزل جون گل و نازنین و مهربونمممممممممممممم فدات بشم عزیز دلمممممممم , انشاالله که خدا یه دخملی خیلی زیبا و نازززززززززززز بهت بده ( البته از اون شیطون بلاهاش که پوست میکنه ) تا هی ازش بنویسی و دل ما رو ببرییییییییییییییی , البته که از همین حالا غزل خانوووووووووم با نوشته هاش دل مارو برده حسابی و عاشقشششششششششش شدییییییییییییییییییم . ممنونم غزل جونم از دعاهای خیرت و از محبتت نسبت به فاطمه جونی , خوشحالم میکنی میای پیشمون عزیزم , بوسسسسسسسسسسسسس برای غزل مهربونممممممممم.
مامان فاطمه
5 تیر 93 11:04
سلااام سلااام به زهرای خوبم و فاطمه کوچول موچول خودم خوبین ؟خوشین ؟ ای من به فدای این دخملی با این ژستاش عشق خودمی دیگه فاطمه کوچولو ... عکساش رو که دیگه نگو خیلی خیلی خوردنیه , حیف که من اونجا نیستم تا یه لقمه اش کنم , به به می بینم که حسابی خوش گذروندید ... مهمونی و پارک و تولد و مولودی و... انشالله همیشه خوش باشین و کنار فاطمه جون و همسر گرامیتون زندگی سرشار از شادی داشته باشین .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلامممممممم مامانی گل و مهربون و دوست داشتنی فاطمه خوشگلم خیلی ممنون که جویای حالمونی عزیز دلم , خوبیم گلم , ممنونم دوست مهربونم از این همه لطف و محبتت نسبت به فاطمه جونی , آره دیگه , بعد از مدتی دلی از عزا درآوردیم با دخمل بلااااااااااا عزیزمیییییییییی , منم آرزو دارم که همیشه سالم و سلامت باشین و زندگی خوب و خوش و سرشار از عشقی داشته باشین در کنار همسر و دخمل گل و ماهت . بوسسسسسسسسسسسسس برای فاطمه گلی و مامانی مهربونششششششش.
مامان فتانه
5 تیر 93 12:53
ای جووووونم عزیزم ...... همیشه به تفریح و شادی ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین آیلین جونم ممنونم عزیزم از لطف و محبتت . خوشحالم که اومدی پیشمون دوست گلم , بازم منتظرت هستم عزیزم .
مــن و آوايي قــلــمــبــه
6 تیر 93 13:49
سلام خواهرم , الهی بميرم برات , خوبی الان ؟؟؟
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامان لی لی گل و دوست داشتنی آوا جونم خدا نکنه خواهر جونم , خوبم , خداروشکر , نگران نباش , چیز خاصی نبود عزیز دلم . میبوسمت .
مامان حلما
6 تیر 93 13:53
مامانی مهربون فاطمه جون سلام یادته اولین باری که بهت سر زدم , تو از نگرانی های دوران بارداریت نوشته بودی , فکر کنم ماه 4 یا 5 بارداریت رو میگذروندی , وقتی نوشته هات رو خوندم , یهو به دلم افتاد واسه آرامشت صلوات نذر کردم , با این که ندیدمت ولی الآنم نسبت بهت یه حس خوب دارم . فاطمه جون رو هم خیلی دوست دارم و تقریبا هرروز بهت سر میزنم و منتظر آپ میشم . از این که همیشه نمیتونم نظر بذارم , بدون که این تقصیر خودم نیست و حلما کوچولو وقتی میبینه من پای نت نشستم , داد و فریاد راه میندازه و همش دوست داره باهاش بازی کنیم , اقتضای سنشه , و من دیگه فرصت کامنت گذاشتن ندارم , ولی بدون همین که میام تو نت سریع میدوم میام بهت سر میزنم . خیلی دوستتون دارم . از طرف من فاطمه جونی رو ماچ ماچیش کن .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین و دوست داشتنی حلما جونم آره عزیز دلم , یادمه گلم , ممنونم از این همه محبتت دوست نازنینم , منم حس خوبی نسبت بهت دارم دوست گلم , خیلی خیلی ممنون بابت صلوات و نذرت که من رو قابل دونستی و چنین کاری برام انجام دادی فدات بشم , این نشون دهنده قلب بزرگ و مهربونته گلم . از محبتت و لطفت به فاطمه جونی هم ممنونم عزیز دلم , حلمای تو هم واقعا دوست داشتنیه , خدا برات حفظش کنه عزیزم , سر و کله زدن با این وروجکهای شیطون میدونم چقدر سخته و وقتی برای آدم نمیزاره , منم انتظاری ازت ندارم گلم , همینقدر که محبت داری و به وبلاگمون سر میزنی و جویای حالمونی برای من یه دنیاست و خوشحالم میکنه دوست مهربونم , منم دوستتون دارممممممممممم خیلی . چشمممممممممم عزیزم , اینم بوسسسسسسسسسسسسس برای حلمای خوشگلم و مامانی دوست داشتنی و مهربونشششششش.
√بهار مامانه برسام
7 تیر 93 8:13
سلام عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم منو ببخش که با تاخیر میگم "قـــــــــــــــــــــــــــــــــدم نو رسیده مبارک" متاسفم که نشد بین نفرات اولی باشم که تولد فرشته ی کوچولوتون رو تبریک میگه.... خدا میدونه که خیلی دلم میخواست حداقل توی دنیای مجازی نفر اولی باشم که بهت تبریک بگم و براش آرزوی عاقبت به خیری و خوشبختی کنم....ولی افسوس که خیلی چیزی این مدت بر خلاف میل من بوده و اینم یکیش..................................... بگذریم , مهم اینه که خدا یه فرشته ی ناز بهتون داده , خدا حفظش کنه , انشاالله که جدم پشت و پناهش باشه و همیشه این دخمل ناز در پناه خدا و جدم و زیر سایه پر مهر مامان گلش و پدر محترمش دخملی تنش سالم ؛ لبش خندون ؛ دلش شاد و روزیش بی حد و دنیاش سرشار از عشق و آرامش باشه . در ضمن دوست جونم , مامان شدنت مبارک عزیزم . ازت ممنونم که به یاد منو برسامم بودی عزیزم . از خدا میخوام همیشه خودت و دخمل نازت و همسر محترمت در پناه خودش شاد و خوشبخت باشید و همیشه روی خوش زندگی رو ببینید . الهی آمین , روی ماه ناز گلمون رو از طرف من ببوس عزیزم . به خدا میسپارمتون .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام بهار سادات عزیز و دوست داشتنی خودمممم , مامانی گل و مهربون برسام کوچولو عزیز دلم خیلی ممنوووووووووووووون بابت تبریکت , باور کن حس و حال همون تبریک اول رو دارم و همونقدر برام جذاب و دوست داشتنیه گلم . نمیدونی چقدر خوشحالممممممم که باز هم اینجا میبینمت فدات بشم , خدارو هزار بار شکر که برسام جون پیشت هست و تو آرومی گل من , انشاالله که همیشه کنار هم باشین و روزگار خوب و خوشی رو سپری کنین دوست نازنینم . بابت این همه دعاهای زیبااااااااااااا و خیری که در حق ما و فاطمه جونیمون داشتی خیلی خیلی ممنونم دوست مهربوووووووووووووون من , خیلی التماس دعا دارم فدات بشم , تو که ساداتی و جد بزرگی داری , خیلی برامون دعا کن و از جدت برامون عاقبت به خیری بخواه عزیز دلم . خیلی دوستت دارممممممممممم و میبوسمتتتتتتتتتتتت. ممنونم که وقت گذاشتی و اومدی پیشممممممم عزیزممممم.
√بهار مامانه برسام
7 تیر 93 8:15
خصوصی.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام بهار سادات عزیز و نازنینم , مامانی گل و مهربون برسام کوچولو از اعتمادت ممنونممممممممممم دوست مهربون و خوب من . میبوسمت .
مامان ستاره
7 تیر 93 14:05
سلام عزیز دلم , خوبی ؟ ببخش باعث زحمتت میشم ... برو خصوصی داری جیگر .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون عزیز و دوست داشتنی من زحمت چیه گلم , شما رحمتی عزیز دلم , ممنونم خواهر جونم , چشممممممممم , رفتممممممممممممم.
mahtab
7 تیر 93 16:11
ممنون که به پیشنهادم بابت گذاشتن عکسها در ادامه مطلب جامه ی عمل پوشوندی دوست خوب و مهربونم . خدا همیشه جمعتون رو پر از شادی و خنده بداره , انشاالله .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین علیرضا کوچولو خواهش میکنم دوست نازنینم , امیدوارم که دیگه مشکلی برای باز کردن وبلاگم برات پیش نیاد عزیز دلم . از دعای خیرت هم بی نهایت ممنونم دوست مهربون و خوب من .
مامان فاطمه
7 تیر 93 16:38
کاش که در این رمضان لایق دیدارشوم / سحری با نظر لطف تو بیدار شوم / کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان / تا که هم سفره تو , لحظه افطار شوم/ حلول ماه رمضان مبارک .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون فاطمه جونم ممنون از کامنت بسیار زیبات عزیز دلم . فرا رسیدن ماه پرخیر و برکت رمضان , بر شما هم مبارک عزیزم .
مامانی
8 تیر 93 10:16
سلام دوست خوب من و سلام به فاطمه ناز خودم خوبین ؟ خوشین ؟ سلامتین ؟ انشاء الله همیشه خوب و خوش باشین و تنتون سالم . فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو بهتون تبریک میگم . انشاء الله این ماه براتون پر باشه از خیر و برکت . مامانی مهربون از طرف من فاطمه خوشگلت رو یه ماچ گنده بکنی . خیلی دوستتون دارم , مراقب خودتون باشین. تو این ماه عزیز التماس دعای مخصوص دارم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام فریبا جون گل و نازنینم ممنونم عزیز دلم , ما خوبیم گلم , آرزو میکنم که همیشه خوب و خوش و سلامت باشی و کنار همسرت خوشبخت باشی و هر چه زودتر صاحب یه نینی خوشگل موشگل بشی دوست نازنین من . منم تبریک میگم فرا رسیدن این ماه پر خیر و برکت رو . چشمممممممممممممم , اینم ماچ از طرف خاله فریباااااااااااااااا جون مهربون , اینم بوسسسسسسسسسسس از طرف ما برای خاله فریبای گلمون . منم دوستت دارممممممممممممم. محتاجیم به دعا عزیز دلم .
مامان ستاره
8 تیر 93 13:22
سلام گلم , زهرای مهربونم .... خواهر دوست داشتنی من .... خوبی ؟ .... فاطمه جونم خوبه ؟ ... خصوصی داری , طبق معمول مزاحمت شدم , ولی نمیخواد خودتو به زحمت بنداری و جواب بدی گلم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون گل و نازنینم ما خوبیم خواهر جونم , فاطمه جونی هم خوبه عزیز دلم . گلم کامنت خصوصی ازت دریافت نکردم . منتظر کامنتت هستم و اصلا هم مزاحم نیستی عزیزم , خیلیییییییییییی هم مراحمیییی. میبوسمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.
آبجیــــــــــ حنانــــه
8 تیر 93 17:47
سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام مامانیـــ , من اوووومدم ... آخیش بالاخره امتحانام تموم شد راحت شدم . وااااااااااایـــــــــــــــــــــــــــ عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــز دل خاله , فدات شم بانمک . شما چقدر عشقیــــــــــــ نفســم , ماشاالله . دوووست دارم زود زود زود از نزدیک ببینمت ... بعدشم دور از چشم مامان جون بچلـــونمت بعدشم دیکه ماچ و مووچ ... و از این حرفا , فدات بشم که اینقدر خوردنی تر شدی عسلــــــــــــــــــــــــــــــــم . تند تند تند بزرگ شو و بیا پیشم چیگر. میــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدوسمـــــــت. مامانیــ ما رو تو ماه مبارک فراموش نکنید ... خیلیــ االتماس دعــــاااا
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام حنانه جون گل و نازنینم خدارو شکررررررررر که امتحاناتت تموم شده , آرزو دارم که همیشه موفق باشی گلم . ممنون از لطف و محبتی که نسبت به فاطمه جونی داری عزیز دلم . محتاجیم به دعا عزیزم . تو هم مارو دعا کن فدات بشم . ما هم دوستت داریییییییییییییم و میبوسمتتتتتتتتت آبجی حنانه مهربون .
آبجیــــــــــ حنانــــه
8 تیر 93 17:51
عازم یک سفرم ، سفری دور به جایی نزدیک , سفری از خود من تا به خودم ، مدتی هست نگاهم به تماشای خداست , و امیدم به خداوندی اوست , فرا رسیدن ماه رمضان ، ماه بارش باران رحمت الهی مبارک . التماس دعا.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام آبجی حنانه گل و نازنین و مهربونم عزیز دلم ممنون بابت کامنت بسیار زیبات . منم فرا رسیدن ماه پر خیر و برکت رمضان رو بهت تبریک میگم عزیزم. محتاجیم به دعا .
مامان الهام
8 تیر 93 18:02
سلام دوست عزیزم گلم منم ماهی سرشار از خیر و برکت برای شما و خانواده ی محترمت آرزومندم . عزیزم حتما ما رو هم دعا کن , دخمل خوشگلتو ببوس .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین سلنای خوشگلم فدات بشم عزیز دلم , خیلی ممنونم که بهمون سر میزنی دوست گلم . محتاجیم به دعا فدات بشم . میبوسمتون .
مامان امیررضا
9 تیر 93 15:15
روزه ، تمرين كلاس زندگی , درس ايثار و خلوص و بندگی , روزه ، زنجير هوا گسستن است , ديو و بت های درون بشكستن است , ماه در خودنگری و خودكاوشی , لب فرو بستن ، نگفتن ، خاموشی , درک مسكين از دل و جان كردن است , زندگی همچون فقيران كردن است , قهرمان صحنه تقوا شدن , همچو ماهي زنده دريا شدن , ماه ميهمان و ضيافت بر خدا , جام بخشش ، ماه سرشار از عطا , روزه ، پرواز و عروجی ديگر است .... حلول ماه رمضان بر شما و خانواده محترمتان مبارک . التماس دعا.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون امیررضا کوچولو ممنونم عزیزم از کامنت بسیار زیبات . فرا رسیدن ماه پرخیر و برکت رمضان بر شما هم مبارک . محتاج دعاییم عزیزم .
مامان ستاره
10 تیر 93 19:49
سلام زهرای خوب و مهربونم و عزیز دلم ... ممنونم عزیز دلم , بهترم , ببخش که نگرانت کردم گلم ... خدا نکنه عزیز دلم , انشاالله همیشه سلامت باشی گلم ... فاطمه گلم خوبه ؟ ... نه تو خودت با محبت هستی و من جز حقیقت چیزی نگفتم عزیزم ... فدای مهربونیات .... خیلی حرفات بهم آرامش میده عزیز دلم , ممنونم گلم ... چشم حتما ... منم میبوسمت عزیزم ...
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون گل و نازنینم فدات بشم خواهر جونم , ممنونم که زحمت میکشی و میای و برامون کامنت میزاری عزیزم . خداروشکر که بهتری , انشاالله که همیشه خوب و خوش و شاد و سلامت باشی عزیز دلم . ممنون گل من از لطف و محبتت نسبت به من و فاطمه جونی , فاطمه هم خوبه عزیز دلم , سلام به خاله ستارش میرسونه , خوشحالم که آرومتر شدی عزیزم . خیلی مراقب خودت باشششششششششش گلم . میبوسمتتتتتتتتتتتتتت.
مامان ستاره
10 تیر 93 19:53
زهراجونم می دونی چی شد , اون کامنت خصوصیت بود که داده بودی و منم جواب دادم و ولی ثبت نشد , گفتم دوباره جواب میدم و الان خواستم جواب بدم , ولی نمی دونم کی زدم پاکش کردم و نمی دونم چی بود تا جواب بنویسم ..... اینقدر اعصابم خراب بود که حتما اشتباه با کامنت های دیگه پاک کردم , واقعا شرمنده عزیزم ... خیلی هم شرمنده گلم , معذرت می خوام ... فاطمه گلم رو ببوس . راستی اگه 28 روزی حساب کنم تا امروز 4 روز هست که نشدم و اگه 30 روزی 2 روزه نشدم ولی تا جمعه فک کنم پری خانم تشریف بیارن .... توکل به خدا .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام ستاره جون گل و دوست داشتنی و عزیزم فدای سرت که پاک شده خواهر جونم . حتما که خواست خدا در این بوده که اون کامنت خونده نشه , فدات بشم که اینقدر مهربونی . توکل به خدا , هر چی خود خدا بخواد و صلاح بدونه همونه , پس خیلی فکر و خیال نکن و خودت رو اذیت نکن تا ببینیم خواست خدا چی هست که مطمئنا بهترین هم هست گل من . مراقب خودت باش نازنینم . میبوسمتتتتتتتتتتتتتتتت.
مامان ستاره
10 تیر 93 19:53
نماز و روزه هاتم قبول حق عزیزم .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
خیلی ممنونم ستاره جون گل و نازنین و مهربونم انشاالله عزیزم , از شما هم قبول باشه خواهر جونم .
مامان سیما
11 تیر 93 14:21
نازی
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین آیناز جون ممنون که به ما سر زدی و کامنت گذاشتی عزیزم . بازم منتظرت هستم , خوشحالم میکنی .
مامان سینا
13 تیر 93 2:17
ماه مبارک آمد، ای دوستان بشارت , کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت , آمد نويد رحمت ، ای دل ز خواب برخيز , باشد که باقی عمر ، جبران شود خسارت .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین سینا کوچولو من هم فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو تبریک میگم دوست خوب من . التماس دعا دارم عزیزم .
مامان الینا جونی
13 تیر 93 11:28
سلامممم گلم , بازم چهره دلنشین دخمل ناززززززززززززززز رو که دیدم کلی شاد شدم و خوشحال . انشاالله که همیشه تنش سالم باشه , و روز به روز لذت ببرید از کنار هم بودن .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین الینا جونی عزیزم خیلی ممنونم بابت محبتت نسبت به فاطمه جونی . فدات بشم دوست گلم که اینقدر مهربونی . انشاالله عزیز دلم , ممنونم بابت دعای زیبا و خیرت عزیزم .
مامان نیکا
13 تیر 93 17:58
سلام خاله جون , مامانی راست میگه , هزار ماشاالله خیلی ماهی . سلام دوست عزیزم , ممنون به ما سر میزنی . التماس دعا .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین نیکا جونم ممنونم خاله جون مهربون از این همه محبتت . منم ممنونم که میای و سر میزنی و کامنت میزاری عزیز دلم . بازم منتظرت هستم دوست گلم . محتاجیم به دعا عزیزم .
مامان مهرناز
18 تیر 93 23:47
امروز برایت اینگونه دعاکردم ! خدایا ! بجز خودت به دیگری واگذارش نکن ! تویی پروردگار او ! پس قرارده بی نیازی در نفسش ! یقین در دلش ! اخلاص در کردارش ! روشنی در دیده اش ! بصیرت در قلبش ! و روزى پر برکت در زندگیش . آمین .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و نازنین مهرناز جون ممنون از کامنت بسیار زیبات عزیز دلم . التماس دعا . انشاالله همیشه بهترینها نصیبت بشه دوست عزیزم .
مامان حنانه زهرا
23 تیر 93 17:47
سلام گلم . ماشاالله چطور این همه مینویسی . من که با نوشتن خیلی مشکل دارم . خدا این فرشته کوچولوی معصومم حفظ کنه .... خیلی ناز شده , آفرین گل دخملی شیرین .
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام مامانی گل و مهربون حنانه زهرا جون خوب دیگه عزیز دلم , از بچگی که البته عاشق نوشتن بودم , اما خوب کمی هم وراجم دیگه , ببخشید پرگویی کردنهای من رو دوست خوب من . ممنونم از محبتت عزیز دلم نسبت به فاطمه جونی ما . بابت رمز و اعتمادت هم خیلی ممنونم .
کتایون مــآندگــار
1 مرداد 93 18:34
سلام مامانی خوب و مهربون فاطمه ی نانازی خوبین شما ؟ عباداتتون قبول درگاه حق , التماس دعا.
مامان و بابایی دخمل بلا
پاسخ
سلام کتایون جان گل و مهربون دوست داشتنی خودم خوبیم عزیز دلم , ممنونم که به یادمون و جویای احوالمون هستی دوست خوب من . طاعات و عبادات شما هم قبول درگاه حق انشاالله ... محتاجیم به دعا عزیز دلم . خوشحالم که اومدی پیش ما و برامون کامنت گذاشتی گلم . میبوسمت .